یک باگ مهم در نظام آموزش عالی کشور: به مناسبت برگزاری نشست معاونین آموزشی دانشگاههای کشور در دانشگاه فردوسی مشهد در ۱۵ و ۱۶ تیرماه ۱۴۰۱
در دوران پهلوی اول و دوم یک پیش فرض مهم در روح نظام آموزش عالی کشور حلول کرد. در جریان پروژه مدرنیزاسیون آمرانه نظام حاکم متوجه شد که پستهای بلاتصدی فراوانی در کشور وجود دارد. از این رو، با بی قراری منتظر این بود که دانشجویان هر چه زودتر دانش آموخته شوند و پستهای بلاتصدی زیادی را که در کشور وجود داشت اشغال کنند. بنا بر این، برنامههای آموزشی و درسی طوری طراحی شد که هر درس به صورت یک جرعه ارائه شود. فرض این بود که دانشجویان با دریافت گلی از هر بوستانِ علم فقط با جریان عمومی هر رشته علمی آشنا شوند؛ بعدها قرار است زیر دست متخصصینی کارکشته که در ادارات دولتی مستقر بودند به بلوغ و پختگی رسیده به جریان عمومی مشکلات و مسائل هر منطقه مسلط شوند. پس از یک کارآموزی اولیه و معمولاً در حد دو سال، در یک دوره سی ساله به رتق و فتق اموری میپرداختند که از رشته علمی آنها انتظار میرفت. مشوق و مکملِ این وضعیت آموزشیِ ناقص، فرصت شغلی تقریباً حتمی با فرصت کارآموزی و خانههای سازمانی و اتومبیلهایی بود که روی درِ شاگرد و راننده آنها نوشته شده بود: "اتومبیل خدمت، استفاده اختصاصی ممنوع". داشتن مدرک دانشگاهی تقریباً به معنی دسترسی به شغل حتمی و دائمی و رسمی بود.
از سال ۶۸ و پس از طرح تعدیل اقتصادی اولین رئیس جمهور فقید که مغز متفکر آن دکتر محمد طبیبیان بود، حوزه تحصیل از حوزه اشتغال جدا شد. دیگر داشتن مدرک دانشگاهی، دسترسی به شغلی آبرومند و با درآمد متوسط را تضمین نمیکرد. خیلی زود از لیسانس گذشت و با پشت سر گذاشتن مدارک فوق لیسانس و دکترا، دیگر سوپر دکترا و ماوراء دکترا هم تضمینی برای اشتغال نبود و نیست؛ و پیدا شدنِ حوزه جدیدی به نام پژوهشگران پسادکترا، گسترش بیشترِ حباب آموزش عالی از روی ناچاری است، بدون این که این پژوهشگران هم دورنمای روشنی برای اشتغال در پیش داشته باشند.
با این همه تغییرات اجتماعی و از بین رفتن امکانات مادی و معنوی نظم پیشین در زمینه اشتغال، نظام آموزشی در همان پیش فرض پیشین مانده است و همچنان در پی انتقال حجمی از دانش است. اگر معاونین آموزشی سراسر کشور به این نتیجه برسند این باگ را پاک کنند، و این پیش فرض غلط را از نرم افزار نظام آموزش عالی کشور بزدایند، میتوان گفت که نشست موفقی داشتهاند.
نظام آموزشی کشور به جای این که بر این متمرکز شود که چه حجمی از دانش باید انتقال یابد، باید محور برنامههای درسی و آموزشی را این عبارت قرار دهد:
برای موفقیت حرفهای و پیشرفت جامعه، دانشجویان به چه توانمندیها و مهارتهایی نیاز دارند.
اگر موفق به این کار شوند، میتوان گفت که کارشان کارستان بوده ارج رنجشان از هفتاد سال عبادت بیشتر است. بیش از همه، این معاونین آموزشی هستند که باید مانع رشد کاریکاتوری آموزش عالی شوند و دانشگاه را متوجه مسائل اصلی جامعه کنند.
کامران شریفی
دانشکده دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۱/۰۴/۱۵
https://hottg.com/ksharifiRRB
1260
>>Click here to continue<<