Channel: 🥀 یک حرف از هزاران
🔹️تصاویر مربوط به کوهنوردی دیروز از طبیعتِ سرشار از گل و زیبایی در همین دوقدمی شهر مشهد، قلهٔ زو.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️تصاویر مربوط به کوهنوردی دیروز از طبیعتِ سرشار از گل و زیبایی در همین دوقدمی شهر مشهد، قلهٔ زو.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹عکس یادگاری در بدرقهٔ مدیری شایسته
امروز به دعوت آقای دکتر خداشناس، جمع کثیری از همکاران اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به محل موزهٔ دانشگاه رفتیم برای گرفتن عکس یادگاری در نکوداشت مردی که به گفتهٔ دکتر کوچکی اگر او نبود هرگز این موزه را بدینسان پرمحتوا و زیبا نداشتیم.
دکتر ساکت در سکوتی متواضعانه کار بزرگی برای دانشگاه فردوسی مشهد انجام داده که اکنون الگویی شده است برای دیگر دانشگاههای کشور.
همکاران با مهر و احترام بسیار، زحمات دکتر ساکت را ارج نهادند. اگرچه فضایی که این عکس را گرفتیم پر بود از شوخی و خنده اما در دلِ همهٔ حاضرین حسرتی تلخ از رفتن دکتر ساکت نهفته بود. این اندوه و افسوس را دکتر کوچکی بهدرستی بیان کرد که بعید است کسی بتواند جای او را به همان شایستگی پُر کند.
دکتر ساکت و همکارانش که من آنها را عاشق کارشان میدانم، کاری کردهاند کارستان. و چه زیبا بود اشکهای کارشناسان موزه وقتی در پایان مراسم عشق و شوقشان را در کارشان ستودم و از آنها خواستم در نبود دکتر ساکت همچنان عاشقانه کار کنند و نگذارند این مجموعهٔ نفیس و ارزشمند که هنرمندانه آن را سامان دادهاند و بدینجا رساندهاند، آسیب ببیند و خللی بر آن وارد آید. اشکهایشان در بدرقهٔ دکتر ساکت برای من نشانهٔ عمق علاقهٔ آنها به کار و زحمات شایستهٔ تحسین ایشان بود و من اطمینان دارم آنها تا حد توان در حفظ این مجموعه خواهند کوشید.
پایدار باشی و سرافراز آقای دکتر ساکت عزیز. بیگمان این عکس خود یکی از اسناد خوب و زیبای این موزه خواهد بود و خاطرهٔ زحمات شما عزیز را ماندگار خواهد کرد. امید داریم راهی را که شما به نیکویی آغاز کردید به درستی ادامه یابد.
حسین ثنایینژاد
گروه مهندسی آب دانشگاه فردوسی مشهد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹عکس یادگاری در بدرقهٔ مدیری شایسته
امروز به دعوت آقای دکتر خداشناس، جمع کثیری از همکاران اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به محل موزهٔ دانشگاه رفتیم برای گرفتن عکس یادگاری در نکوداشت مردی که به گفتهٔ دکتر کوچکی اگر او نبود هرگز این موزه را بدینسان پرمحتوا و زیبا نداشتیم.
دکتر ساکت در سکوتی متواضعانه کار بزرگی برای دانشگاه فردوسی مشهد انجام داده که اکنون الگویی شده است برای دیگر دانشگاههای کشور.
همکاران با مهر و احترام بسیار، زحمات دکتر ساکت را ارج نهادند. اگرچه فضایی که این عکس را گرفتیم پر بود از شوخی و خنده اما در دلِ همهٔ حاضرین حسرتی تلخ از رفتن دکتر ساکت نهفته بود. این اندوه و افسوس را دکتر کوچکی بهدرستی بیان کرد که بعید است کسی بتواند جای او را به همان شایستگی پُر کند.
دکتر ساکت و همکارانش که من آنها را عاشق کارشان میدانم، کاری کردهاند کارستان. و چه زیبا بود اشکهای کارشناسان موزه وقتی در پایان مراسم عشق و شوقشان را در کارشان ستودم و از آنها خواستم در نبود دکتر ساکت همچنان عاشقانه کار کنند و نگذارند این مجموعهٔ نفیس و ارزشمند که هنرمندانه آن را سامان دادهاند و بدینجا رساندهاند، آسیب ببیند و خللی بر آن وارد آید. اشکهایشان در بدرقهٔ دکتر ساکت برای من نشانهٔ عمق علاقهٔ آنها به کار و زحمات شایستهٔ تحسین ایشان بود و من اطمینان دارم آنها تا حد توان در حفظ این مجموعه خواهند کوشید.
پایدار باشی و سرافراز آقای دکتر ساکت عزیز. بیگمان این عکس خود یکی از اسناد خوب و زیبای این موزه خواهد بود و خاطرهٔ زحمات شما عزیز را ماندگار خواهد کرد. امید داریم راهی را که شما به نیکویی آغاز کردید به درستی ادامه یابد.
حسین ثنایینژاد
گروه مهندسی آب دانشگاه فردوسی مشهد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
Telegram
🔹من از اینکه چهار فعال محیط زیستی آزاد شدهاند خوشحالم ولی همچنان ناراحتم که چرا دستگیر شدند و چرا اینهمه در زندان ماندند!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹من از اینکه چهار فعال محیط زیستی آزاد شدهاند خوشحالم ولی همچنان ناراحتم که چرا دستگیر شدند و چرا اینهمه در زندان ماندند!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️تنبیه اسرائیل
اینکه جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پساز حملهٔ اسرائیل به کنسولگریاش در دمشق، واکنش سریع نظامی نشان نداد و اولین واکنشهایش سیاسی و ازجمله کشاندن موضوع به شورای امنیت سازمان ملل بود، کار درستی بود. و نیز اینکه امروز رهبر جمهوری اسلامی بهجای اینکه از نابودی اسرائیل بگوید، از تنبیه آن کشور سخن گفت موضع صحیحی است.
در واقع هر دو واکنش نشان از این دارد که در این موقعیت پیچیده جمهوری اسلامی متناسب با شرایط زمان و مکان و نیز ارزیابی توان خود و دشمنش عمل میکند. کاری که باید در تمام این سالها انجام میشد. جمهوری اسلامی از همان ابتدا میتوانست براساس چنین معادلاتی با آمریکا تعامل کند و دلیلی نداشت آن را دشمن شماره یک خود معرفی نماید و مدام مرگ آن را فریاد بزند و بر طبل تشدید تنشی بکوبد که اقدام متناسب با آن انجامپذیر نبود. همچنین میتوانست سیاست مشابهی را در خاورمیانه اتخاذ کند و بهجای دم از نابودی اسرائیل زدن، با گفتمان مناسبتری در جهت احقاق حق فلسطینیان گام بردارد.
