Channel: 🥀 یک حرف از هزاران
🔹️یادداشتی در پاسخ به سؤال نوروزی نشریه محلی «آفتاب صبح نیشابور»
نیشابور برای من فقط یک وطن نیست، عشق است و خاستگاه عرفان و اندیشه که از خاک گهربارش عطار برخاسته است و خیام. نیشابور برای من طبیعتی است مهربان، از بلندای آفتابی که هر صبحگاهان بر قلل مرتفع بینالودش میتابد تا نسیمی که هر شامگاه از دشت وسیع و حاصلخیزش برمیخیزد. نیشابور طعم زندگی دارد، عطر بهار، ثمربخشی تابستان، رنگرنگی پاییز و برکت زمستان. اما و هزار اما که این بهشتپاره آنگونه که شایسته است و بایسته است مراقبت و مدیریت نمیشود.
گفتهاند ارزیابیام را کوتاه از آنچه بر شهرم نیشابور گذشته بنویسم. من از جزئیات کارهایی که مدیران شهر برای آن انجام دادهاند نمیدانم. اما آنچه به چشمانم آمده چندان چیزی نیست که ذکری از آن بتوان کرد. اگرچه از اینکه خیابانی بر چهرهٔ باغ امیناسلامی زخم سیاه ترافیک انداخته، ناخشنودم و از اینکه سالن نمایش بابک تعطیل شده ناخرسند. من از بیبرنامگی و بههمریختگیِ مناطق اکوتوریستی این سرزمین تماشایی گلهمندم و میبینم از این طریق آسیبهای زیادی به طبیعت و محیطهای روستایی وارد شده است.
با اینحال، چیزهایی هم هست که مرا خوشحال میکند. به.گمانم مطبوعات نیشابور و برخی کارهای فرهنگی که به همت مردم در این شهر انجام میشوند مایه دلگرمیاند. مانند گذر فرهنگوهنر در خیابان موعود و کافهتئاتری که خودم در آنجا تماشا کردم. من فعالیت و موفقیتهای انجمن داستان سیمرغ را هم میستایم و کتابهایی را که همشهریان فرهیختهام منتشر میکنند مایه سربلندی فرهنگی شهرم میدانم.
بر همین اساس، آنچه دلم میخواهد سال آینده در این شهر ببینم اندک توجهی است به آنچه در بالا برشمردم. دلم میخواهد سال دیگر در چنین روزهایی بنویسم بعضی از آن ناخشنودیهایم برطرف شدهاند؛ اگر نه همهٔ آنها. دلم مدارای بیشتر میخواهد با اهالی ادب و هنر؛ اگر کمک شایانی به آنها نمیشود.
میبینید؟! توقعاتم اصلأ زیاد نیستند. من رونمایی از برنامهٔ توسعهٰ همهجانبهٔ شهر را طلب نکردم، چون میدانم آرزویی است که بدین سادگی محقق نمیشود! من حتی نام از پروژههای بزرگی مانند تبدیل خیابانهای مرکزی شهر در حدفاصل بازار تا میدان باغات به پیادهراه، به میان نیاوردم که میتواند کمک شایانی به زیبایی شهر بکند.
به هر روی، سالی سرشار از زیباییها و همدلیها را برای همهٔ مردم شهرم آرزو میکنم. سالی که اگر چنین همدلیهایی باشد میتواند شهری و شهرستانی زیباتر برایمان بسازد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️یادداشتی در پاسخ به سؤال نوروزی نشریه محلی «آفتاب صبح نیشابور»
نیشابور برای من فقط یک وطن نیست، عشق است و خاستگاه عرفان و اندیشه که از خاک گهربارش عطار برخاسته است و خیام. نیشابور برای من طبیعتی است مهربان، از بلندای آفتابی که هر صبحگاهان بر قلل مرتفع بینالودش میتابد تا نسیمی که هر شامگاه از دشت وسیع و حاصلخیزش برمیخیزد. نیشابور طعم زندگی دارد، عطر بهار، ثمربخشی تابستان، رنگرنگی پاییز و برکت زمستان. اما و هزار اما که این بهشتپاره آنگونه که شایسته است و بایسته است مراقبت و مدیریت نمیشود.
گفتهاند ارزیابیام را کوتاه از آنچه بر شهرم نیشابور گذشته بنویسم. من از جزئیات کارهایی که مدیران شهر برای آن انجام دادهاند نمیدانم. اما آنچه به چشمانم آمده چندان چیزی نیست که ذکری از آن بتوان کرد. اگرچه از اینکه خیابانی بر چهرهٔ باغ امیناسلامی زخم سیاه ترافیک انداخته، ناخشنودم و از اینکه سالن نمایش بابک تعطیل شده ناخرسند. من از بیبرنامگی و بههمریختگیِ مناطق اکوتوریستی این سرزمین تماشایی گلهمندم و میبینم از این طریق آسیبهای زیادی به طبیعت و محیطهای روستایی وارد شده است.
با اینحال، چیزهایی هم هست که مرا خوشحال میکند. به.گمانم مطبوعات نیشابور و برخی کارهای فرهنگی که به همت مردم در این شهر انجام میشوند مایه دلگرمیاند. مانند گذر فرهنگوهنر در خیابان موعود و کافهتئاتری که خودم در آنجا تماشا کردم. من فعالیت و موفقیتهای انجمن داستان سیمرغ را هم میستایم و کتابهایی را که همشهریان فرهیختهام منتشر میکنند مایه سربلندی فرهنگی شهرم میدانم.
بر همین اساس، آنچه دلم میخواهد سال آینده در این شهر ببینم اندک توجهی است به آنچه در بالا برشمردم. دلم میخواهد سال دیگر در چنین روزهایی بنویسم بعضی از آن ناخشنودیهایم برطرف شدهاند؛ اگر نه همهٔ آنها. دلم مدارای بیشتر میخواهد با اهالی ادب و هنر؛ اگر کمک شایانی به آنها نمیشود.
میبینید؟! توقعاتم اصلأ زیاد نیستند. من رونمایی از برنامهٔ توسعهٰ همهجانبهٔ شهر را طلب نکردم، چون میدانم آرزویی است که بدین سادگی محقق نمیشود! من حتی نام از پروژههای بزرگی مانند تبدیل خیابانهای مرکزی شهر در حدفاصل بازار تا میدان باغات به پیادهراه، به میان نیاوردم که میتواند کمک شایانی به زیبایی شهر بکند.
به هر روی، سالی سرشار از زیباییها و همدلیها را برای همهٔ مردم شهرم آرزو میکنم. سالی که اگر چنین همدلیهایی باشد میتواند شهری و شهرستانی زیباتر برایمان بسازد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️جشن نور نوروزی در کوهسنگی
امشب فرصتی شد تا از پارک کوهسنگی مشهد دیدن کنم. جشن نوری بهمناسبت ایام نوروز تدارک دیده شده است که بسیار زیبا و شایسته تقدیر است. با استفاده از پروژکتور تصاویر زیبایی بر کف پیادهروهای سنگفرش داخل پارک نقش بستهاند و یا بر روی پردههایی در اینجا و آنجا. نمایشی هم در آمفیتئاتر روباز در حال اجرا بود که بهنظرم برای چنان فضایی خوب طراحی و اجرا میشد؛ گرچه در تدوین متن آن اگر با یک متخصص محیط زیست هم مشورت میکردند، برخی نقائص کوچک آن برطرف میشد.
نکتهٔ جالبی که در تصاویر پروژکتورها قابل تحسین بود، استفاده از تصاویر سنتی و مبتنی بر فرهنگ بومی بود.
بههرحال، به همهٔ دستاندرکاران این جشن نوروزی زیبا تبریک میگویم و امیدوارم نگاه و بینش آنها را در سایر برنامههای فرهنگی شهر شاهد باشیم.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️جشن نور نوروزی در کوهسنگی
امشب فرصتی شد تا از پارک کوهسنگی مشهد دیدن کنم. جشن نوری بهمناسبت ایام نوروز تدارک دیده شده است که بسیار زیبا و شایسته تقدیر است. با استفاده از پروژکتور تصاویر زیبایی بر کف پیادهروهای سنگفرش داخل پارک نقش بستهاند و یا بر روی پردههایی در اینجا و آنجا. نمایشی هم در آمفیتئاتر روباز در حال اجرا بود که بهنظرم برای چنان فضایی خوب طراحی و اجرا میشد؛ گرچه در تدوین متن آن اگر با یک متخصص محیط زیست هم مشورت میکردند، برخی نقائص کوچک آن برطرف میشد.
نکتهٔ جالبی که در تصاویر پروژکتورها قابل تحسین بود، استفاده از تصاویر سنتی و مبتنی بر فرهنگ بومی بود.
بههرحال، به همهٔ دستاندرکاران این جشن نوروزی زیبا تبریک میگویم و امیدوارم نگاه و بینش آنها را در سایر برنامههای فرهنگی شهر شاهد باشیم.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️کویر ممنوع؟!
در خبری خواندم که ورود گردشگران در روزهای ۱۹ تا ۲۳ ماه رمضان ممنوع اعلام شده است. آخه کویر؟! کویر چرا باید ممنوع باشد؟! اصلأ چگونه میتوان کویر را تعطیل کرد؟! کدام دروازهها را میخواهید ببندید؟! لحظهای تصور کنید مردم عالَم این خبر را بخوانند چه تصویری از کشور ما در ذهنشان ایجاد میشود؟! این کارها بیشاز آنکه بهنفع شعائر دینی و این ایام باشد ضد تبلیغ است. کمی عقل به خرج دهید!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️کویر ممنوع؟!
در خبری خواندم که ورود گردشگران در روزهای ۱۹ تا ۲۳ ماه رمضان ممنوع اعلام شده است. آخه کویر؟! کویر چرا باید ممنوع باشد؟! اصلأ چگونه میتوان کویر را تعطیل کرد؟! کدام دروازهها را میخواهید ببندید؟! لحظهای تصور کنید مردم عالَم این خبر را بخوانند چه تصویری از کشور ما در ذهنشان ایجاد میشود؟! این کارها بیشاز آنکه بهنفع شعائر دینی و این ایام باشد ضد تبلیغ است. کمی عقل به خرج دهید!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
اخبار روز ایران و جهان | آفتاب نیوز
ورود گردشگران به این کویر ممنوع شد
رییس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آران و بیدگل گفت: ورود گردشگران به مناطق کویری از جمله مرنجاب و سیازگه از ۱۹ الی ۲۳ ماه مبارک رمضان با تصمیم ستاد خدمات سفر شهرستان و با هدف حفظ حرمت شبهای قدر و ماه مبارک رمضان ممنوع شد.
🔹️امان از این لجبازیها!
شنیدم برای آقای صدیقی در شب قدر برنامهٔ سخنرانی گذاشتهاند. من فرض را بر این میگذارم که ایشان در رابطه با موضوع زمین ازگل هیچ نقشی نداشتهاند. اما تا زمانیکه همین نقش نداشتنِ ایشان را یک مرجع قضایی با مستندات کافی اعلام نکند مشکل حل نشده است. بهخصوص که شخص ایشان و مدرسه علمیه زیرنظر ایشان اصل وقوع تخلف را صریحاً اعلام کردهاند.
البته مسلماً از نظر قانونی هیچ اشکالی ندارد ایشان همه فعالیتهای قبلی خود را داشته باشند. حتی اگر پساز رفع ابهامات چنین برنامههایی برای بازسازی چهرهٔ ایشان انجام شود خوب هم است. اما هنوز هیچ مقام رسمی به این موضوع وارد نشده و رسماً هم چیزی اعلام ننمودهاند که رافع ابهامات باشد.
در چنین شرایطی، سخنرانی ایشان در مراسمی که چنین بازتابی دارد و اعلام عمومی آن واقعاً اوج بیسلیقگی است و بیگمان به نفع حل ماجرا نیست.
اصولاً معلوم نیست چرا برخی از این صاحبان قدرت دلشان میخواهد همان قسمتی از بدن جامعه را فشار بدهند که آزرده است و دردناک! درست انگشت میگذارند روی حساسیتهایی که در جامعه ایجاد شده و همانها را تحریک میکنند.
روزگار عجیبی است!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️امان از این لجبازیها!
شنیدم برای آقای صدیقی در شب قدر برنامهٔ سخنرانی گذاشتهاند. من فرض را بر این میگذارم که ایشان در رابطه با موضوع زمین ازگل هیچ نقشی نداشتهاند. اما تا زمانیکه همین نقش نداشتنِ ایشان را یک مرجع قضایی با مستندات کافی اعلام نکند مشکل حل نشده است. بهخصوص که شخص ایشان و مدرسه علمیه زیرنظر ایشان اصل وقوع تخلف را صریحاً اعلام کردهاند.
البته مسلماً از نظر قانونی هیچ اشکالی ندارد ایشان همه فعالیتهای قبلی خود را داشته باشند. حتی اگر پساز رفع ابهامات چنین برنامههایی برای بازسازی چهرهٔ ایشان انجام شود خوب هم است. اما هنوز هیچ مقام رسمی به این موضوع وارد نشده و رسماً هم چیزی اعلام ننمودهاند که رافع ابهامات باشد.
در چنین شرایطی، سخنرانی ایشان در مراسمی که چنین بازتابی دارد و اعلام عمومی آن واقعاً اوج بیسلیقگی است و بیگمان به نفع حل ماجرا نیست.
اصولاً معلوم نیست چرا برخی از این صاحبان قدرت دلشان میخواهد همان قسمتی از بدن جامعه را فشار بدهند که آزرده است و دردناک! درست انگشت میگذارند روی حساسیتهایی که در جامعه ایجاد شده و همانها را تحریک میکنند.
روزگار عجیبی است!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
در رابطه با یادداشت «امان از این لجبازیها« خوشبختانه الان مطلع شدم دانشگاه امام صادق نام آقای صدیقی را از فهرست سخنرانان شب قدر در این دانشگاه حذف کرده است. اگرچه دیر بود و اصولاً نباید میگذاشتند.
در رابطه با یادداشت «امان از این لجبازیها« خوشبختانه الان مطلع شدم دانشگاه امام صادق نام آقای صدیقی را از فهرست سخنرانان شب قدر در این دانشگاه حذف کرده است. اگرچه دیر بود و اصولاً نباید میگذاشتند.
🔹️دوقطبیسازی جامعه به سود هیچکس نیست!
یادداشتهایی در فضای مجازی منتشر میشود که چنین مضمونی را تبلیغ میکنند:
«سیزدهبهدر امسال تماشاییترین سیزدهبهدر نیم قرن اخیر است. صحنهٔ رویارویی تمامقد فرهنگ و سنت ایرانی در برابر فرهنگ و سنت وارداتی اعراب. سیزدهبهدر امسال معلوم میشود ما ملت چندچندیم و چند درصد جامعه وفادار به فرهنگ اصیل ایرانی و چند درصد جامعه تسلیم در برابر فرهنگ وارداتی اعراب.»
چنین نگاهی به جامعه نشان از ناپختگی دارد. جامعه بسیار پیچیده است. فرهنگ بشری هم عرب و عجم نمیشناسد. دین و مذهب نیز بخشی از فرهنگ جامعه است. هبچ گروهی از جامعه حق ندارد گروه دیگری را بهدلیل اینکه باورهایی متفاوت از او دارد، تحقیر کند و یا متعرض او شود.
یک جامعه وقتی به رشد و تعالی میرسد که تکثر فکری و فرهنگی در آن به رسمیت شناخته شود. بهويژه در جامعه ایران، نه مذهبیون قادرند آنها که سنتهای ملی و تاریخی خود را بزرگ میشمارند حذف کنند و نه برعکس آن قابل تحقق است. ما چارهای جز رواداری و مدارا نداریم.
دلیلی ندارد همهٔ آدمهای جامعه را در برابر یک انتخاب قرار دهیم که یا باید به سیزدهبهدر بروید و یا به مراسم عزاداری. این دو مراسم فرهنگی و آئینی تزاحمی ندارند. گروهی که سیزدهبهدر را ترجیح میدهند به چمن و صحرا میروند و دیگران که عزاداری برایشان اهمیت دارد به مراسمشان میپردازند. گروهی هم ممکن است بخواهند هر دو را داشته باشند. ابتدا در این مراسم حضور یابند و سپس در دیگری.
بنابراین باید همه به همزیستی مهرورزانه برسیم بیتزاحم، بیدعوا، بیمناقشه و بیاجبار.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️دوقطبیسازی جامعه به سود هیچکس نیست!
یادداشتهایی در فضای مجازی منتشر میشود که چنین مضمونی را تبلیغ میکنند:
«سیزدهبهدر امسال تماشاییترین سیزدهبهدر نیم قرن اخیر است. صحنهٔ رویارویی تمامقد فرهنگ و سنت ایرانی در برابر فرهنگ و سنت وارداتی اعراب. سیزدهبهدر امسال معلوم میشود ما ملت چندچندیم و چند درصد جامعه وفادار به فرهنگ اصیل ایرانی و چند درصد جامعه تسلیم در برابر فرهنگ وارداتی اعراب.»
چنین نگاهی به جامعه نشان از ناپختگی دارد. جامعه بسیار پیچیده است. فرهنگ بشری هم عرب و عجم نمیشناسد. دین و مذهب نیز بخشی از فرهنگ جامعه است. هبچ گروهی از جامعه حق ندارد گروه دیگری را بهدلیل اینکه باورهایی متفاوت از او دارد، تحقیر کند و یا متعرض او شود.
یک جامعه وقتی به رشد و تعالی میرسد که تکثر فکری و فرهنگی در آن به رسمیت شناخته شود. بهويژه در جامعه ایران، نه مذهبیون قادرند آنها که سنتهای ملی و تاریخی خود را بزرگ میشمارند حذف کنند و نه برعکس آن قابل تحقق است. ما چارهای جز رواداری و مدارا نداریم.
دلیلی ندارد همهٔ آدمهای جامعه را در برابر یک انتخاب قرار دهیم که یا باید به سیزدهبهدر بروید و یا به مراسم عزاداری. این دو مراسم فرهنگی و آئینی تزاحمی ندارند. گروهی که سیزدهبهدر را ترجیح میدهند به چمن و صحرا میروند و دیگران که عزاداری برایشان اهمیت دارد به مراسمشان میپردازند. گروهی هم ممکن است بخواهند هر دو را داشته باشند. ابتدا در این مراسم حضور یابند و سپس در دیگری.
بنابراین باید همه به همزیستی مهرورزانه برسیم بیتزاحم، بیدعوا، بیمناقشه و بیاجبار.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️مسجد کوفه…
(فراز دیگری از مجموعه سفرنامههایم که در حال تدوین آنها هستم)
ماشینمان را در پست بازرسی ورودی شهر متوقف کردند. البته این پست بازرسی با پستهایی که تا قبلاز رسیدن به کوفه دیده بودیم فرق داشت. اثری از نیروهای آمریکایی هم در کنار آنها نبود. لباسشان هم با نیروهای عراقی که در پستهای بازرسی قبلی دیده بودیم متفاوت بود. رنگ لباسهایشان از سر تا پا مشکی بود. ماشین محافظینمان از بازرسی رد شد ولی خودروی خودمان به مشکل برخورد کرد. آن محافظی که گفتم در کرکوک به ما پیوست و در صندلی جلو نشسته بود معلوم شد شیعه است و نامش عباس. از اینکه با ما همسفر شده بود بسیار اظهار خوشحالی میکرد و خیلی آدم پرحرفی بود. مامور پست بازرسی از راننده درخواست مدارک شناسایی کرد. همین آقاعباس گمان کرده بود اگر بگوید اینها ایرانی هستند کار بازرسی سادهتر انجام خواهد شد. بنابراین قبلاز آنکه راننده کمحرف ما لب به سخن باز کند او با لبخند و لحنی برخاسته از اعتمادبهنفس خاصی جواب داد که: «برادران ایرانی هستند؛ به زیارت نجف و کربلا میبریمشان!» از قضا این نحوهٔ برخورد عباس، مأمور بازرسی را مشکوک کرد. خودروی ما را متوقف نگه داشتند تا همراه با مأمور دیگری به پاسگاه پلیس کوفه بفرستند. من نمیدانم آن همه مأمور حفاظت رسمی چطور برگههای شناسایی کافی در اختیارشان نبود که بتوانند با نشان دادن آنها از آن توقیف رها شوند. بیشاز یکی دو ساعت طول کشید تا آنها توانستند تماسهایی با مسئولانشان در سلیمانیه بگیرند و بعد با مقامات عراقی در کوفه تماس گرفته و مسئلهٔ توقیف ما را حل کنند. خوشبختانه پاسگاه پلیس کوفه در نزدیک مسجد کوفه بود. بنابراین ما فرصت را غنیمت شمردیم و به بازدید از آن مسجد تاریخی مهم مشغول شدیم.
مسجد کوفه یک مسجد معمولی نیست و در واقع یکی از چهار مسجد مهم مسلمانان و پس از مسجدالحرام قدیمیترین مسجد جهان است. آنقدر قدیمی که برخی بر این باورند بنیاد اولیه آن توسط حضرت آدم گذاشته شده است. مقبرهْ برخی از بزرگان و علمای دینی نیز در همین مسجد قرار دارد. جالب اینکه بجز مسجدالحرام این تنها مکانی است که فقه شیعه نمازِ مسافر را در آنجا تمام میداند. اینها همه هست ولی برای من مسجد کوفه همان حس نوستالژیک را که در بالا شرح دادم برمیانگیخت. به در و دیوار آن نگاه میکردم و احساسهای مذهبی پاک کودکیام را بهخاطر میآوردم که رد پای علی را میجست وقتی در آن سحرگاهان بهسوی محراب قتل خود گام برمیداشت و من با شور شعر «حسان» اشک میریختم که:
مسجد کوفه تو در روز جزا شاهد باش
من که معصومترم، از همه مظلومترم
خورشید آرامآرام خودش را در پشت نخلهای بلند و انبوه کوفه پنهان میکرد و من در نور سرخش کوچههای اطراف مسجد را به کوچههای معصومانهٔ خاطراتم پیوند میزدم و غرق در احساس لطیفی گام برمیداشتم. آنقدر در آن فضا غرق شده بودم که متوجهٔ گذشت زمان نشدم. تا به خود آمدم صدایی مرا میخواند که به پاسگاه برگردم برای سوار شدن به ماشین و ادامه سفر به طرف نجف.
فاصلهٔ کوفه تا نجف حدود ۸ کیلومتر است. در واقع این دو شهر را انبوهی از نخلستانها از هم جدا کردهاند. درست هنگام اذان مغرب بود که به نجف رسیدیم و مستقیم به حرم امام علی رفتیم. همراهانم انتظار داشتند نمازشان را به امامت آیتالله سیستانی و یا یکی از مراجع بزرگ دیگر نجف بخوانند. به همین دلیل هم با عجله راه کوفه تا نجف را رفتیم. اما وقتی وارد حرم شدیم در کمال شگفتی دیدیم بسیار خلوت است. پرسوجو کردیم معلوم شد بهخاطر شرایط وخیم امنیتیِ آن روزها، هیچ نماز جماعتی در آن مرکز مهم تشیع برگزار نمیشد. همه نمازهایشان را فُرادا خواندند و برای زیارت به داخل حرم رفتیم. دوستم که قبلاً چند بار به زیارت امام علی رفته بود هم تعجب کرده بود و هم خوشحال بود. تعجب از اینکه هیچوقت حرم را آنقدر خلوت ندیده بود و خوشحال که بهآسانی میتوانست زیارت کند و با آسودگی و بدون فشار جمعیت، چسبیده به مرقد بنشیند و زیارتنامه بخواند.
پس از زیارت، به قبرستان وادیالسلام رفتیم که در مجاورت حرم است. این قبرستان هم مانند مسجد کوفه بسیار قدیمی است. آنقدر که گفته میشود مقبرههای پیامبران هود و صالح در همین قبرستان قرار دارند. شیعیان مقام والایی برای این قبرستان قائلاند و معتقدند هر کس در آنجا دفن شود از عذاب الهی، به.خصوص در شب اول قبر، معاف میشود. وارد قبرستان که شدیم انبوه قبرها با پوششهای متنوعی که هر کدام از آنها داشتند، مرا شگفتزده کردند. آن قبرستان بیشتر به یک شهر عجیبوغریب پر از ساختنمانهای کوتاه و درهموبرهم میمانست. چنان قبرستانی را هرگز در هیچجا ندیدهام.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️مسجد کوفه…
(فراز دیگری از مجموعه سفرنامههایم که در حال تدوین آنها هستم)
ماشینمان را در پست بازرسی ورودی شهر متوقف کردند. البته این پست بازرسی با پستهایی که تا قبلاز رسیدن به کوفه دیده بودیم فرق داشت. اثری از نیروهای آمریکایی هم در کنار آنها نبود. لباسشان هم با نیروهای عراقی که در پستهای بازرسی قبلی دیده بودیم متفاوت بود. رنگ لباسهایشان از سر تا پا مشکی بود. ماشین محافظینمان از بازرسی رد شد ولی خودروی خودمان به مشکل برخورد کرد. آن محافظی که گفتم در کرکوک به ما پیوست و در صندلی جلو نشسته بود معلوم شد شیعه است و نامش عباس. از اینکه با ما همسفر شده بود بسیار اظهار خوشحالی میکرد و خیلی آدم پرحرفی بود. مامور پست بازرسی از راننده درخواست مدارک شناسایی کرد. همین آقاعباس گمان کرده بود اگر بگوید اینها ایرانی هستند کار بازرسی سادهتر انجام خواهد شد. بنابراین قبلاز آنکه راننده کمحرف ما لب به سخن باز کند او با لبخند و لحنی برخاسته از اعتمادبهنفس خاصی جواب داد که: «برادران ایرانی هستند؛ به زیارت نجف و کربلا میبریمشان!» از قضا این نحوهٔ برخورد عباس، مأمور بازرسی را مشکوک کرد. خودروی ما را متوقف نگه داشتند تا همراه با مأمور دیگری به پاسگاه پلیس کوفه بفرستند. من نمیدانم آن همه مأمور حفاظت رسمی چطور برگههای شناسایی کافی در اختیارشان نبود که بتوانند با نشان دادن آنها از آن توقیف رها شوند. بیشاز یکی دو ساعت طول کشید تا آنها توانستند تماسهایی با مسئولانشان در سلیمانیه بگیرند و بعد با مقامات عراقی در کوفه تماس گرفته و مسئلهٔ توقیف ما را حل کنند. خوشبختانه پاسگاه پلیس کوفه در نزدیک مسجد کوفه بود. بنابراین ما فرصت را غنیمت شمردیم و به بازدید از آن مسجد تاریخی مهم مشغول شدیم.
مسجد کوفه یک مسجد معمولی نیست و در واقع یکی از چهار مسجد مهم مسلمانان و پس از مسجدالحرام قدیمیترین مسجد جهان است. آنقدر قدیمی که برخی بر این باورند بنیاد اولیه آن توسط حضرت آدم گذاشته شده است. مقبرهْ برخی از بزرگان و علمای دینی نیز در همین مسجد قرار دارد. جالب اینکه بجز مسجدالحرام این تنها مکانی است که فقه شیعه نمازِ مسافر را در آنجا تمام میداند. اینها همه هست ولی برای من مسجد کوفه همان حس نوستالژیک را که در بالا شرح دادم برمیانگیخت. به در و دیوار آن نگاه میکردم و احساسهای مذهبی پاک کودکیام را بهخاطر میآوردم که رد پای علی را میجست وقتی در آن سحرگاهان بهسوی محراب قتل خود گام برمیداشت و من با شور شعر «حسان» اشک میریختم که:
مسجد کوفه تو در روز جزا شاهد باش
من که معصومترم، از همه مظلومترم
خورشید آرامآرام خودش را در پشت نخلهای بلند و انبوه کوفه پنهان میکرد و من در نور سرخش کوچههای اطراف مسجد را به کوچههای معصومانهٔ خاطراتم پیوند میزدم و غرق در احساس لطیفی گام برمیداشتم. آنقدر در آن فضا غرق شده بودم که متوجهٔ گذشت زمان نشدم. تا به خود آمدم صدایی مرا میخواند که به پاسگاه برگردم برای سوار شدن به ماشین و ادامه سفر به طرف نجف.
فاصلهٔ کوفه تا نجف حدود ۸ کیلومتر است. در واقع این دو شهر را انبوهی از نخلستانها از هم جدا کردهاند. درست هنگام اذان مغرب بود که به نجف رسیدیم و مستقیم به حرم امام علی رفتیم. همراهانم انتظار داشتند نمازشان را به امامت آیتالله سیستانی و یا یکی از مراجع بزرگ دیگر نجف بخوانند. به همین دلیل هم با عجله راه کوفه تا نجف را رفتیم. اما وقتی وارد حرم شدیم در کمال شگفتی دیدیم بسیار خلوت است. پرسوجو کردیم معلوم شد بهخاطر شرایط وخیم امنیتیِ آن روزها، هیچ نماز جماعتی در آن مرکز مهم تشیع برگزار نمیشد. همه نمازهایشان را فُرادا خواندند و برای زیارت به داخل حرم رفتیم. دوستم که قبلاً چند بار به زیارت امام علی رفته بود هم تعجب کرده بود و هم خوشحال بود. تعجب از اینکه هیچوقت حرم را آنقدر خلوت ندیده بود و خوشحال که بهآسانی میتوانست زیارت کند و با آسودگی و بدون فشار جمعیت، چسبیده به مرقد بنشیند و زیارتنامه بخواند.
پس از زیارت، به قبرستان وادیالسلام رفتیم که در مجاورت حرم است. این قبرستان هم مانند مسجد کوفه بسیار قدیمی است. آنقدر که گفته میشود مقبرههای پیامبران هود و صالح در همین قبرستان قرار دارند. شیعیان مقام والایی برای این قبرستان قائلاند و معتقدند هر کس در آنجا دفن شود از عذاب الهی، به.خصوص در شب اول قبر، معاف میشود. وارد قبرستان که شدیم انبوه قبرها با پوششهای متنوعی که هر کدام از آنها داشتند، مرا شگفتزده کردند. آن قبرستان بیشتر به یک شهر عجیبوغریب پر از ساختنمانهای کوتاه و درهموبرهم میمانست. چنان قبرستانی را هرگز در هیچجا ندیدهام.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹حمله به کنسولگری ایران، فاز جدید رویارویی
گزارش شده اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق حمله کرده است. فارغ از تلفات و خسارت احتمالی، چنین حملهای آغاز رویارویی مستقیم اسرائیل با جمهوری اسلامی است و سرفصل جدیدی را در مناقشات خاورمیانه میگشاید. باید منتظر تحولات عمیق و تعیینکنندهای بود.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹حمله به کنسولگری ایران، فاز جدید رویارویی
گزارش شده اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق حمله کرده است. فارغ از تلفات و خسارت احتمالی، چنین حملهای آغاز رویارویی مستقیم اسرائیل با جمهوری اسلامی است و سرفصل جدیدی را در مناقشات خاورمیانه میگشاید. باید منتظر تحولات عمیق و تعیینکنندهای بود.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️آقای وزیر! شما ساکت باشید بهتر است!
وزیر خارجه باید بداند که:
اولاً پاسخ هر نوع و هر سطح اقدام نظامی، همسنگ هر اقدام سیاسی ساده و دمدستی نیست.
ثانیاً در پاسخ به چنین عملیات نظامیِ آشکار و پرخسارتی، اقدام سیاسیای که در آن، سفیر خودِ کشور اقدامکننده را هم احضار کنید، بازی کودکانه است؛ چه رسد به اینکه سفیر کشور حافظ منافع کشور حمایتکننده از کشوری را احضار کنید که حملهٔ نظامی کرده است. بنابراین در چنین وضعیت پیچیدهای، شما آقای وزیر! کاری نکنی ستگینتر و باوقارتر خواهی بود.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️آقای وزیر! شما ساکت باشید بهتر است!
وزیر خارجه باید بداند که:
اولاً پاسخ هر نوع و هر سطح اقدام نظامی، همسنگ هر اقدام سیاسی ساده و دمدستی نیست.
ثانیاً در پاسخ به چنین عملیات نظامیِ آشکار و پرخسارتی، اقدام سیاسیای که در آن، سفیر خودِ کشور اقدامکننده را هم احضار کنید، بازی کودکانه است؛ چه رسد به اینکه سفیر کشور حافظ منافع کشور حمایتکننده از کشوری را احضار کنید که حملهٔ نظامی کرده است. بنابراین در چنین وضعیت پیچیدهای، شما آقای وزیر! کاری نکنی ستگینتر و باوقارتر خواهی بود.
#ثنایینژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️قصد دشمنان!
بهگمانم در این شرایط پیچیده، سکوت بهتر از مهملگوییهایی است که دستمایه تمسخر و مضحکه شود!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_harf_az_hezaran
🔹️قصد دشمنان!
بهگمانم در این شرایط پیچیده، سکوت بهتر از مهملگوییهایی است که دستمایه تمسخر و مضحکه شود!
#ثنایی_نژاد
🆔 @Yek_harf_az_hezaran
🔹️پساز پنج ماه جدایی از کوهستان، بهخاطر عمل جراحیای که داشتم و باید دورهاش طی میشد، امروز اولین کوهنوردیام را به قلهْ زو انجام دادم. خوشبختانه توانستم تقریباً دوبرابرِ مقدار همیشه که به قله زو میرفتم کوهپیمایی کنم و پساز لختی استراحت در کنار «چشمه ماهور» و تماشای رقص و شادی طبیعتگردان در زیر درختی که طراوت بهار بر شاخوبرگش تازه بود، تا قلهْ «تپه سنگچین» بالا رفتیم. سپس همان بالا در میان گلزاری مصفا از گلهای طلایی ریز بهاری نشستیم و ناهار خوردیم به همراه چهار همنورد مهربان و خونگرم و شاداب.
در اینجا از شهرداری مشهد در ادوار مختلف که با ایجاد حداقل امکانات رفاهی در قلهٔ زو، کمک شایانی به سلامت و بهداشت کوهنوردان کرده سپاسگزاری میکنم. امروز قلهٔ زو مسیری امن و زیبا برای کوهنوردانی است که فرصت و یا امکان رفتن به قلههای دوردستی چون چمن، فلسکه، زشک، شیرباد، بینالود و سایر قلههایی از این دست را ندارند. این روزها با گلهای بهاری مینیاتوری بیشماری این قله بسیار چشمنوازتر از همیشه است. صعود به آن را از دست ندهید.
عکس: بنای یادبودی است بر بالای قلهٔ زو
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️پساز پنج ماه جدایی از کوهستان، بهخاطر عمل جراحیای که داشتم و باید دورهاش طی میشد، امروز اولین کوهنوردیام را به قلهْ زو انجام دادم. خوشبختانه توانستم تقریباً دوبرابرِ مقدار همیشه که به قله زو میرفتم کوهپیمایی کنم و پساز لختی استراحت در کنار «چشمه ماهور» و تماشای رقص و شادی طبیعتگردان در زیر درختی که طراوت بهار بر شاخوبرگش تازه بود، تا قلهْ «تپه سنگچین» بالا رفتیم. سپس همان بالا در میان گلزاری مصفا از گلهای طلایی ریز بهاری نشستیم و ناهار خوردیم به همراه چهار همنورد مهربان و خونگرم و شاداب.
در اینجا از شهرداری مشهد در ادوار مختلف که با ایجاد حداقل امکانات رفاهی در قلهٔ زو، کمک شایانی به سلامت و بهداشت کوهنوردان کرده سپاسگزاری میکنم. امروز قلهٔ زو مسیری امن و زیبا برای کوهنوردانی است که فرصت و یا امکان رفتن به قلههای دوردستی چون چمن، فلسکه، زشک، شیرباد، بینالود و سایر قلههایی از این دست را ندارند. این روزها با گلهای بهاری مینیاتوری بیشماری این قله بسیار چشمنوازتر از همیشه است. صعود به آن را از دست ندهید.
عکس: بنای یادبودی است بر بالای قلهٔ زو
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
HTML Embed Code: