احساس بیکاری در دانش آموختگان دانشگاهی یا احساس بیماری در اقتصاد
آیا به یاد دارید که یکی از روسای جمهوری از بابت مسئلۀ اشتغال دانش آموختگان ابراز نگرانی نکرده باشد؟ کدام یک از وزرای علوم دغدغۀ فقدان مهارت در دانش آموختگان نداشته است؟
در سال ۱۳۷۴ در کنگرۀ پیوند صنعت و دانشگاه که در دانشکدۀ مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، معاون پژوهشی وقت وزرات فرهنگ و آموزشی آن زمان و علوم فعلی، دکتر فتحالله مضطرزاده با اندوهی که در لحنش موج میزد در سخنرانی افتتاحیه گفت: اساتید دانشگاه باید به پژوهش روی بیاورند، دیگر خوب درس دادن افتخاری ندارد چون اکثر فارغالتحصیلان ما کار پیدا نمیکنند. وی به بخشی از واقعیت را به درستی توصیف کرد.
بعد از طرح تعدیل اقتصادی در دولت اول سازندگی، حوزۀ تحصیل از حوزۀ اشتغال جدا شد؛ یعنی از آن زمان دیگر خوب درس خواندن و گرفتن مدرک الزاماً به معنی دستیابی به شغلی آبرومند با حاشیۀ امنیت خوب و مناسب برای پایه ریزی یک زندگی متوسط و شایستۀ یک انسان بافرهنگ و فرهیخته نیست.
احساس بیکاری که کام رئیس جمهور را تلخ کرده نه از زمان دانش آموختگی بلکه از همان سال اول و دوم در دانشجویان ظاهر میشود و بیشتر از احساس بیکاری، باید با عبارتِ هراس اقتصادی آن را توصیف کرد. این روحیه سخت به کیفیت آموزش و تحصیل دانشجویان لطمه میزند. درمانِ این احساس بیکاری یا بهتر از آن هراس اقتصادی در گروِ گشایش و رشد اقتصادی است. باید تعارف را کنار گذاشت؛ راستی نظر رئیس جمهور در مورد FATF چیست و چقدر سازوکارهای آن را در مورد رفع این احساس بیکاری و هراس اقتصادی موثر میداند؟
اگر وزیر علوم هم چون اسلاف خود از بابت مهارت دانشآموختگان نگران است، آیا به مسئلۀ باگ مهمی که در برنامۀ آموزشی و درسی رشتههای دانشگاهی وجود دارد، واقف است؟ و آیا حاضر است نظام آموزشی را برای تن دادن به جراحیهای سخت برای رفع این مشکل آماده کند؟ یکی از این جراحیهای سخت آن است که دانشکدههای متعدد و بیهوده را که در جریان گسترشِ ضدتوسعه و بیرویۀ آموزش عالی تاسیس شده است، ساماندهی کنند و امکانات پراکنده در این همه ده خراب را در یک شهرِ آباد متمرکز کنند و از تربیت ژنرالهای بیستارۀ بیآینده دست بردارند. آیا وزیر علوم جرات چنین کاری را دارد؟ و حاضر است یک اتاق فکر برای مطالعات اولیه در این زمینه تشکیل دهد، برای زمانی که این کار مطابق عقلانیت، جرات و جسارتِ پویندگان واقعی راه علم همراهِ مهار پایتونبازان امکان پذیر شود؟ مهم این است که روسای دانشگاهها و دانشکدهها از حد یک تدارکاتچی به سیاستگزاران علمی تعالی یابند.
هراس اقتصادی یعنی این که دانشجو هرچه حساب کند، میبیند که برای تشکیل یک زندگی متعارف که در آن زن و شوهر هر دو شاغلند در همان قدم اول در هزینۀ مسکن درمیماند. یک زوج فرضی از چند درصد کل واحدهای مسکونی موجود در شهرها، چه از لحاظ قیمتی و چه از لحاظ مساحت و تعداد اتاق خواب، مناسب یک زوج جوان مطابق حداقل دستمزدِ مصوب میتوانند بازدید کنند و بدون تپش قلب و بدون کمک همیشگی پدر و مادر آن را اجاره کنند؟ جهد در حل این مسئله که جنبههای قاهر سیاسی و اقتصادی دارد، میزان جدیت در احساس همدردی با نسل جوان را روشن خواهد کرد.
به غیر از دانشجویان این هراس اقتصادی به اساتید، به ویژه اساتید جوان هم سرایت کرده است. راستی میدانید که در شرایط فعلی باید ماهی حداقل حدود ۴۰ میلیون چوق درآمد داشته باشی تا زنده ماندنت توجیه اقتصادی داشته باشد و به درد وراثت بخوری؛ خلاصه اینکه اگر مُردی بازماندگان فحشت ندهند هم ساده نیست.
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۰۲/۱۰
https://hottg.com/ksharifiRRB
#هراس_اقتصادی
>>Click here to continue<<