چه بسا اگر چنین میشد، امروز کار بدینجا نمیکشید که اسرائیل به تعبیر رهبری مستقیماً به خاک کشورمان حمله کند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️تنبیه اسرائیل
اینکه جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پساز حملهٔ اسرائیل به کنسولگریاش در دمشق، واکنش سریع نظامی نشان نداد و اولین واکنشهایش سیاسی و ازجمله کشاندن موضوع به شورای امنیت سازمان ملل بود، کار درستی بود. و نیز اینکه امروز رهبر جمهوری اسلامی بهجای اینکه از نابودی اسرائیل بگوید، از تنبیه آن کشور سخن گفت موضع صحیحی است.
در واقع هر دو واکنش نشان از این دارد که در این موقعیت پیچیده جمهوری اسلامی متناسب با شرایط زمان و مکان و نیز ارزیابی توان خود و دشمنش عمل میکند. کاری که باید در تمام این سالها انجام میشد. جمهوری اسلامی از همان ابتدا میتوانست براساس چنین معادلاتی با آمریکا تعامل کند و دلیلی نداشت آن را دشمن شماره یک خود معرفی نماید و مدام مرگ آن را فریاد بزند و بر طبل تشدید تنشی بکوبد که اقدام متناسب با آن انجامپذیر نبود. همچنین میتوانست سیاست مشابهی را در خاورمیانه اتخاذ کند و بهجای دم از نابودی اسرائیل زدن، با گفتمان مناسبتری در جهت احقاق حق فلسطینیان گام بردارد.
چه بسا اگر چنین میشد، امروز کار بدینجا نمیکشید که اسرائیل به تعبیر رهبری مستقیماً به خاک کشورمان حمله کند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹#خواف، خلوتکده دلهای صاف (قسمت اول)
از مشهد که به خواف میروند، عموماً راه تربتحیدریه را در پیش میگیرند و ازآنجا راه به مشرق کج میکنند و به خواف میرسند. ما اما از راه تربتجام رفتیم تا دیدار خود را با فرهنگ این دیار، اول از بارگاه شیخاحمد جامی آغاز کنیم. بارگاهی باعظمت و شکوهی در میان سادگی. ساعتی، شاید هم بیشتر به تماشای ایوان بلند و درختان سرسبز آرامگاه شیخ جام بودیم و بر سرایش زائرانی را مقیم. دربارهٔ تربتجام و احمد جامی باید در وقتی دیگربنویسم که مقالی مطول میطلبد.
بههرحال، جان از معنویت شیخ سیراب کردیم و:
جامیآسا یکبهیک را شادکام
خُم خُم ار نبود رسانم جام جام
همچنان که خورشید آرامآرام در در پشتکوهستانهای کوهسرخ به سرخی میگرایید ما در جادهای باریک و دشتی وسیعی میراندیم تا آنکه از تایباد گذشتیم و به پاي میل بلند کرات رسیدیم بر بالای تپهای بلند در کنار روستایی به همین نام. این میل مناره.مانند است به ارتفاع ۲۵ متر که قاعدهٔ آن هشتضلعی با محیطی به اندازهٔ ۲۰ متر و رأس آن استوانهایست ساختهشده از آجر که اندکی کج شده است.
میگویند این میل در عهد سلجوقیان برای راهنمایی مسافرانی ساخته شده است که در این مسیر رفتوآمد داشتهاند. وجود چنین میلهایی در آن روزگار مرسوم بوده و کاربردی شبیه فانوس دریایی در شهرهای ساحلی داشته است. شاید مناره هم به همین میلها اطلاق شود که محل نور بوده است برای راهنمایی مسافران راه در شب هنگام.
اوایل شب بود که میزبان مهربان ما آقای ورزیده، در آستانهٔ شهر خواف منتظرمان بود تا ما را به سکونتگاهمان ببرد در بومگردی میراحمد خوافی. مکانی که در چوبی بزرگی به سبک سنتی ساخته بر آستانهاش گویی ما را به دالان تاریخ برد تا در سرایی بیآرامیم شبیه آنچه پدرانمان میزیستهاند، در گذشتههای نهچندان دور این سرزمین. سرایی سرشار از آرامش کاهگل و طاقهای قوسی آجرنما و حیاطی آجرفرش با چند درخت و پنجرههایی مشبک با شیشههای رنگی و حوض کوچکی از آب و فواره. به.گمانم برخاستن این بومگردیها از ویرانههای فرهنگ و معماری که مدرنیتهٔ بی حسابوکتاب بر سرزمینمان آوار کرده است روزنهٔ امیدی است به بازیابی میراث غنی سنت این سرزمین سرشار از زیباییها.
پس از لختی استراحت و صرف دمنوشی گوارا به زیارت مرقد «حافظابرو» رفتیم. مورخی از عهد تیموریان که آرامگاهش نیز دریچهایست به تاریخ پر افتوخیز این دیار. آرامگاهی ساده با یک سکوی آجری کوتاه که برجستگی بلندش را در نکاه بازدیدکنندگانش مینشاند و بهجای سقف، درختان پسته کهنسالی بر بالای قبر بود در میانه دیوارهای آجری مشبک کوتاه. درختانی که شاخههای ریز و درشت آن چنان پیچوتاب خورده و درهم تنیدهاند که گویی میخواهند تمام پیچیدگیها و افتوخیزهای تاریخیای که مورخانی چون او روایت کردهاند را در چشمانت بنشانند و تو را به تعمق و تفکر وادارند.
و صدافسوس که مدیران دهههای اخیر بی درک درستی از این پیچیدگیها محوطه تاریخی زیبای این آرامگاه را که مسجد قدیمی کوچک و پرشکوهی نیز در کنار آن قرار دارد در نیافتهاند و چسبیده به این دو جایگاه نشاندهنده معماری اصیل مسجدی ساختهاند درنهایت بیسلیقگی و نازیبا با مصالحی ناموزون و نامأنوس با اقلیم و سنت این دیار.
در زیر آسمانی صاف و پرستاره که معلوم است در این شهر پاکیزه هنوز از آلودگیهای نوری بهدور مانده به اقامتگاهمان برگشتیم. پساز لختی استراحت لباس محلی را که سفارش داده بودم میزبانمان برایم آورد پوشیدم تا خود را تماماً در فرهنگ غنی و در عین حال سرشار از سادگیهای این خطه غرق کنم. شلوار و پیراهنی گشاد و سپید و جلیقهای سیاه بر تن کردم و لُنکَتِهٔ لطیف بر سر گذاشتم. میخواهم مدتی را که در اینجا هستم با همین لباسهای زیبا و ساده آراستگی این مردم را لااقل برای اندک زمانی کوتاه تجربه کنم و از آن محظوظ شوم.
ساعتی بعد گروه موسیقی مقامی خواف به اقامتگاه آمدند و به زیبایی تمام نواختند و آوازهای پ نشاط و گاه پرسوز سر دادند و بزمی آراستند پر از شور و شوق و طرب و زیبایی در هوایی بهاری و آسمانی پرستاره. وقتی به نوای آواز و آهنگ سازشان گوش میدادم در کنارم استاد توکلی نشسته بود از اهالی اندیشه و علم شهرستان خواف. بدو گفتم این نوا و این آهنگ روحی بس بزرگ دارد و عظمتی بهغایت سترگ. روحی برخاسته از رنج انسان طربجو. انسانی که در کویر خشک زندگی هرچند آب و نان به دشواری برآورده برای زندگی اما ساز و آوازش را واننهاده که نیک دانسته است طرب را و شادمانی را اگر در بستر زندگیاش جاری نسازد، رنج هستی او را خواهد کشت. چنین است که موسیقی در میانه همهٔ سختیها و رنجها بالیده و آوای موسیقی اگر گاه غمناک است برای کاهش غم و فرو کاستن اندوه است.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹#خواف، خلوتکده دلهای صاف (قسمت اول)
از مشهد که به خواف میروند، عموماً راه تربتحیدریه را در پیش میگیرند و ازآنجا راه به مشرق کج میکنند و به خواف میرسند. ما اما از راه تربتجام رفتیم تا دیدار خود را با فرهنگ این دیار، اول از بارگاه شیخاحمد جامی آغاز کنیم. بارگاهی باعظمت و شکوهی در میان سادگی. ساعتی، شاید هم بیشتر به تماشای ایوان بلند و درختان سرسبز آرامگاه شیخ جام بودیم و بر سرایش زائرانی را مقیم. دربارهٔ تربتجام و احمد جامی باید در وقتی دیگربنویسم که مقالی مطول میطلبد.
بههرحال، جان از معنویت شیخ سیراب کردیم و:
جامیآسا یکبهیک را شادکام
خُم خُم ار نبود رسانم جام جام
همچنان که خورشید آرامآرام در در پشتکوهستانهای کوهسرخ به سرخی میگرایید ما در جادهای باریک و دشتی وسیعی میراندیم تا آنکه از تایباد گذشتیم و به پاي میل بلند کرات رسیدیم بر بالای تپهای بلند در کنار روستایی به همین نام. این میل مناره.مانند است به ارتفاع ۲۵ متر که قاعدهٔ آن هشتضلعی با محیطی به اندازهٔ ۲۰ متر و رأس آن استوانهایست ساختهشده از آجر که اندکی کج شده است.
میگویند این میل در عهد سلجوقیان برای راهنمایی مسافرانی ساخته شده است که در این مسیر رفتوآمد داشتهاند. وجود چنین میلهایی در آن روزگار مرسوم بوده و کاربردی شبیه فانوس دریایی در شهرهای ساحلی داشته است. شاید مناره هم به همین میلها اطلاق شود که محل نور بوده است برای راهنمایی مسافران راه در شب هنگام.
اوایل شب بود که میزبان مهربان ما آقای ورزیده، در آستانهٔ شهر خواف منتظرمان بود تا ما را به سکونتگاهمان ببرد در بومگردی میراحمد خوافی. مکانی که در چوبی بزرگی به سبک سنتی ساخته بر آستانهاش گویی ما را به دالان تاریخ برد تا در سرایی بیآرامیم شبیه آنچه پدرانمان میزیستهاند، در گذشتههای نهچندان دور این سرزمین. سرایی سرشار از آرامش کاهگل و طاقهای قوسی آجرنما و حیاطی آجرفرش با چند درخت و پنجرههایی مشبک با شیشههای رنگی و حوض کوچکی از آب و فواره. به.گمانم برخاستن این بومگردیها از ویرانههای فرهنگ و معماری که مدرنیتهٔ بی حسابوکتاب بر سرزمینمان آوار کرده است روزنهٔ امیدی است به بازیابی میراث غنی سنت این سرزمین سرشار از زیباییها.
پس از لختی استراحت و صرف دمنوشی گوارا به زیارت مرقد «حافظابرو» رفتیم. مورخی از عهد تیموریان که آرامگاهش نیز دریچهایست به تاریخ پر افتوخیز این دیار. آرامگاهی ساده با یک سکوی آجری کوتاه که برجستگی بلندش را در نکاه بازدیدکنندگانش مینشاند و بهجای سقف، درختان پسته کهنسالی بر بالای قبر بود در میانه دیوارهای آجری مشبک کوتاه. درختانی که شاخههای ریز و درشت آن چنان پیچوتاب خورده و درهم تنیدهاند که گویی میخواهند تمام پیچیدگیها و افتوخیزهای تاریخیای که مورخانی چون او روایت کردهاند را در چشمانت بنشانند و تو را به تعمق و تفکر وادارند.
و صدافسوس که مدیران دهههای اخیر بی درک درستی از این پیچیدگیها محوطه تاریخی زیبای این آرامگاه را که مسجد قدیمی کوچک و پرشکوهی نیز در کنار آن قرار دارد در نیافتهاند و چسبیده به این دو جایگاه نشاندهنده معماری اصیل مسجدی ساختهاند درنهایت بیسلیقگی و نازیبا با مصالحی ناموزون و نامأنوس با اقلیم و سنت این دیار.
در زیر آسمانی صاف و پرستاره که معلوم است در این شهر پاکیزه هنوز از آلودگیهای نوری بهدور مانده به اقامتگاهمان برگشتیم. پساز لختی استراحت لباس محلی را که سفارش داده بودم میزبانمان برایم آورد پوشیدم تا خود را تماماً در فرهنگ غنی و در عین حال سرشار از سادگیهای این خطه غرق کنم. شلوار و پیراهنی گشاد و سپید و جلیقهای سیاه بر تن کردم و لُنکَتِهٔ لطیف بر سر گذاشتم. میخواهم مدتی را که در اینجا هستم با همین لباسهای زیبا و ساده آراستگی این مردم را لااقل برای اندک زمانی کوتاه تجربه کنم و از آن محظوظ شوم.
ساعتی بعد گروه موسیقی مقامی خواف به اقامتگاه آمدند و به زیبایی تمام نواختند و آوازهای پ نشاط و گاه پرسوز سر دادند و بزمی آراستند پر از شور و شوق و طرب و زیبایی در هوایی بهاری و آسمانی پرستاره. وقتی به نوای آواز و آهنگ سازشان گوش میدادم در کنارم استاد توکلی نشسته بود از اهالی اندیشه و علم شهرستان خواف. بدو گفتم این نوا و این آهنگ روحی بس بزرگ دارد و عظمتی بهغایت سترگ. روحی برخاسته از رنج انسان طربجو. انسانی که در کویر خشک زندگی هرچند آب و نان به دشواری برآورده برای زندگی اما ساز و آوازش را واننهاده که نیک دانسته است طرب را و شادمانی را اگر در بستر زندگیاش جاری نسازد، رنج هستی او را خواهد کشت. چنین است که موسیقی در میانه همهٔ سختیها و رنجها بالیده و آوای موسیقی اگر گاه غمناک است برای کاهش غم و فرو کاستن اندوه است.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
Telegram
#خواف، خلوتکده دلهای صاف (قسمت دوم)
سادگی هنوز هست. شاید زیباترین چیزی که در شهرهای کوچک و روستاها هنوز یافت میشود سادگی است. در این جغرافیا هنوز آدم به طینت اصلی خود نزدیک است و تکنولوژی نتوانسته تماماً آن را تغییر دهد. استاد موسیقی است. همهٔ کارهایش را رها کرده بود تا برنامههای بازدیدهای ما را تنظیم کند و تدارکات سفر ما را مهیا نماید، با لبخندی که از صورتش محو نمیشد. استاد ادبیات است و تاریخدانی اندیشمند، تمام روز پابهپای ما آمد تا برایمان بگوید چگونه پدید آمده است آثار تاریخی زیبایی که به دیدنشان برد ما را و نیز چه گذشته است بر آنها تا اکنون که در نگاه ما نشستهاند.
لباس چهلتکهٔ سپیدرنگ خوافی پوشیدم با جلیقهای مشکی، پاتاوههابی بسته بر ساق پاها و لُنکتِهای بر سر. همراه با استاد ورزیده رفتیم تا ما را به استاد توکلیرودی بسپارد به قصد گردشی پربار در پهنهٔ جغرافیای خواف برای سیر در تاریخ درخشان این سرزمین مهجور و بکر و اصیل.
استاد توکلی همراهمان شد. هنوز چاقسلامتی و تعارفات معمولمان تمام نشده بود که خود را در آستانهٔ بنایی دیدیم باقیمانده از دورهٔ تیموری و ایستاده در برابرمان، استوار. مدرسه غیاثیه «خَرگِرد». استاد توضیح دادند که خر همان خورشید است و گرد به معنای شهر و خرگرد یعنی شهر خورشید. خرگرد روزگاری چنان عظمتی داشته که خواجه نظامالملک در آن نظامیهای ساخته است. پساز آنکه این مدرسه در دورهٔ تیموریان از رونق افتاده و احتمالاً مخروبه شده، در دورهٔ تیموریان، غیاثالدین پیراحمد خوافی وزیر اندیشمندی از این دیار، مدرسه دیگری در مجاورت آن ساخته است که غیاثیه نامیده شده. بهگفتهٔ استاد توکلی خرابههای آن نظامیه تا سال ۱۳۷۰ خورشیدی در زیر تپهای از خاک وجود داشته است. در آن زمان محل آن تسطیح شده و بر جايش مسجدی بنا کردهاند.
استاد توکلی دربارهٔ غیاثیه سخنان بسیاری گفت که مناسب است سایتهای گردشگری و ادارهٔ میراث فرهنگی خواف آنها را بهصورت مدون و مصور همراه با اطلاعات گردشگری و تاریخی دربارهٔ سایر مکانهای مهم گردشگری این شهر منتشر کند؛ وظیفهای مهم که من اثری از آن در جستجوهای اینترنتیام نیافتم.
با اینحال نمیتوانم از شکوه ایوان بلند غیاثیه ننویسم که کاشیکاریها و کتیبههایش مسجد گوهرشاد را تداعی میکرد؛ البته آن مسجد هم در همین دوره ساخته شده و توسط یک معمار. و نیز نمیتوانم شگفتی خود را پنهان سازم از زیبایی رنگهای این کاشیها که پساز حدود ۷۰۰ سال همچنان پرجلا و تازه نگاهها را به مهمانی خود میخوانند. و نیز زیبایی شگفتانگیز و مینیاتوری مقرنسهای مسجد و مدرس این مدرسه که بهترتیب در سمت راست و چپ ایوان ورودی بنا شدهاند. توضیحات آقای باسلیقهٔ کارمند میراث فرهنگی و مسئول این بنای تاریخی نیز شگفتانگیز بود؛ دربارهٔ سیستم تهویه طبیعی بادگیر مدرس، اکوی تقویت صدا و نیز تعیین اوقات شرعی در آن شبستان زیبا براساس تابش نور خورشید در جایگاههای معینی؛ شیوهٔ مناسبی برای تعیین وقت را قبلاً برج رادکان نیز دیدهام.
آقای توکلی و آقای "باسلیقه" با شور و علاقه بسیار دربارهٔ آن بنای تاریخی و زیبا سخن میگفتند و ما را در شکوه و عظمت تاریخ آن بنا غرق میکردند. من به دیوارهای مستحکم و قطور و تزئینات ظریف و زیبای آن مدرسه نگاه میکردم و تمدنی عظیم را به تصور میآوردم که آنهمه را برای حدود ۱۰۰ نفر دانشجو آفریده و برپا کرده است. با خود میگفتم بیگمان علم و دانش در آن روزگار از چنان منزلتی برخوردار بوده که آنهمه شکوه و زیبایی را برای استاد و دانشجو میآفریده تا آنها در بهترین شرایط و بهرهمند از زیباترین محیط در آسایش و آرامشی کامل به تدریس و تحصیل بپردازند. و صدالبته شکوه و عظمت چنین بناهایی خود نشان از این دارد که دانش و دانشمند را جایگاهی بس رفیع بوده است در نزد حاکمان آن روزگار این دیار علمپرور.
ساعتی و بلکه بیشتر به تماشای طاقها و رواقها و مقرنسها و کاشیکاریها و جزئیات زیبا و تأثیرگذار آن بنا بودیم. بعد در حالی غیاثیه را ترک گفتیم که آن را قیاس کردم با بافت ناموزون و نامتجانس و نازیبای همهٔ بناهایی که در روزگار ما در اطراف آن بنای باشکوه ساخته شدهاند و افسوس خوردم که فرزندان خلفی نبودهایم برای بزرگانی که روزگارانی شکوه بسیار آفریدهاند در این سرزمین و ثابت کردهاند که در همین خاک و همین دیار چه توانمندیهای بسیار نهفته است منتظر دستانی پرتوان و افکاری بلند برای ساختن و آباد کردن.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
#خواف، خلوتکده دلهای صاف (قسمت دوم)
سادگی هنوز هست. شاید زیباترین چیزی که در شهرهای کوچک و روستاها هنوز یافت میشود سادگی است. در این جغرافیا هنوز آدم به طینت اصلی خود نزدیک است و تکنولوژی نتوانسته تماماً آن را تغییر دهد. استاد موسیقی است. همهٔ کارهایش را رها کرده بود تا برنامههای بازدیدهای ما را تنظیم کند و تدارکات سفر ما را مهیا نماید، با لبخندی که از صورتش محو نمیشد. استاد ادبیات است و تاریخدانی اندیشمند، تمام روز پابهپای ما آمد تا برایمان بگوید چگونه پدید آمده است آثار تاریخی زیبایی که به دیدنشان برد ما را و نیز چه گذشته است بر آنها تا اکنون که در نگاه ما نشستهاند.
لباس چهلتکهٔ سپیدرنگ خوافی پوشیدم با جلیقهای مشکی، پاتاوههابی بسته بر ساق پاها و لُنکتِهای بر سر. همراه با استاد ورزیده رفتیم تا ما را به استاد توکلیرودی بسپارد به قصد گردشی پربار در پهنهٔ جغرافیای خواف برای سیر در تاریخ درخشان این سرزمین مهجور و بکر و اصیل.
استاد توکلی همراهمان شد. هنوز چاقسلامتی و تعارفات معمولمان تمام نشده بود که خود را در آستانهٔ بنایی دیدیم باقیمانده از دورهٔ تیموری و ایستاده در برابرمان، استوار. مدرسه غیاثیه «خَرگِرد». استاد توضیح دادند که خر همان خورشید است و گرد به معنای شهر و خرگرد یعنی شهر خورشید. خرگرد روزگاری چنان عظمتی داشته که خواجه نظامالملک در آن نظامیهای ساخته است. پساز آنکه این مدرسه در دورهٔ تیموریان از رونق افتاده و احتمالاً مخروبه شده، در دورهٔ تیموریان، غیاثالدین پیراحمد خوافی وزیر اندیشمندی از این دیار، مدرسه دیگری در مجاورت آن ساخته است که غیاثیه نامیده شده. بهگفتهٔ استاد توکلی خرابههای آن نظامیه تا سال ۱۳۷۰ خورشیدی در زیر تپهای از خاک وجود داشته است. در آن زمان محل آن تسطیح شده و بر جايش مسجدی بنا کردهاند.
استاد توکلی دربارهٔ غیاثیه سخنان بسیاری گفت که مناسب است سایتهای گردشگری و ادارهٔ میراث فرهنگی خواف آنها را بهصورت مدون و مصور همراه با اطلاعات گردشگری و تاریخی دربارهٔ سایر مکانهای مهم گردشگری این شهر منتشر کند؛ وظیفهای مهم که من اثری از آن در جستجوهای اینترنتیام نیافتم.
با اینحال نمیتوانم از شکوه ایوان بلند غیاثیه ننویسم که کاشیکاریها و کتیبههایش مسجد گوهرشاد را تداعی میکرد؛ البته آن مسجد هم در همین دوره ساخته شده و توسط یک معمار. و نیز نمیتوانم شگفتی خود را پنهان سازم از زیبایی رنگهای این کاشیها که پساز حدود ۷۰۰ سال همچنان پرجلا و تازه نگاهها را به مهمانی خود میخوانند. و نیز زیبایی شگفتانگیز و مینیاتوری مقرنسهای مسجد و مدرس این مدرسه که بهترتیب در سمت راست و چپ ایوان ورودی بنا شدهاند. توضیحات آقای باسلیقهٔ کارمند میراث فرهنگی و مسئول این بنای تاریخی نیز شگفتانگیز بود؛ دربارهٔ سیستم تهویه طبیعی بادگیر مدرس، اکوی تقویت صدا و نیز تعیین اوقات شرعی در آن شبستان زیبا براساس تابش نور خورشید در جایگاههای معینی؛ شیوهٔ مناسبی برای تعیین وقت را قبلاً برج رادکان نیز دیدهام.
آقای توکلی و آقای "باسلیقه" با شور و علاقه بسیار دربارهٔ آن بنای تاریخی و زیبا سخن میگفتند و ما را در شکوه و عظمت تاریخ آن بنا غرق میکردند. من به دیوارهای مستحکم و قطور و تزئینات ظریف و زیبای آن مدرسه نگاه میکردم و تمدنی عظیم را به تصور میآوردم که آنهمه را برای حدود ۱۰۰ نفر دانشجو آفریده و برپا کرده است. با خود میگفتم بیگمان علم و دانش در آن روزگار از چنان منزلتی برخوردار بوده که آنهمه شکوه و زیبایی را برای استاد و دانشجو میآفریده تا آنها در بهترین شرایط و بهرهمند از زیباترین محیط در آسایش و آرامشی کامل به تدریس و تحصیل بپردازند. و صدالبته شکوه و عظمت چنین بناهایی خود نشان از این دارد که دانش و دانشمند را جایگاهی بس رفیع بوده است در نزد حاکمان آن روزگار این دیار علمپرور.
ساعتی و بلکه بیشتر به تماشای طاقها و رواقها و مقرنسها و کاشیکاریها و جزئیات زیبا و تأثیرگذار آن بنا بودیم. بعد در حالی غیاثیه را ترک گفتیم که آن را قیاس کردم با بافت ناموزون و نامتجانس و نازیبای همهٔ بناهایی که در روزگار ما در اطراف آن بنای باشکوه ساخته شدهاند و افسوس خوردم که فرزندان خلفی نبودهایم برای بزرگانی که روزگارانی شکوه بسیار آفریدهاند در این سرزمین و ثابت کردهاند که در همین خاک و همین دیار چه توانمندیهای بسیار نهفته است منتظر دستانی پرتوان و افکاری بلند برای ساختن و آباد کردن.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
Telegram
🔹️هجمه به ملت ایران؟!
آقای صدیقی! شما چگونه در یک خطبه هم از غفلت خود سخن میگویید و بهخاطر آن عذرخواهی میکنید و همزمان انتقاد به خودتان را، که هنوز هیچ ابهامی را پاسخ ندادهاید، هجمه به ملت ایران عنوان میکنید؟!
این در حالیست که شما قبلاً نه از غفلت خود که از جعل امضایتان بهوسیلهٔ دیگری گفته بودید. در همین رابطه نه شما و نه هیچ مرجع قانونیای هنوز پاسخ قانعکنندهای ارائه نکرده است. بهفرض هم که شما خود را کاملاً مبرا کنید، با اینحال نهتنها انتقاد به شما هجمه به ملت نیست که حتی هجمهٔ واقعی به شما هم هجمه به ملت نيست. زیرا نه حوزهٔ علمیه ازگل، ایران است و نه شما بهعنوان مسئول آن حوزه، نماینده ملت ایران هستید.
اما و هزار اما آقای صدیقی! اگر شما کلاً امروز به نماز نمیرفتید و زینپس هم نروید خیلی بهتر است. هم برای خودتان، هم برای ستاد نمازجمعه و هم برای نمازگزارانی که میخواهند نمازشان را در پشت سر یک امامجمعهٔ عادل و باتقوا بخوانند
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️هجمه به ملت ایران؟!
آقای صدیقی! شما چگونه در یک خطبه هم از غفلت خود سخن میگویید و بهخاطر آن عذرخواهی میکنید و همزمان انتقاد به خودتان را، که هنوز هیچ ابهامی را پاسخ ندادهاید، هجمه به ملت ایران عنوان میکنید؟!
این در حالیست که شما قبلاً نه از غفلت خود که از جعل امضایتان بهوسیلهٔ دیگری گفته بودید. در همین رابطه نه شما و نه هیچ مرجع قانونیای هنوز پاسخ قانعکنندهای ارائه نکرده است. بهفرض هم که شما خود را کاملاً مبرا کنید، با اینحال نهتنها انتقاد به شما هجمه به ملت نیست که حتی هجمهٔ واقعی به شما هم هجمه به ملت نيست. زیرا نه حوزهٔ علمیه ازگل، ایران است و نه شما بهعنوان مسئول آن حوزه، نماینده ملت ایران هستید.
اما و هزار اما آقای صدیقی! اگر شما کلاً امروز به نماز نمیرفتید و زینپس هم نروید خیلی بهتر است. هم برای خودتان، هم برای ستاد نمازجمعه و هم برای نمازگزارانی که میخواهند نمازشان را در پشت سر یک امامجمعهٔ عادل و باتقوا بخوانند
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
#خواف، خلوتکدههای دلهای صاف (قسمت سوم)
محوطهٔ غیاثیه را ترک کردیم به قصد دیدن «مسجد گنبد» در سنگان. شهر سنگان در ۲۴ کیلومتری خواف قرار گرفته و گفته میشود نام آن ممکناست با معادن سنگ آهن بسیاری که در نزدیکی این شهر است بیربط نباشد. در یکی از کوچههای مهجور و خلوت این شهر وارد صحن کوچک و نهچندان باشکوهی شدیم که دو ایوانک ناموزون در دو طرف آن بنا شده بود. اما وقتی از دری چوبین گذشتیم و به زیر گنبدی دوار رسیدیم نگاهمان در عظمتی از معماری و هنر نشست. آن گنبد چنان باشکوه و ظریف و دقیق است که بهحق نام آن مسجد گنبد است. البته شاید دلیل دیگر این نامگذاری این بوده که همهٔ آن مسجد، جز فضای کوچکِ زیر همان گنبد نیست.
بر آن نیستم که شرح معماری و تاریخچه پرشکوه این بنا را بنویسم؛ که نه در تخصص من است و نه ضرورتی بر آن هست که متخصصانی چون استاد لبافخانیکی بهزیبایی در وصف آن کوشیدهاند. اما باید همینقدر بگویم که چنان محو زیبایی آجرچینی سقف گنبدیِ این مسجد شدم که در آن شبستان کوچک و در زیر آن گنبد زیبا نشستم و مدتها به اجزای آن خیره شدم.
آن گنبد دوار بر روی یک هشتضلعی استوار بود که چهاردیواری زیر آن هشتضلعی، پایههای اصلی آن را تشکیل میداد. بیشاز هر چیز، پرسپکتیو عمیقی بود که معمار متبحرش با خفتهراستهچینی آجرها در آن فضای محدود ایجاد کرده بود و نگاه مرا عمق میبخشید. زوایای هندسی آن گنبد و بنا چنان دقیق و منظم با آجر ساخته شده بودند که زیباییاش هر تماشاکنندهای را مبهوت میسازد. البته کتیبههای برجستهای که با آجر ساخته شده بودند نیز خاص و زیبا بودند.
نمیدانم! شاید برخی از آنها که معماریهای عظیمی را در شرق و غرب عالم دیدهاند بر من خرده بگیرند که توصیفم اغراقآمیز است. اما شکوه چنین معماریهایی در نگاه من عظمت کمتری از معماریهای شکوهمند و پیچیدهای چون کلیسای میلان نیست. این جمله را در همانجا به استادتوکلی گفتم که بهدقت تاریخچه و اجزای آن بنای زیبا را برایمان شرح میداد. به ایشان گفتم دلیلم برای چنین مقایسهای این است که اینهمه ظرافت و هنر و مهندسیِ دقیق و زیبایی را در دل کویر آفریدهاند و با آجر و گل! بهعبارتی، عظمتی بزرگ را تقریباً از هیچ آفریدهاند، بهمدد اندیشه، هنر و مهندسی هوشمندانه.
نیمساعتی را در خلوت فضای کوچک محدود گنبد نشستیم به گفتگو و تماشای آنهمه دقایق و ظرائف و همچنان افسوس خوردیم که چنان هنر و شکوه و زیبایی تا چه اندازه مهجور است و از دایره توجه مسئولان بهدور. بهنظر میرسد آن بنا بسی بزرگتر از آن فضای کوچک بوده است و در طی اعصار و قرون تخریب شده و تنها همان اندک باقیمانده است. اما همان کم نیز آنقدر زیاد هست که توجه بسیاری برای حفظ آن معطوف شود.
در همان کوچه و کمی پایینتر از مسجد گنبد، مسجد جامع سنگان است که معماری آن بنا نیز درخور تحسین است و زیبا برای تماشا. البته تنها چیزی که از بخش قدیمی این مسجد باقیست ایوان بلند آن است که نیمهٔ راست آن در اثر زلزله کج شده ولی همچنان استوار باقیمانده است.
چیزی که در بازدید از این بناها مایه تأسف میشود این است که ظرافت و دقت کافی در مرمت آنها بهکار نرفته است. این روزها در حال تدوین سفرنامههایی هستم که به کشورهای دیگر داشتهام. چند روز قبل مشغول تنطیم فصل مربوط به کشور یونان بودم. این سفر ۱۵ سال قبل انجام شد و در آن زمان از نابسامانی و عدم رسیدگی به بناهای آکروپولیس و معبد اُلَمپ گله کرده بودم. برای تکمیل اطلاعات مربوط به این فصل، جستجویی در اینترنت داشتم. در کمال شگفتی دیدم بازسازی کامل آکروپولیس در همین مدت تقریباً به پایان رسیده است. عکسهای جدید نشان میدادند اثری از آن نابسامانیهایی که من در سفرنامهام گله کرده بودم نبود. در اینجا نیز امیدوارم روزی دوباره به سنگان برگردم و در سفرنامهام بنویسم که نابسامانیهای این آثار نیز برطرف شده و اثری از بیتوجهی به این میراث فرهنگی عظیم کشورمان باقی نمانده است.
(ادامه دارد)
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
https://hottg.com/yek_harf_az_hezaran_Files/52
#خواف، خلوتکدههای دلهای صاف (قسمت سوم)
محوطهٔ غیاثیه را ترک کردیم به قصد دیدن «مسجد گنبد» در سنگان. شهر سنگان در ۲۴ کیلومتری خواف قرار گرفته و گفته میشود نام آن ممکناست با معادن سنگ آهن بسیاری که در نزدیکی این شهر است بیربط نباشد. در یکی از کوچههای مهجور و خلوت این شهر وارد صحن کوچک و نهچندان باشکوهی شدیم که دو ایوانک ناموزون در دو طرف آن بنا شده بود. اما وقتی از دری چوبین گذشتیم و به زیر گنبدی دوار رسیدیم نگاهمان در عظمتی از معماری و هنر نشست. آن گنبد چنان باشکوه و ظریف و دقیق است که بهحق نام آن مسجد گنبد است. البته شاید دلیل دیگر این نامگذاری این بوده که همهٔ آن مسجد، جز فضای کوچکِ زیر همان گنبد نیست.
بر آن نیستم که شرح معماری و تاریخچه پرشکوه این بنا را بنویسم؛ که نه در تخصص من است و نه ضرورتی بر آن هست که متخصصانی چون استاد لبافخانیکی بهزیبایی در وصف آن کوشیدهاند. اما باید همینقدر بگویم که چنان محو زیبایی آجرچینی سقف گنبدیِ این مسجد شدم که در آن شبستان کوچک و در زیر آن گنبد زیبا نشستم و مدتها به اجزای آن خیره شدم.
آن گنبد دوار بر روی یک هشتضلعی استوار بود که چهاردیواری زیر آن هشتضلعی، پایههای اصلی آن را تشکیل میداد. بیشاز هر چیز، پرسپکتیو عمیقی بود که معمار متبحرش با خفتهراستهچینی آجرها در آن فضای محدود ایجاد کرده بود و نگاه مرا عمق میبخشید. زوایای هندسی آن گنبد و بنا چنان دقیق و منظم با آجر ساخته شده بودند که زیباییاش هر تماشاکنندهای را مبهوت میسازد. البته کتیبههای برجستهای که با آجر ساخته شده بودند نیز خاص و زیبا بودند.
نمیدانم! شاید برخی از آنها که معماریهای عظیمی را در شرق و غرب عالم دیدهاند بر من خرده بگیرند که توصیفم اغراقآمیز است. اما شکوه چنین معماریهایی در نگاه من عظمت کمتری از معماریهای شکوهمند و پیچیدهای چون کلیسای میلان نیست. این جمله را در همانجا به استادتوکلی گفتم که بهدقت تاریخچه و اجزای آن بنای زیبا را برایمان شرح میداد. به ایشان گفتم دلیلم برای چنین مقایسهای این است که اینهمه ظرافت و هنر و مهندسیِ دقیق و زیبایی را در دل کویر آفریدهاند و با آجر و گل! بهعبارتی، عظمتی بزرگ را تقریباً از هیچ آفریدهاند، بهمدد اندیشه، هنر و مهندسی هوشمندانه.
نیمساعتی را در خلوت فضای کوچک محدود گنبد نشستیم به گفتگو و تماشای آنهمه دقایق و ظرائف و همچنان افسوس خوردیم که چنان هنر و شکوه و زیبایی تا چه اندازه مهجور است و از دایره توجه مسئولان بهدور. بهنظر میرسد آن بنا بسی بزرگتر از آن فضای کوچک بوده است و در طی اعصار و قرون تخریب شده و تنها همان اندک باقیمانده است. اما همان کم نیز آنقدر زیاد هست که توجه بسیاری برای حفظ آن معطوف شود.
در همان کوچه و کمی پایینتر از مسجد گنبد، مسجد جامع سنگان است که معماری آن بنا نیز درخور تحسین است و زیبا برای تماشا. البته تنها چیزی که از بخش قدیمی این مسجد باقیست ایوان بلند آن است که نیمهٔ راست آن در اثر زلزله کج شده ولی همچنان استوار باقیمانده است.
چیزی که در بازدید از این بناها مایه تأسف میشود این است که ظرافت و دقت کافی در مرمت آنها بهکار نرفته است. این روزها در حال تدوین سفرنامههایی هستم که به کشورهای دیگر داشتهام. چند روز قبل مشغول تنطیم فصل مربوط به کشور یونان بودم. این سفر ۱۵ سال قبل انجام شد و در آن زمان از نابسامانی و عدم رسیدگی به بناهای آکروپولیس و معبد اُلَمپ گله کرده بودم. برای تکمیل اطلاعات مربوط به این فصل، جستجویی در اینترنت داشتم. در کمال شگفتی دیدم بازسازی کامل آکروپولیس در همین مدت تقریباً به پایان رسیده است. عکسهای جدید نشان میدادند اثری از آن نابسامانیهایی که من در سفرنامهام گله کرده بودم نبود. در اینجا نیز امیدوارم روزی دوباره به سنگان برگردم و در سفرنامهام بنویسم که نابسامانیهای این آثار نیز برطرف شده و اثری از بیتوجهی به این میراث فرهنگی عظیم کشورمان باقی نمانده است.
(ادامه دارد)
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
https://hottg.com/yek_harf_az_hezaran_Files/52
Telegram
📌مرتبط با این یادداشت
Pish Daramad-(SONG95.IR)
Shahram Nazeri
تصنیف شعر عطار که در یادداشت بزرگداشت روز عطار آمده است بهوسیلهٔ استاد شهرام ناظری.
با تشکر از دوست عزیز جناب آقای سالم برای ارسال آن.
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
تصنیف شعر عطار که در یادداشت بزرگداشت روز عطار آمده است بهوسیلهٔ استاد شهرام ناظری.
با تشکر از دوست عزیز جناب آقای سالم برای ارسال آن.
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
خواهشی از هواپیمایی ملی ایران
لطفا تمام پروازهای مسافربری را لغو کنید. زیرا حتی اردن پروازهایش را لغو کرده است. لطفا خطر را دست کم نگیرید. خواهش میکنم.
پ.ن: نگرانی من از بابت این خبر است:
https://hottg.com/MyAsriran/593648
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
لطفا تمام پروازهای مسافربری را لغو کنید. زیرا حتی اردن پروازهایش را لغو کرده است. لطفا خطر را دست کم نگیرید. خواهش میکنم.
پ.ن: نگرانی من از بابت این خبر است:
https://hottg.com/MyAsriran/593648
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
Telegram
عصر ایران
پروازهای فرودگاه مهرآباد در حال انجام است
مرادی، عضو هیئتمدیره فرودگاه مهرآباد:
🔹شرایط پروازی فرودگاه عادی است. نوتام(هشداری که توسط مقامات هوایی به خلبانان داده میشود) صادرشده به هیج وجه در خصوص پروازهای مسافربری نبوده و مربوطبه پروازهای VFR (عموما…
مرادی، عضو هیئتمدیره فرودگاه مهرآباد:
🔹شرایط پروازی فرودگاه عادی است. نوتام(هشداری که توسط مقامات هوایی به خلبانان داده میشود) صادرشده به هیج وجه در خصوص پروازهای مسافربری نبوده و مربوطبه پروازهای VFR (عموما…
🔹️اکنون معادله معکوس شده است
اگرچه موشکهای جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل خورده ولی این دولت بایدن است که در دشوارترین شرایط قرار گرفته است. پساز آنکه اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد، بسباری بر این نظر بودند که مقامات ایران در سختترین شرایط تصمیمگیری قرار گرفتهاند. زیرا اگر پاسخ درخوری به اسرائیل نمیدادند هژمونی منطقهای آنها به مخاطره میافتاد. اگر هم به اسرائیل حمله میکردند، عواقب جنگ برایشان ناگوار بود.
با آغاز حملهٔ گستردهٔ موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، صفحهٔ شطرنج منطقه کاملاً عوض شده است. بهگمان من اکنون مهرهٔ سرگردان در این صفحه، دولت بایدن است. زیرا اوست که در هرصورت متضرر میشود. اگر بکوشد اسرائیل را از حملهٔ متقابل به ایران بازدارد هم با مشکل قانع کردن حاکمیت اسرائیل مواجه است. زیرا اکنون نتانیاهو موفق شده خودش را از انزوای سیاسی و حملهٔ مخالفانش خارج کرده و اپوزیسیون خودش را با خودش همسو نماید. هم اینکه در آستانهٔ انتخابات چالشآمیز ریاستجمهوری نمیخواهد آمریکا را وارد جنگ دیگری کند.
از سوی دیگر، اگر اسرائیل حملهٔ جمهوری اسلامی را با عملیات نظامی پاسخ دهد، برای آمریکا بسیار دشوار است که بتواند خودش را از این مناقشه دور نگه داشته و به اسرائیل کمک نکند. در این صورت اوست که هژمونی منطقهایاش را از دست خواهد داد.
پساز آمریکا، ناتو و کشورهای عرب منطقه نیز به.گونهای در همین وضعیت قرار دارند. بههرحال شرایط بسیار پیچیدهای بر معادلات سیاسی و نظامی منطقه حاکم شده است که با اندکی تغییر در هر پارامتر، نتایج بسیار متفاوتی بهوجود میآید. این شرایط البته در ظرف زمانی بسیار محدود و شکنندهای در حال وقوع است و زمان بهسرعت به سمت تحولات عظیمی پیش میرود.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️اکنون معادله معکوس شده است
اگرچه موشکهای جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل خورده ولی این دولت بایدن است که در دشوارترین شرایط قرار گرفته است. پساز آنکه اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد، بسباری بر این نظر بودند که مقامات ایران در سختترین شرایط تصمیمگیری قرار گرفتهاند. زیرا اگر پاسخ درخوری به اسرائیل نمیدادند هژمونی منطقهای آنها به مخاطره میافتاد. اگر هم به اسرائیل حمله میکردند، عواقب جنگ برایشان ناگوار بود.
با آغاز حملهٔ گستردهٔ موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، صفحهٔ شطرنج منطقه کاملاً عوض شده است. بهگمان من اکنون مهرهٔ سرگردان در این صفحه، دولت بایدن است. زیرا اوست که در هرصورت متضرر میشود. اگر بکوشد اسرائیل را از حملهٔ متقابل به ایران بازدارد هم با مشکل قانع کردن حاکمیت اسرائیل مواجه است. زیرا اکنون نتانیاهو موفق شده خودش را از انزوای سیاسی و حملهٔ مخالفانش خارج کرده و اپوزیسیون خودش را با خودش همسو نماید. هم اینکه در آستانهٔ انتخابات چالشآمیز ریاستجمهوری نمیخواهد آمریکا را وارد جنگ دیگری کند.
از سوی دیگر، اگر اسرائیل حملهٔ جمهوری اسلامی را با عملیات نظامی پاسخ دهد، برای آمریکا بسیار دشوار است که بتواند خودش را از این مناقشه دور نگه داشته و به اسرائیل کمک نکند. در این صورت اوست که هژمونی منطقهایاش را از دست خواهد داد.
پساز آمریکا، ناتو و کشورهای عرب منطقه نیز به.گونهای در همین وضعیت قرار دارند. بههرحال شرایط بسیار پیچیدهای بر معادلات سیاسی و نظامی منطقه حاکم شده است که با اندکی تغییر در هر پارامتر، نتایج بسیار متفاوتی بهوجود میآید. این شرایط البته در ظرف زمانی بسیار محدود و شکنندهای در حال وقوع است و زمان بهسرعت به سمت تحولات عظیمی پیش میرود.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
HTML Embed Code: