Channel: گشتها | هومن پناهنده
Forwarded from هممیهن
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴شفافیت و حق دسترسی به اطلاعات
🔺منتشر شده در ماهنامه گفتگوی اجتماعی شماره ۳ بهمن ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
▪️اکنون و با به نام زدن بخشی از اراضی عمومی به نام شرکتی با حضور امام جمعه تهران آقای صدیقی این متن حاوی نکاتی در فهم بهتر موضوع است.
🔘حدود چهار دهه پیش یک روحانی پیر در جایی درس اخلاق میداد. البته ذهن خوانندگان عزیز به وضعیت امروز نرود. در آن زمان روحانیون عارف مسلک و تارک دنیا کم نبودند. او با زبان شیرینی میگفت هر کاری میخواهید انجام دهید. فقط به این شرط که شهامت آن را داشته باشید که کارهای خود را روی یک سینی بگذارید و سینی را با دستان خود جلوی دیگران بگردانید و همه بدانند شما چه کردهاید. میگفت اگر در یک لحظه گمان کنید که در چنین وضعیتی هستید، طبعاً از انجام کارهای خلاف پرهیز میکنید. به قول معروف، آن را که حساب پاک است از شفافیت چه باک است؟
🔘اکنون میتوانیم همین استدلال را برای حکومتها، شرکتها و کلاً نهادهای عمومی و خصوصی به کار ببریم و بگوییم اگر شهامت دارید اتاقهای خود را شیشهای کنید و شفافیت را به نهایت برسانید، اگر کار خودتان را قابل دفاع میدانید. البته ماجرای شفافیت قدری پیچیده میشود. به ویژه هنگامی که پای دشمن و رقیب در میان میآید. برای مثال آیا شفافیت به این معنا است که هیچ چیز محرمانهای نباید باشد؟ اگر این را بپذیریم، امور نظامی و اطلاعاتی و... چه میشود؟
https://telegra.ph/شفافیت-و-حق-دسترسی-به-اطلاعات-03-22
🔺منتشر شده در ماهنامه گفتگوی اجتماعی شماره ۳ بهمن ۱۴۰۲
✍️عباس عبدی
▪️اکنون و با به نام زدن بخشی از اراضی عمومی به نام شرکتی با حضور امام جمعه تهران آقای صدیقی این متن حاوی نکاتی در فهم بهتر موضوع است.
🔘حدود چهار دهه پیش یک روحانی پیر در جایی درس اخلاق میداد. البته ذهن خوانندگان عزیز به وضعیت امروز نرود. در آن زمان روحانیون عارف مسلک و تارک دنیا کم نبودند. او با زبان شیرینی میگفت هر کاری میخواهید انجام دهید. فقط به این شرط که شهامت آن را داشته باشید که کارهای خود را روی یک سینی بگذارید و سینی را با دستان خود جلوی دیگران بگردانید و همه بدانند شما چه کردهاید. میگفت اگر در یک لحظه گمان کنید که در چنین وضعیتی هستید، طبعاً از انجام کارهای خلاف پرهیز میکنید. به قول معروف، آن را که حساب پاک است از شفافیت چه باک است؟
🔘اکنون میتوانیم همین استدلال را برای حکومتها، شرکتها و کلاً نهادهای عمومی و خصوصی به کار ببریم و بگوییم اگر شهامت دارید اتاقهای خود را شیشهای کنید و شفافیت را به نهایت برسانید، اگر کار خودتان را قابل دفاع میدانید. البته ماجرای شفافیت قدری پیچیده میشود. به ویژه هنگامی که پای دشمن و رقیب در میان میآید. برای مثال آیا شفافیت به این معنا است که هیچ چیز محرمانهای نباید باشد؟ اگر این را بپذیریم، امور نظامی و اطلاعاتی و... چه میشود؟
https://telegra.ph/شفافیت-و-حق-دسترسی-به-اطلاعات-03-22
Telegraph
شفافیت و حق دسترسی به اطلاعات
🔺منتشر شده در ماهنامه گفتگوی اجتماعی شماره ۳ بهمن ۱۴۰۲ ✍️عباس عبدی ▪️اکنون و با به نام زدن بخشی از اراضی عمومی به نام شرکتی با حضور امام جمعه تهران آقای صدیقی این متن حاوی نکاتی در فهم بهتر موضوع است. 🔘حدود چهار دهه پیش یک روحانی پیر در جایی درس اخلاق…
Forwarded from محمود فرجامی (Mahmud)
یک خاطرهای هم هست دوستش ندارم و هیچوقت هم جایی تعریفش نکردهام ولی الان به دلیلی که خواهید فهمید میگویمش.
خیلی وقت پیشها، شاید سی و پنج سال پیش، آمدم خانه دیدم وضعیت خیلی متشنج است. چشمهای مادرم به اصطلاح خودش دو تا کاسه خون. مادر من زن صلحجو و مودب و بسیار صبوری است، نه این که من بگویم، تقریبا هر کس میشناسدش میگوید. وقتی خیلی اذیتش میکردیم ما پسرها سرمان جیغ میکشید و میزد توی صورت خودش اما اهل دعوا و این کارها نبود... خیلی که رویش فشار میآمد میزد زیر گریه، اگر خیلی مشکل بزرگ بود چشمهایش میشد دو تا کاسه خون و فشارش هم میافتاد. آن روز ولی فشارش نیفتاده بود و داشت میلرزید. یک طور عجیبی بود.
خلاصهاش کنم که ماجرا را - وقتی از ما چند برادر قول گرفت قشقرق به پا نکنیم و به پدرمان هم نگوییم- اینطور تعریف کرد که برادر کوچکه را میفرستد نان بگیرد. او هم یک ساعت بعد گریهکنان میآید که وقتی نوبتم شد نانوا بهم نان نداد. این نانوا هم که میگویم خانواده غریبی بودند. آن خوبهشان یک بزنبهادر هرویینی (یا به قول آن زمان گردی) قهار بود که اینجا شاطری میکرد و آن یکی دیگرشان را یک شب همقطارهاش کشته بودند و جنازهاش را گذاشته بودند دم خانهشان که چسبیده به نانوایی بود. بله، همینقدر ترسناک!
حالا مادر ما دست بچه را میگیرد میبرد دم همین نانوایی و عدل کی آنجا شاطر و با حفظ سمت فروشنده بوده؟ برادر مخوف مقتول! مادر ما میپرسد آقا چرا به این بچه نان ندادهای؟ بزرگوار هم بجای اینکه بگوید ندیدم یا مثلا در صف نبود یا همچو چیزی (یا شاید هم میگوید، شک دارم) میگوید: سنگ هم بهش نمیدم! حالا به کی؟ به یک پسر نحیف هشت نه ساله. مادر هم میگوید بیجا میکنی یا همچو چیزی تندتر که طرف میگوید «بذار ببینم این [...] چی میگه». مادرم میگفت همچین که این کلمه را شنیدم یکهو دیگر نفهمیدم چی شد که دیدم یارو را دارم میاندازم توی تنور!
چشمهای ما از حدقه درآمده بود. چی کار کردی مامان؟!
- قدرتی خدا نمیدانم چی شد دیدم از یقهاش گرفتهام عین یک موشی دارم میاندازمش توی تنور! فکر کنم این گردمرتا اینها را اینجور میکند. پسره هم عین یک چغک میلرزید. شکر خدا جلوم را گرفتند!
- فقط برای یک کلمه؟ حالا این سلیطه یعنی چی؟ (قسم میخورم تا آن وقت نشنیده بودم یا نمیدانستم)
- خیلی حرف بدیست. نبینم یک بار دیگر به زبانتان بیاید.
خلاصه که از آن وقت این کلمه عنیف در ذهن ما ماند به این صورت که هرگز نباید به زبانش آورد. آنهایی هم که این کلمات را در خانه و خانواده یاد گرفتهاند و به پشتوانه بیشعوری خودشان و این حکومت بیشعورپرور این حرفها را نثار زنان ایرانی میکنند بدانند که در دهه شصتش و با آن وضعیت، مادر کمحرف صبور چادری ما داشت یکیشان را میانداخت توی تنور، دیگر الان که جای خود دارد. بماند که آن بابا دست کم عرضه کار کردن داشت و از شدت بیمایگی به ماتحت رانت و سهمیه و پایگاه و امام جماعت نچسبیده بود.
خیلی وقت پیشها، شاید سی و پنج سال پیش، آمدم خانه دیدم وضعیت خیلی متشنج است. چشمهای مادرم به اصطلاح خودش دو تا کاسه خون. مادر من زن صلحجو و مودب و بسیار صبوری است، نه این که من بگویم، تقریبا هر کس میشناسدش میگوید. وقتی خیلی اذیتش میکردیم ما پسرها سرمان جیغ میکشید و میزد توی صورت خودش اما اهل دعوا و این کارها نبود... خیلی که رویش فشار میآمد میزد زیر گریه، اگر خیلی مشکل بزرگ بود چشمهایش میشد دو تا کاسه خون و فشارش هم میافتاد. آن روز ولی فشارش نیفتاده بود و داشت میلرزید. یک طور عجیبی بود.
خلاصهاش کنم که ماجرا را - وقتی از ما چند برادر قول گرفت قشقرق به پا نکنیم و به پدرمان هم نگوییم- اینطور تعریف کرد که برادر کوچکه را میفرستد نان بگیرد. او هم یک ساعت بعد گریهکنان میآید که وقتی نوبتم شد نانوا بهم نان نداد. این نانوا هم که میگویم خانواده غریبی بودند. آن خوبهشان یک بزنبهادر هرویینی (یا به قول آن زمان گردی) قهار بود که اینجا شاطری میکرد و آن یکی دیگرشان را یک شب همقطارهاش کشته بودند و جنازهاش را گذاشته بودند دم خانهشان که چسبیده به نانوایی بود. بله، همینقدر ترسناک!
حالا مادر ما دست بچه را میگیرد میبرد دم همین نانوایی و عدل کی آنجا شاطر و با حفظ سمت فروشنده بوده؟ برادر مخوف مقتول! مادر ما میپرسد آقا چرا به این بچه نان ندادهای؟ بزرگوار هم بجای اینکه بگوید ندیدم یا مثلا در صف نبود یا همچو چیزی (یا شاید هم میگوید، شک دارم) میگوید: سنگ هم بهش نمیدم! حالا به کی؟ به یک پسر نحیف هشت نه ساله. مادر هم میگوید بیجا میکنی یا همچو چیزی تندتر که طرف میگوید «بذار ببینم این [...] چی میگه». مادرم میگفت همچین که این کلمه را شنیدم یکهو دیگر نفهمیدم چی شد که دیدم یارو را دارم میاندازم توی تنور!
چشمهای ما از حدقه درآمده بود. چی کار کردی مامان؟!
- قدرتی خدا نمیدانم چی شد دیدم از یقهاش گرفتهام عین یک موشی دارم میاندازمش توی تنور! فکر کنم این گردمرتا اینها را اینجور میکند. پسره هم عین یک چغک میلرزید. شکر خدا جلوم را گرفتند!
- فقط برای یک کلمه؟ حالا این سلیطه یعنی چی؟ (قسم میخورم تا آن وقت نشنیده بودم یا نمیدانستم)
- خیلی حرف بدیست. نبینم یک بار دیگر به زبانتان بیاید.
خلاصه که از آن وقت این کلمه عنیف در ذهن ما ماند به این صورت که هرگز نباید به زبانش آورد. آنهایی هم که این کلمات را در خانه و خانواده یاد گرفتهاند و به پشتوانه بیشعوری خودشان و این حکومت بیشعورپرور این حرفها را نثار زنان ایرانی میکنند بدانند که در دهه شصتش و با آن وضعیت، مادر کمحرف صبور چادری ما داشت یکیشان را میانداخت توی تنور، دیگر الان که جای خود دارد. بماند که آن بابا دست کم عرضه کار کردن داشت و از شدت بیمایگی به ماتحت رانت و سهمیه و پایگاه و امام جماعت نچسبیده بود.
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴این غذای شرمآور است
مخبر، معاون اول رییس جمهور گفته است "سفره مردم را مدیریت کردیم...دولت سعی کرد سبد غذایی مورد نیاز مردم را در حد قابل قبولی تأمین کند."
ملت حقهای فراوانی دارد که کمترینش داشتن غذای مناسب است.
بگذریم از اینکه ادعای آقای مخبر چقدر واقعیت دارد ولی آنچه معاون رئیسی گفته است برای یک دولت در جایی مثل ایران باعث شرمساری است نه سربلندی و افتخار.
ایران کشوری است سرشار از ذخایر نفت و گاز و معادن مختلف و طبیعت وسیع و منابع انسانی توانا.
این مملکت همه امکانات برای رسیدن به بالاترین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را دارد ولی در مدیریت کشور فساد و بی لیاقتی چنان کردهاست که سعی در تأمین غذای مردم شده است مساله دولت.
صداقت اگر باشد باید بگوئید شرمندهایم که کار را به اینجا بردیم که دولت "سعی در تأمین سبد غذایی در حد قابل قبول" را باعث افتخار خود میداند.
https://hottg.com/kambiznouroozi
مخبر، معاون اول رییس جمهور گفته است "سفره مردم را مدیریت کردیم...دولت سعی کرد سبد غذایی مورد نیاز مردم را در حد قابل قبولی تأمین کند."
ملت حقهای فراوانی دارد که کمترینش داشتن غذای مناسب است.
بگذریم از اینکه ادعای آقای مخبر چقدر واقعیت دارد ولی آنچه معاون رئیسی گفته است برای یک دولت در جایی مثل ایران باعث شرمساری است نه سربلندی و افتخار.
ایران کشوری است سرشار از ذخایر نفت و گاز و معادن مختلف و طبیعت وسیع و منابع انسانی توانا.
این مملکت همه امکانات برای رسیدن به بالاترین شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را دارد ولی در مدیریت کشور فساد و بی لیاقتی چنان کردهاست که سعی در تأمین غذای مردم شده است مساله دولت.
صداقت اگر باشد باید بگوئید شرمندهایم که کار را به اینجا بردیم که دولت "سعی در تأمین سبد غذایی در حد قابل قبول" را باعث افتخار خود میداند.
https://hottg.com/kambiznouroozi
Telegram
کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه
تأملی در حقوق ، جامعه و فرهنگ | ارتباط با مدیر کانال @Knouroozi
Forwarded from ایران نیوز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجری را گزینش می کنند
مهمان را گزینش می کنند
تماشاگر را گزینش می کنند
اما در نهایت جمعیت برای هایده و معین دست میزند
@IrannNews
مهمان را گزینش می کنند
تماشاگر را گزینش می کنند
اما در نهایت جمعیت برای هایده و معین دست میزند
@IrannNews
گشتها | هومن پناهنده
مجری را گزینش می کنند مهمان را گزینش می کنند تماشاگر را گزینش می کنند اما در نهایت جمعیت برای هایده و معین دست میزند @IrannNews
نمایش شکستی مطلق در عرصهُ فرهنگ.
دوستی زمانی میگفت: بعضی شکستها چنان شدید و فضاحتبار است که نباید گفت فلانی شکست خورده، باید گفت شکست فلانی را خورده. آن دوست، بر همین منوال، میگفت: در مورد بچههایی که میروند در کوچه بازی کنند و لباسشان گلآلود میشود، گاهی وسعت و شدت آلودگی در حدی است که فقط بخشهای کمی از لباس پیدا است؛ در آن صورت، دیگر نباید گفت لباس گِلی است، باید گفت گِل لباسی است.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
دوستی زمانی میگفت: بعضی شکستها چنان شدید و فضاحتبار است که نباید گفت فلانی شکست خورده، باید گفت شکست فلانی را خورده. آن دوست، بر همین منوال، میگفت: در مورد بچههایی که میروند در کوچه بازی کنند و لباسشان گلآلود میشود، گاهی وسعت و شدت آلودگی در حدی است که فقط بخشهای کمی از لباس پیدا است؛ در آن صورت، دیگر نباید گفت لباس گِلی است، باید گفت گِل لباسی است.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from تفکر
تعریف زندان سیاسی از نگاه مصطفی ملکیان
عرض میکنم من زندانی سیاسیای را قبول میکنم که بگوید داشتم تو شغل و حرفهی خودم به بهترین صورت کار میکردم، مأموران دولتی آمدند و جلوی حرفه و شغل من را گرفتند و من گفتم میخواهم حرفه و شغل خود را به بهترین صورت انجام بدهم و مرا انداختند زندان. این زندانی سیاسی است. اما کسی که خودش پزشک است، همه مریضهایش از دستش ناراضی هستند حالا این رفته دو تا اطلاعیه امضاء کرده و افتاده زندان. من این را زندانی سیاسی نمیدانم. چرا؟ میگم چون که تویی که پزشکی و کارت را درست انجام نمیدهی، با کسی که رئیس جمهور است و وظایفش را خوب انجام نمیدهد چه فرقی میکند؟
من فقط و فقط اعتقادم بر این است که اگر من معلمم و کار تدریس را به بهترین صورت انجام میدهم، بچههای مردم را به بهترین شکل تعلیم و تربیت میکنم، روش تحقیق را آموزش میدهم؛ اگر روزی آمدند گفتند که روش تدریست را عوض کن و من بگویم عوض نمیکنم و من را بیندازند زندان؛ این زندانی سیاسی است. اما استاد دانشگاهی که تمام بچهها از او ناراضی هستند میگویند بیسواد است، بیفکر است، تأمل ندارد، دیر میآید سر کلاس و زود میرود، بیربط حرف میزند و به ما چیزی یاد نداده و حالا میگوید مرگ بر فلان و درود بر فلان، این زندانی سیاسی نیست؛ این فقط فرد باهوشی بوده که راه میانبری برای ترقی پیدا کرده چون با این روش زندگی جز خفت و خواری و طعن و لعن چیزی براش نبوده. حال چهار تا آدم ساده لوح هم پشت سرش شعار میدهند. این زندانی سیاسی نیست.
زندانی سیاسی کسی است که حواسش چهار دانگ متوجه مسئولیت خودش و شغل و حرفهی خودش بوده است. یک وقتی آمدند گفتند باید این جوری بروی گفته نه، اقتضای شرف شغلی من این جوری است. گفتند پس باید اخراج بشوی گفته چشم. اگر هم گفتند زندان، گفته چشم. زندانی سیاسی یعنی کسی که در برابر رژیم سیاسی مقاومت کرده است برای این که رژیم سیاسی نمیگذاشته این فرد کار خودش را خوب انجام دهد. نه کسی که کارش را بد انجام میدهد و میگوید چرا فلان وزیر آنقدر دزدی کرده است. خب تو هم دزدی میکنی ولی دستت به آن دزدیهای کلان نمیرسد. اما از وقت بچههای مردم میدزدی. دیگه به این دزدی بیشتر، عُرضه و توانایات نمیرسد. من برای این شخص به عنوان زندانی سیاسی ارزش قائل نیستم.
استاد مصطفی ملکیان
اصالت فرهنگ و نقد جامعه شناسی
@Tafakkor
عرض میکنم من زندانی سیاسیای را قبول میکنم که بگوید داشتم تو شغل و حرفهی خودم به بهترین صورت کار میکردم، مأموران دولتی آمدند و جلوی حرفه و شغل من را گرفتند و من گفتم میخواهم حرفه و شغل خود را به بهترین صورت انجام بدهم و مرا انداختند زندان. این زندانی سیاسی است. اما کسی که خودش پزشک است، همه مریضهایش از دستش ناراضی هستند حالا این رفته دو تا اطلاعیه امضاء کرده و افتاده زندان. من این را زندانی سیاسی نمیدانم. چرا؟ میگم چون که تویی که پزشکی و کارت را درست انجام نمیدهی، با کسی که رئیس جمهور است و وظایفش را خوب انجام نمیدهد چه فرقی میکند؟
من فقط و فقط اعتقادم بر این است که اگر من معلمم و کار تدریس را به بهترین صورت انجام میدهم، بچههای مردم را به بهترین شکل تعلیم و تربیت میکنم، روش تحقیق را آموزش میدهم؛ اگر روزی آمدند گفتند که روش تدریست را عوض کن و من بگویم عوض نمیکنم و من را بیندازند زندان؛ این زندانی سیاسی است. اما استاد دانشگاهی که تمام بچهها از او ناراضی هستند میگویند بیسواد است، بیفکر است، تأمل ندارد، دیر میآید سر کلاس و زود میرود، بیربط حرف میزند و به ما چیزی یاد نداده و حالا میگوید مرگ بر فلان و درود بر فلان، این زندانی سیاسی نیست؛ این فقط فرد باهوشی بوده که راه میانبری برای ترقی پیدا کرده چون با این روش زندگی جز خفت و خواری و طعن و لعن چیزی براش نبوده. حال چهار تا آدم ساده لوح هم پشت سرش شعار میدهند. این زندانی سیاسی نیست.
زندانی سیاسی کسی است که حواسش چهار دانگ متوجه مسئولیت خودش و شغل و حرفهی خودش بوده است. یک وقتی آمدند گفتند باید این جوری بروی گفته نه، اقتضای شرف شغلی من این جوری است. گفتند پس باید اخراج بشوی گفته چشم. اگر هم گفتند زندان، گفته چشم. زندانی سیاسی یعنی کسی که در برابر رژیم سیاسی مقاومت کرده است برای این که رژیم سیاسی نمیگذاشته این فرد کار خودش را خوب انجام دهد. نه کسی که کارش را بد انجام میدهد و میگوید چرا فلان وزیر آنقدر دزدی کرده است. خب تو هم دزدی میکنی ولی دستت به آن دزدیهای کلان نمیرسد. اما از وقت بچههای مردم میدزدی. دیگه به این دزدی بیشتر، عُرضه و توانایات نمیرسد. من برای این شخص به عنوان زندانی سیاسی ارزش قائل نیستم.
استاد مصطفی ملکیان
اصالت فرهنگ و نقد جامعه شناسی
@Tafakkor
گشتها | هومن پناهنده
تعریف زندان سیاسی از نگاه مصطفی ملکیان عرض میکنم من زندانی سیاسیای را قبول میکنم که بگوید داشتم تو شغل و حرفهی خودم به بهترین صورت کار میکردم، مأموران دولتی آمدند و جلوی حرفه و شغل من را گرفتند و من گفتم میخواهم حرفه و شغل خود را به بهترین صورت انجام…
دوستی گرامی در فرستهای به این نظر آقای مصطفی ملکیان، با بیانی سالم، نقدی قوی وارد کرده است. شایسته است که فرستهاش را در اینجا بیاورم:
▫️در این موضوع طبعاً حرفی نیست که کسی که کارش را در حد مطلوب انجام میدهد و خود را دارای حقوقی میداند که در حقوق بینالملل به رسمیت شناخته میشود، ولی نظام سیاسی این حقوق را به رسمیت نمیشناسد و رعایت نمیکند و یا دارای عقایدی است که با عقاید مطلوب و پذیرفتهُُ نظام حاکم در تعارض است و یا کارهای سیاسیاش( هرچند منطقی و عاقلانه و قانونی) خوشایندِ نظام سیاسی نیست و بابت این موارد به زندان میرود، زندانی سیاسی است.
با اعتراض و نقد اخلاقی آقای ملکیان به کسانی که پرمدعا هستند اما وظیفهشان را درست انجام نمیدهند هم موافقم، و اساساً گذشته از اختلاف نظرها، یکی از دلایل کنار کشیدنم از انجمن صنفی فرهنگیان، همین نارضایتیام از فرهنگیان مدعی اما کمکار بود، اما با این حال، به نظر میرسد که در سخن ملکیان میتوان انقُلتی کرد: فرض کنید کسی صنعتگری است که آفتابههای خوبی نمیسازد، ولی بابت محدودیتهای آزادی بیان، به نظام سیاسی معترض است و دستگیر میشود و به زندان میافتد، چرا نباید او را زندانی سیاسی شمرد؟ و هکذا مثالهای فراوان دیگر. غلط بودن کار افراد و غلط بودن اعمال نظام سیاسی دو مقولهُ جدا هستند و نباید به بهانهُ یکی، دیگری را مغفول گذاشت. منطقا میتوان هم ناکارآمدی و کارهای غلط فرد را تقبیح کرد و هم مبارزهُ سیاسیاش را در راه آزادی بیان تحسین کرد.
مجدداً عرض کنم که اخلاقاً با افراد زیر ِ کار در رو بسیار مخالفم و مثلا اگر قرار باشد که راُی دهم، هرگز به این افراد رای نمیدهم.
یک فرض دیگر هم میتوانم داشته باشم و آن اینکه سخن جناب ملکیان قبل و بعد دارد و به این مسائل هم پرداخته، اما در این پست نیامده است.
نظر جنابعالی نیز برایم روشنگر و راهگشا خواهد بود.
🙏🌺
#هومن_پناهنده
@gashthaa
▫️در این موضوع طبعاً حرفی نیست که کسی که کارش را در حد مطلوب انجام میدهد و خود را دارای حقوقی میداند که در حقوق بینالملل به رسمیت شناخته میشود، ولی نظام سیاسی این حقوق را به رسمیت نمیشناسد و رعایت نمیکند و یا دارای عقایدی است که با عقاید مطلوب و پذیرفتهُُ نظام حاکم در تعارض است و یا کارهای سیاسیاش( هرچند منطقی و عاقلانه و قانونی) خوشایندِ نظام سیاسی نیست و بابت این موارد به زندان میرود، زندانی سیاسی است.
با اعتراض و نقد اخلاقی آقای ملکیان به کسانی که پرمدعا هستند اما وظیفهشان را درست انجام نمیدهند هم موافقم، و اساساً گذشته از اختلاف نظرها، یکی از دلایل کنار کشیدنم از انجمن صنفی فرهنگیان، همین نارضایتیام از فرهنگیان مدعی اما کمکار بود، اما با این حال، به نظر میرسد که در سخن ملکیان میتوان انقُلتی کرد: فرض کنید کسی صنعتگری است که آفتابههای خوبی نمیسازد، ولی بابت محدودیتهای آزادی بیان، به نظام سیاسی معترض است و دستگیر میشود و به زندان میافتد، چرا نباید او را زندانی سیاسی شمرد؟ و هکذا مثالهای فراوان دیگر. غلط بودن کار افراد و غلط بودن اعمال نظام سیاسی دو مقولهُ جدا هستند و نباید به بهانهُ یکی، دیگری را مغفول گذاشت. منطقا میتوان هم ناکارآمدی و کارهای غلط فرد را تقبیح کرد و هم مبارزهُ سیاسیاش را در راه آزادی بیان تحسین کرد.
مجدداً عرض کنم که اخلاقاً با افراد زیر ِ کار در رو بسیار مخالفم و مثلا اگر قرار باشد که راُی دهم، هرگز به این افراد رای نمیدهم.
یک فرض دیگر هم میتوانم داشته باشم و آن اینکه سخن جناب ملکیان قبل و بعد دارد و به این مسائل هم پرداخته، اما در این پست نیامده است.
نظر جنابعالی نیز برایم روشنگر و راهگشا خواهد بود.
🙏🌺
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from کانال رسمی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
🔰قانون قدرت
♈️انتشار دو سند امکان بررسی دقیقتری را در موضوع کاظم صدیقی فراهم کرده است. یکی آگهی ثبت مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم و دیگری سند انتقال زمین از حوزۀ علمیۀ امام خمینی به مؤسسۀ پیروان اندیشۀ قائم.
🔰۱-مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم، این مؤسسه به عنوان یک مؤسسۀ غیرتجاری ثبت شده است. طبق مادۀ ۵۸۴ قانون تجارت این نوع مؤسسه ها "برای مقاصد غیرتجاری از قبیل امور علمی یا ادبی یا امور خیریه و امثال آن تشکیل میشود اعم از اینکه موسسین و تشکیلدهندگان قصد انتفاع داشته یا نداشته باشند."
🔰 ۲-هیچ کار علمی یا ادبی یا فرهنگی یا خیریه ای در موضوع فعالیت مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم دیده نمی شود و تماماً تجاری است. مثلاً "نمایندگی از شرکتهای داخلی و خارجی، شرکت در مناقصه ها و مزایده ها، تولید مواد پیشرفتۀ ساختمانی و .... . ادارۀ ثبت شرکتها قاعدتاً نباید این مؤسسه را با این موضوع فعالیت به صورت "غیرتجاری" ثبت می کرد.
🔰 ۳-در این سند هیچ نامی از حوزۀ علمیۀ امام خمینی نیامده است که مثلاً گفته شود درآمدهای این مؤسسه متعلق به این حوزه خواهد بود.
🔰۴-بطور خاص مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم ماهیتاً یک تشکیلات کاملاً تجاری خصوصی است که به غلط عنوان غیرتجاری برایش گذاشته اند.
🔰 ۵-صاحبان سهام این مؤسسه شامل کاظم صدیقی، دو پسر او، عادل محسنی (مدیر حوزۀ علمیه) و جواد عزیزی است. جواد عزیزی در دوران شهرداری قالیباف از مدیران شهرداری بود. مالکان این مؤسسه این اشخاص اند نه حوزۀ علمیۀ امام خمینی.
🔰۶-ادعای کاظم صدیقی این بوده است که این مؤسسه برای فعالیتهای پیش حوزوی حوزۀ علمیۀ امام خمینی تأسیس شده است اما در موضوع فعالیت این مؤسسه هیچ کار آموزشی ذکر نشده است.
🔰۷-اگر آنطور که گفته شد می خواستند یک مرکز آموزش پیش حوزوی راه بیاندازند، هیچ نیازی به انتقال مالکیت نبود و در همان اراضی متعلق به مدرسۀ علمیه می توانستند این کار را بکنند.
🔰۸-مؤسسه در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۱۴ به ثبت رسیده است.فقط ۳۵ روز بعد از ثبت مؤسسه ۴۲۰۰ متر مربع از زمین متعلق به حوزۀ علمیه ای که تحت تولیت آقای صدیقی است، در تاریخ ۱۴۰۲/۹/۱۹ به مؤسسه واگذار می شود. این مؤسسۀ تازه تأسیس چه نیازی به چنین زمین بزرگی داشته است؟ در حالی که هنوز هیچ کاری را شروع نکرده و نشانی دفتر آن هم طبق آگهی ثبتی همان مدرسۀ علمیه است.
🔰۹-شواهد حاکی از آن است که خریدار زمین یعنی مؤسسۀ خانوادگی آقای صدیقی، قیمت زمین را به مدرسه پرداخت نکرده است. اگر آنها واقعا قیمت زمین را به مدرسه داده بودند ایرادی پیش نمی آمد و آن را اعلام می کردند.
🔰۱۰-به این ترتیب زمینی که قبلاً برای کار آموزشی دینی عام المنفعه به مدرسه واگذار شده بود، برای کار تجاری به یک شرکت خصوصی با مالکیت شخص کاظم صدیقی و دو پسرش و سه نفر دیگر واگذار شده است.
🔰۱۱-در سند واگذاری زمین فروشنده مدرسۀ علمیۀ امام خمینی به مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم که منتشر شده است، اثر انگشت آقای کاظم صدیقی وجود دارد. امضا نیست که جعل شده باشد. طبق مفاد سند ایشان شخصاً در دفترخانه حاضر شده است و نامی از کسی به عنوان وکیل او در سند وجود ندارد. بنابراین آقای صدیقی در ۱۴۰۲/۹/۱۹ می دانسته که مؤسسه ای به نام پیروان اندیشه های قائم با سهامداری خود و دو پسرش وجود دارد و ادعای عدم آگاهی اصلاً مردود است.
🔰۱۲-در فاصلۀ ۳۵ روز یک مؤسسۀ خصوصی به ثبت می رسد و زمینی بسیار ارزشمند به نام آن مؤسسه منتقل می شود. اگر فرض را بر عدم آگاهی آقای صدیقی از این فرآیند ناسالم بگذاریم به این معناست که دو پسر، یک فردی که خودش او را امین خطاب کرده و مدیر مدرسۀ علمیۀ امام خمینی( به نام عادل محسنی) و حتی عروس صدیقی، که گفته شده است وکیل دادگستری است، همگی دست به دست هم داده اند که او را از حقیقت دور کنند و زیر نام کاظم صدیقی کار خودشان را انجام دهند. احتمالی که بسیار بعید است.
🔰 ۱۳-گذشته از حقوق و قانون، آیا از زمینی که برای مدرسۀ علمیه واگذار شده است، شرعا جایز است قطعه ای به یک مؤسسۀ خصوصی واگذار شود که سهامدارنش اشخاص حقیقی اند و کارشان تجارت خواهد بود؟
🔰 ۱۴- سکوت و عدم پیگیری قضایی دستگاههای رسمی و نظارتی در برابر این ماجرا ، همانند سکوتی که در مورد درخواست ویزای مهاجرت فرزند محمدباقر قالیباف اختیار کردند، باز هم نشان می دهد برای گروهی در هرم قدرت هر کاری مباح است ولو خلاف شرع و قانون و عرف باشد. آنها قانون خاص خود را دارند : قانون قدرت. قانونی که سرچشمۀ هر فسادی است و از آن به سختی نگهبانی می شود.
مدیران نامدار ایران
✳️ به کانال رسمی مجمع فرهنگيان ايران اسلامی بپیوندید تا از آخرین خبرها مطلع شوید:
https://hottg.com/majmae_farhangian
♈️انتشار دو سند امکان بررسی دقیقتری را در موضوع کاظم صدیقی فراهم کرده است. یکی آگهی ثبت مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم و دیگری سند انتقال زمین از حوزۀ علمیۀ امام خمینی به مؤسسۀ پیروان اندیشۀ قائم.
🔰۱-مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم، این مؤسسه به عنوان یک مؤسسۀ غیرتجاری ثبت شده است. طبق مادۀ ۵۸۴ قانون تجارت این نوع مؤسسه ها "برای مقاصد غیرتجاری از قبیل امور علمی یا ادبی یا امور خیریه و امثال آن تشکیل میشود اعم از اینکه موسسین و تشکیلدهندگان قصد انتفاع داشته یا نداشته باشند."
🔰 ۲-هیچ کار علمی یا ادبی یا فرهنگی یا خیریه ای در موضوع فعالیت مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم دیده نمی شود و تماماً تجاری است. مثلاً "نمایندگی از شرکتهای داخلی و خارجی، شرکت در مناقصه ها و مزایده ها، تولید مواد پیشرفتۀ ساختمانی و .... . ادارۀ ثبت شرکتها قاعدتاً نباید این مؤسسه را با این موضوع فعالیت به صورت "غیرتجاری" ثبت می کرد.
🔰 ۳-در این سند هیچ نامی از حوزۀ علمیۀ امام خمینی نیامده است که مثلاً گفته شود درآمدهای این مؤسسه متعلق به این حوزه خواهد بود.
🔰۴-بطور خاص مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم ماهیتاً یک تشکیلات کاملاً تجاری خصوصی است که به غلط عنوان غیرتجاری برایش گذاشته اند.
🔰 ۵-صاحبان سهام این مؤسسه شامل کاظم صدیقی، دو پسر او، عادل محسنی (مدیر حوزۀ علمیه) و جواد عزیزی است. جواد عزیزی در دوران شهرداری قالیباف از مدیران شهرداری بود. مالکان این مؤسسه این اشخاص اند نه حوزۀ علمیۀ امام خمینی.
🔰۶-ادعای کاظم صدیقی این بوده است که این مؤسسه برای فعالیتهای پیش حوزوی حوزۀ علمیۀ امام خمینی تأسیس شده است اما در موضوع فعالیت این مؤسسه هیچ کار آموزشی ذکر نشده است.
🔰۷-اگر آنطور که گفته شد می خواستند یک مرکز آموزش پیش حوزوی راه بیاندازند، هیچ نیازی به انتقال مالکیت نبود و در همان اراضی متعلق به مدرسۀ علمیه می توانستند این کار را بکنند.
🔰۸-مؤسسه در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۱۴ به ثبت رسیده است.فقط ۳۵ روز بعد از ثبت مؤسسه ۴۲۰۰ متر مربع از زمین متعلق به حوزۀ علمیه ای که تحت تولیت آقای صدیقی است، در تاریخ ۱۴۰۲/۹/۱۹ به مؤسسه واگذار می شود. این مؤسسۀ تازه تأسیس چه نیازی به چنین زمین بزرگی داشته است؟ در حالی که هنوز هیچ کاری را شروع نکرده و نشانی دفتر آن هم طبق آگهی ثبتی همان مدرسۀ علمیه است.
🔰۹-شواهد حاکی از آن است که خریدار زمین یعنی مؤسسۀ خانوادگی آقای صدیقی، قیمت زمین را به مدرسه پرداخت نکرده است. اگر آنها واقعا قیمت زمین را به مدرسه داده بودند ایرادی پیش نمی آمد و آن را اعلام می کردند.
🔰۱۰-به این ترتیب زمینی که قبلاً برای کار آموزشی دینی عام المنفعه به مدرسه واگذار شده بود، برای کار تجاری به یک شرکت خصوصی با مالکیت شخص کاظم صدیقی و دو پسرش و سه نفر دیگر واگذار شده است.
🔰۱۱-در سند واگذاری زمین فروشنده مدرسۀ علمیۀ امام خمینی به مؤسسۀ پیروان اندیشه های قائم که منتشر شده است، اثر انگشت آقای کاظم صدیقی وجود دارد. امضا نیست که جعل شده باشد. طبق مفاد سند ایشان شخصاً در دفترخانه حاضر شده است و نامی از کسی به عنوان وکیل او در سند وجود ندارد. بنابراین آقای صدیقی در ۱۴۰۲/۹/۱۹ می دانسته که مؤسسه ای به نام پیروان اندیشه های قائم با سهامداری خود و دو پسرش وجود دارد و ادعای عدم آگاهی اصلاً مردود است.
🔰۱۲-در فاصلۀ ۳۵ روز یک مؤسسۀ خصوصی به ثبت می رسد و زمینی بسیار ارزشمند به نام آن مؤسسه منتقل می شود. اگر فرض را بر عدم آگاهی آقای صدیقی از این فرآیند ناسالم بگذاریم به این معناست که دو پسر، یک فردی که خودش او را امین خطاب کرده و مدیر مدرسۀ علمیۀ امام خمینی( به نام عادل محسنی) و حتی عروس صدیقی، که گفته شده است وکیل دادگستری است، همگی دست به دست هم داده اند که او را از حقیقت دور کنند و زیر نام کاظم صدیقی کار خودشان را انجام دهند. احتمالی که بسیار بعید است.
🔰 ۱۳-گذشته از حقوق و قانون، آیا از زمینی که برای مدرسۀ علمیه واگذار شده است، شرعا جایز است قطعه ای به یک مؤسسۀ خصوصی واگذار شود که سهامدارنش اشخاص حقیقی اند و کارشان تجارت خواهد بود؟
🔰 ۱۴- سکوت و عدم پیگیری قضایی دستگاههای رسمی و نظارتی در برابر این ماجرا ، همانند سکوتی که در مورد درخواست ویزای مهاجرت فرزند محمدباقر قالیباف اختیار کردند، باز هم نشان می دهد برای گروهی در هرم قدرت هر کاری مباح است ولو خلاف شرع و قانون و عرف باشد. آنها قانون خاص خود را دارند : قانون قدرت. قانونی که سرچشمۀ هر فسادی است و از آن به سختی نگهبانی می شود.
مدیران نامدار ایران
✳️ به کانال رسمی مجمع فرهنگيان ايران اسلامی بپیوندید تا از آخرین خبرها مطلع شوید:
https://hottg.com/majmae_farhangian
Telegram
کانال رسمی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
كانال رسمي مجمع فرهنگيان ايران اسلامي با مجوز رسمي از كميسيون ماده ١٠ احزاب مستقر دو وزارت كشور تاسيس ١٣٨٢
مدخلی بر ناواقعگرایی دینی
امیر مازیار
هنر داستانی در قرآن کریم
تالیف محمد احمد خلفالله
ترجمه محسن آرمین
نشر نی ۱۴۰۲
ناواقعگرایی دینی موضعی است درباره زبان متون دینی که بر اساس آن "قاعده" در متون دینی آن است که آنچه در آن بیان میشود " گزارش" و "اِخبار" از واقعیت خارجی نیست. یعنی مثلا توصیف خدا و عرش او و وجود شیطان و فرشتگان مقرب و ماجرای آفرینش و...هیچ کدام به شکل روایت شده در نصوص دینی واقعیت خارجی ندارند و از این جهت متون دینی از سنخ متون علمی و فلسفی و تاریخی نیستند بلکه از سنخ متون ادبی و روایی و هنری اند.
در تاریخ گذشته ما این موضع قائلانی در میان برخی مفسران و متکلمان و عارفان داشتهاست و شاید پروردهتر و صریحتر از همه فیلسوفان مسلمان( به ویژه فارابی و ابنسینا) به آن باور داشتهاند.
کتاب " هنر داستانی در قرآن کریم" یکی از برجستهترین آثار در اندیشه اسلامی معاصر است که از ناواقعگرایی دینی دفاع میکند. البته احمد خلفالله (1916-1991)این موضع را به" تاریخ روایت شده در قرآن" محدود میکند و میگوید آنچه " قصص" قرآنی خوانده میشود از ماجرای آدم و حوا تا معجزات انبیاء و طوفان نوح و وقایع مربوط به یوسف و اصحاب کهف و ابراهیم و موسی هیچ کدام حقیقت تاریخی ندارند و دقیقا " قصه " اند و معنا و ارزش آنها معنا و ارزشی است که متون ادبی و هنری دارند و نه متون علمی و تاریخی.
خلفالله ساختار بحث و استدلالهای کتاب را بسیار اصولی و استوار طرحریخته چنانکه با گذشت بیش از نیمقرن از عمر کتاب این اثر همچنان خواندنی و اثرگذار است و به گمان من مدخل بسیار خوبی است برای ورود به بحث ناواقعگرایی دینی در اندیشه اسلامی.
خلفالله سعی میکند از عدم تطابق "قصص" با تاریخ و امور واقع، و عدم تطابق روایتهای گوناگون داستانها در خود متن، و شیوه روایت و پردازش زبانی و متنی آنها، و قراین الهیاتی و تاریخی دیگر شواهدی بیاورد بر "قصه"بودن قصص و استنادات جالبتوجهی هم به متون تفسیری سابق دارد.
میتوان استدلالهای کتاب را به کل الهیات قرآن گسترش داد و نظریههای تاریخی ،فلسفی و دینشناسانه اخیر را بر آنها افزود و ،شاید از همه مهمتر، از نظریههای جدید در فلسفه هنر و ادبیات درباره اهمیت زبانهای ناواقعگرا بهره برد و تقریری گستردهتر از ناواقعگرایی دینی در اندیشه اسلامی طرح کرد.
@amirmaziar1
امیر مازیار
هنر داستانی در قرآن کریم
تالیف محمد احمد خلفالله
ترجمه محسن آرمین
نشر نی ۱۴۰۲
ناواقعگرایی دینی موضعی است درباره زبان متون دینی که بر اساس آن "قاعده" در متون دینی آن است که آنچه در آن بیان میشود " گزارش" و "اِخبار" از واقعیت خارجی نیست. یعنی مثلا توصیف خدا و عرش او و وجود شیطان و فرشتگان مقرب و ماجرای آفرینش و...هیچ کدام به شکل روایت شده در نصوص دینی واقعیت خارجی ندارند و از این جهت متون دینی از سنخ متون علمی و فلسفی و تاریخی نیستند بلکه از سنخ متون ادبی و روایی و هنری اند.
در تاریخ گذشته ما این موضع قائلانی در میان برخی مفسران و متکلمان و عارفان داشتهاست و شاید پروردهتر و صریحتر از همه فیلسوفان مسلمان( به ویژه فارابی و ابنسینا) به آن باور داشتهاند.
کتاب " هنر داستانی در قرآن کریم" یکی از برجستهترین آثار در اندیشه اسلامی معاصر است که از ناواقعگرایی دینی دفاع میکند. البته احمد خلفالله (1916-1991)این موضع را به" تاریخ روایت شده در قرآن" محدود میکند و میگوید آنچه " قصص" قرآنی خوانده میشود از ماجرای آدم و حوا تا معجزات انبیاء و طوفان نوح و وقایع مربوط به یوسف و اصحاب کهف و ابراهیم و موسی هیچ کدام حقیقت تاریخی ندارند و دقیقا " قصه " اند و معنا و ارزش آنها معنا و ارزشی است که متون ادبی و هنری دارند و نه متون علمی و تاریخی.
خلفالله ساختار بحث و استدلالهای کتاب را بسیار اصولی و استوار طرحریخته چنانکه با گذشت بیش از نیمقرن از عمر کتاب این اثر همچنان خواندنی و اثرگذار است و به گمان من مدخل بسیار خوبی است برای ورود به بحث ناواقعگرایی دینی در اندیشه اسلامی.
خلفالله سعی میکند از عدم تطابق "قصص" با تاریخ و امور واقع، و عدم تطابق روایتهای گوناگون داستانها در خود متن، و شیوه روایت و پردازش زبانی و متنی آنها، و قراین الهیاتی و تاریخی دیگر شواهدی بیاورد بر "قصه"بودن قصص و استنادات جالبتوجهی هم به متون تفسیری سابق دارد.
میتوان استدلالهای کتاب را به کل الهیات قرآن گسترش داد و نظریههای تاریخی ،فلسفی و دینشناسانه اخیر را بر آنها افزود و ،شاید از همه مهمتر، از نظریههای جدید در فلسفه هنر و ادبیات درباره اهمیت زبانهای ناواقعگرا بهره برد و تقریری گستردهتر از ناواقعگرایی دینی در اندیشه اسلامی طرح کرد.
@amirmaziar1
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
تراژدی عصر ما!
جنگ غزه فاجعهای تمامعیار است. توقفش در این مرحله غیرممکن به نظر میرسد و ادامهاش هم بینهایت هولناک و پرهزینه است.
در دنیای کنونی، به دلیل قدرت تخریب سلاحها در کنار ناتوانی جامعهٔ جهانی برای اثرگذاری بر طرفهای نبرد، جنگ به پدیدهای غیرقابل کنترل تبدیل شده است.
از همین رو، به محض اینکه جنگی آغاز شود، مهار شعلههای آن به سادگی امکانپذیر نیست و مثل حریقی که به جان جنگلی خشک افتاده باشد، دامنش گسترده و مهیب میشود.
ترور شماری از فرماندهان نیروی قدس سپاه در مقر نمایندگی ایران در دمشق توسط اسرائیل، شاهد مثالی از ماهیت مهارناپذیر جنگ در شرایط کنونی جهان است. توصیهای خردمندانه در واکنش به آن وجود ندارد. بیتفاوتی میتواند سبب تکرار آن شود، انتقامگیری نیز خطر گسترش جنگ در سطحی کاملاً خانمانسوز را به دنبال دارد.
در واقع اقتضای خردمندی در این اوضاع جهانی، پیشگیری و اجتناب از جنگ است، اما وقتی جنگی به هر علتی آغاز شد، دیگر برای مهار و پایان به موقع آن، بعید است از خرد کاری برآید!
این هم یکی دیگر از شگفتیها و تراژدیهای عصر ماست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
جنگ غزه فاجعهای تمامعیار است. توقفش در این مرحله غیرممکن به نظر میرسد و ادامهاش هم بینهایت هولناک و پرهزینه است.
در دنیای کنونی، به دلیل قدرت تخریب سلاحها در کنار ناتوانی جامعهٔ جهانی برای اثرگذاری بر طرفهای نبرد، جنگ به پدیدهای غیرقابل کنترل تبدیل شده است.
از همین رو، به محض اینکه جنگی آغاز شود، مهار شعلههای آن به سادگی امکانپذیر نیست و مثل حریقی که به جان جنگلی خشک افتاده باشد، دامنش گسترده و مهیب میشود.
ترور شماری از فرماندهان نیروی قدس سپاه در مقر نمایندگی ایران در دمشق توسط اسرائیل، شاهد مثالی از ماهیت مهارناپذیر جنگ در شرایط کنونی جهان است. توصیهای خردمندانه در واکنش به آن وجود ندارد. بیتفاوتی میتواند سبب تکرار آن شود، انتقامگیری نیز خطر گسترش جنگ در سطحی کاملاً خانمانسوز را به دنبال دارد.
در واقع اقتضای خردمندی در این اوضاع جهانی، پیشگیری و اجتناب از جنگ است، اما وقتی جنگی به هر علتی آغاز شد، دیگر برای مهار و پایان به موقع آن، بعید است از خرد کاری برآید!
این هم یکی دیگر از شگفتیها و تراژدیهای عصر ماست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from مشق نو
📝📝📝غارت، پاداش اطاعت
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊انتشار اخباری از جنس واگذاری و تملک، ساختوساز غیرمتعارف و یا هر آنچه در ادبیات اقتصاد سیاسی به «انباشت» موسوم است، تا حد زیادی جلب توجه کرده است. پرسش ابتدایی آن است که این موارد به چه افرادی واگذار میشود، اما با کمی تعمق میتوان پرسشی عمیقتر را طرح کرد و آن اینکه این واگذاریها و تملکها و ساختوسازها در چه چارچوبی رخ میدهد. از دل شناخت این چارچوب است که میتوان به تصویری دقیقتر از اقتصاد سیاسی و سیاست کشور دست یافت.
🖊علیرضا علویتبار در این یادداشت دو مفهوم «وابستگی» و «تعهد» را بهکار میبندد و نشان میدهد این دو چگونه فرآیندی بیپایان را کلید میزنند و تدریجاً رهایی از قید پاسخگویی را موجب میشوند.
🖊علویتبار همچنین گریزی به الگوی سازماندهی/سازمانیابی گروههای ذینفع و ذینفوذ در این فرآیند میزند و مینویسد: «بهنظر میرسد که در نگاه اقلیت حاکم جدید به آینده، تصویری از یک درگیری شدید و سراسری وجود دارد. اقلیت حاکم میکوشد تا خود را برای این درگیری آماده سازد. از یکسو میکوشد تا با ایجاد قطبهای «ثروت» امکان ادامه حیات اجتماعی در شرایط بحرانی را برای پیروان خویش فراهم نماید. اگر به دلایلی امکان تغذیه از منابع عمومی کاهش یافته یا قطع شود، وجود قطبهای ثروت میتواند برای شرایط بحرانی تدارک و تأمین نیروهای وفادار را بهطور منطقهای و در گسترهای محدود بر عهده گیرد. مراکزی که ذیل عنوان «حسینیه» و «مسجد» ساخته میشوند نیز نه صرفاً با هدف عبادتگاه و برگزاری شعائر بلکه بهعنوان پایگاههایی برای تجمع و تقسیمکار و تفویض اختیار و مسئولیت ایجاد میشوند.»
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6058
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #سیاست #اقتصاد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
hottg.com/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊انتشار اخباری از جنس واگذاری و تملک، ساختوساز غیرمتعارف و یا هر آنچه در ادبیات اقتصاد سیاسی به «انباشت» موسوم است، تا حد زیادی جلب توجه کرده است. پرسش ابتدایی آن است که این موارد به چه افرادی واگذار میشود، اما با کمی تعمق میتوان پرسشی عمیقتر را طرح کرد و آن اینکه این واگذاریها و تملکها و ساختوسازها در چه چارچوبی رخ میدهد. از دل شناخت این چارچوب است که میتوان به تصویری دقیقتر از اقتصاد سیاسی و سیاست کشور دست یافت.
🖊علیرضا علویتبار در این یادداشت دو مفهوم «وابستگی» و «تعهد» را بهکار میبندد و نشان میدهد این دو چگونه فرآیندی بیپایان را کلید میزنند و تدریجاً رهایی از قید پاسخگویی را موجب میشوند.
🖊علویتبار همچنین گریزی به الگوی سازماندهی/سازمانیابی گروههای ذینفع و ذینفوذ در این فرآیند میزند و مینویسد: «بهنظر میرسد که در نگاه اقلیت حاکم جدید به آینده، تصویری از یک درگیری شدید و سراسری وجود دارد. اقلیت حاکم میکوشد تا خود را برای این درگیری آماده سازد. از یکسو میکوشد تا با ایجاد قطبهای «ثروت» امکان ادامه حیات اجتماعی در شرایط بحرانی را برای پیروان خویش فراهم نماید. اگر به دلایلی امکان تغذیه از منابع عمومی کاهش یافته یا قطع شود، وجود قطبهای ثروت میتواند برای شرایط بحرانی تدارک و تأمین نیروهای وفادار را بهطور منطقهای و در گسترهای محدود بر عهده گیرد. مراکزی که ذیل عنوان «حسینیه» و «مسجد» ساخته میشوند نیز نه صرفاً با هدف عبادتگاه و برگزاری شعائر بلکه بهعنوان پایگاههایی برای تجمع و تقسیمکار و تفویض اختیار و مسئولیت ایجاد میشوند.»
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6058
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #سیاست #اقتصاد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
hottg.com/mashghenowofficial
مشق نو
غارت، پاداش اطاعت - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from آنتی الیگارشی
#نقد_و_نظر
⭕️ با دخالت بیش از حد حکومت در فضای عمومی، مردم برای تفریح و شادی مجبور شدهاند که برای خود فضاهای خصوصی بسازند؛ بدین ترتیب باغها و ویلاهای شخصی مانند قارچ گسترش یافتند. هر کس برای اینکه کمی با آرامش و آسایش تفریح کند، وسط بیابان و یا جنگل یک چهاردیواری کشیده است
باغچههایی که در ده سال اخیر در زمینهای بیآب ساخته شدهاند و ویلاهایی که در زمینهای کشاورزی و جنگل ساخته شدهاند، آسیبهای زیادی به محیط زیست و منابع آبی زدهاند. این را بگذارید در کنار آمار چند میلیونی گردشگران ایرانی در ترکیه، ارمنستان و دوبی!
🀄️صدرا فرهمند
#twitter
@antioligarchie
⭕️ با دخالت بیش از حد حکومت در فضای عمومی، مردم برای تفریح و شادی مجبور شدهاند که برای خود فضاهای خصوصی بسازند؛ بدین ترتیب باغها و ویلاهای شخصی مانند قارچ گسترش یافتند. هر کس برای اینکه کمی با آرامش و آسایش تفریح کند، وسط بیابان و یا جنگل یک چهاردیواری کشیده است
باغچههایی که در ده سال اخیر در زمینهای بیآب ساخته شدهاند و ویلاهایی که در زمینهای کشاورزی و جنگل ساخته شدهاند، آسیبهای زیادی به محیط زیست و منابع آبی زدهاند. این را بگذارید در کنار آمار چند میلیونی گردشگران ایرانی در ترکیه، ارمنستان و دوبی!
🀄️صدرا فرهمند
@antioligarchie
Forwarded from هممیهن
تصمیم ایران برای پاسخ به اقدام اسرائیل، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
✍️ آرمین منتظری
🔹مقامات کشور به صراحت اعلام کردهاند که به حمله هوایی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق پاسخ خواهند داد. اقدام اسرائیل در این حمله غیرقانونی و غیرانسانی و ناگزیر کردن ایران در پاسخ به این حمله، به نگرانیهای افکار عمومی در خصوص احتمال گسترش درگیری در خاورمیانه دامن زده است. با این حال، در عرصه واقعیت، باید این گزاره بدیهی و پیش چشم را پذیرفت که درگیری گسترده منطقهای همین حالا نیز در جریان و از 7اکتبر به بعد هر هفته دامنه این درگیری گستردهتر شده و تحولات جدیدی رقم خورده است.
🔹 خاورمیانه امروز عملاً در حال تبدیل شدن به فضای نبرد بین ایران و اسرائیل است. شاید بتوان گفت که این تحول نتیجه طبیعی مسیری است که خاورمیانه در 20 سال گذشته طی کرده است. حمله آمریکا به عراق و قیامهای بهار عربی در سال 2011 بسیاری از رژیمهای خودکامه منطقه را بیثبات کرد و ایران از پی این بیثباتی و نبردش با گروههای تندرو مسلح، نظیر داعش در منطقه، توانست خلأ استراتژیک در منطقه را پر کند. پس از این، این ایالات متحده بود که برای خنثی کردن فعالیتهای داعش در خاورمیانه وارد عمل شد و به این صورت حتی اگر خودش هم نمیخواست در راستای منافع ایران عمل کرده و موجب شد که گستره نفوذ ایران تا مدیترانه وسعت یابد.
🔹 ایران نیز همواره نشان داده که هیچ علاقهای به ورود مستقیم به درگیریهای منطقهای ندارد. ایران تمایلی ندارد در یک جنگ دیگر وارد شود. از این جهت است که از گروههای مسلح همفکر با خود در منطقه حمایت میکند چراکه خودش تمایلی به ورود به جنگ ندارد. از سوی دیگر ایران نیز در داخل با مشکلات اقتصادی روبهروست و وضعیت سیاست داخلی در ایران و همچنین وضعیت اجتماعی و افکار عمومی در کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند ثبات و آرامش است. واقعیت این است که کشور در شرایط فعلی تابآوری ورود به یک درگیری مستقیم و همهجانبه را ندارد.
📌 متن کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-14289
@hammihanonline
✍️ آرمین منتظری
🔹مقامات کشور به صراحت اعلام کردهاند که به حمله هوایی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق پاسخ خواهند داد. اقدام اسرائیل در این حمله غیرقانونی و غیرانسانی و ناگزیر کردن ایران در پاسخ به این حمله، به نگرانیهای افکار عمومی در خصوص احتمال گسترش درگیری در خاورمیانه دامن زده است. با این حال، در عرصه واقعیت، باید این گزاره بدیهی و پیش چشم را پذیرفت که درگیری گسترده منطقهای همین حالا نیز در جریان و از 7اکتبر به بعد هر هفته دامنه این درگیری گستردهتر شده و تحولات جدیدی رقم خورده است.
🔹 خاورمیانه امروز عملاً در حال تبدیل شدن به فضای نبرد بین ایران و اسرائیل است. شاید بتوان گفت که این تحول نتیجه طبیعی مسیری است که خاورمیانه در 20 سال گذشته طی کرده است. حمله آمریکا به عراق و قیامهای بهار عربی در سال 2011 بسیاری از رژیمهای خودکامه منطقه را بیثبات کرد و ایران از پی این بیثباتی و نبردش با گروههای تندرو مسلح، نظیر داعش در منطقه، توانست خلأ استراتژیک در منطقه را پر کند. پس از این، این ایالات متحده بود که برای خنثی کردن فعالیتهای داعش در خاورمیانه وارد عمل شد و به این صورت حتی اگر خودش هم نمیخواست در راستای منافع ایران عمل کرده و موجب شد که گستره نفوذ ایران تا مدیترانه وسعت یابد.
🔹 ایران نیز همواره نشان داده که هیچ علاقهای به ورود مستقیم به درگیریهای منطقهای ندارد. ایران تمایلی ندارد در یک جنگ دیگر وارد شود. از این جهت است که از گروههای مسلح همفکر با خود در منطقه حمایت میکند چراکه خودش تمایلی به ورود به جنگ ندارد. از سوی دیگر ایران نیز در داخل با مشکلات اقتصادی روبهروست و وضعیت سیاست داخلی در ایران و همچنین وضعیت اجتماعی و افکار عمومی در کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند ثبات و آرامش است. واقعیت این است که کشور در شرایط فعلی تابآوری ورود به یک درگیری مستقیم و همهجانبه را ندارد.
📌 متن کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-14289
@hammihanonline
هممیهن
موازنه بین انتخاب و اجبار
مقامات کشور به صراحت اعلام کردهاند که به حمله هوایی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق پاسخ خواهند داد. اقدام اسرائیل در این حمله غیرقانونی و غیرانسانی و ناگزیر کردن ایران در پاسخ به این حمله، به نگرانیهای افکار عمومی در خصوص احتمال گسترش درگیری در خاورمیانه…
Forwarded from جمهوریت
♈️ جلال رشیدی کوچی: آنچیزی که باعث گستاخی هرچه بیشتر صهیونیستها در تعرض به ایران میشود، شرایط افتضاحی است که در اقتصاد ساختهایم
♈️ جلال رشیدی کوچی، نماینده مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: آنچیزی که باعث گستاخی هرچه بیشتر صهیونیستها در تعرض به نام بزرگ ایران میشود، شرایط افتضاح و غیرقابل دفاعی است که در اقتصاد ساختهایم. از شهاب و قدر و زلزال و فاتح و... مخربتر، ترسناکتر و مرگآورتر برای صهیونیستها و همپیمانانشان، کنترل دلار، تورم و گرانی است. بفهمید آقایان!
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
♈️ جلال رشیدی کوچی، نماینده مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: آنچیزی که باعث گستاخی هرچه بیشتر صهیونیستها در تعرض به نام بزرگ ایران میشود، شرایط افتضاح و غیرقابل دفاعی است که در اقتصاد ساختهایم. از شهاب و قدر و زلزال و فاتح و... مخربتر، ترسناکتر و مرگآورتر برای صهیونیستها و همپیمانانشان، کنترل دلار، تورم و گرانی است. بفهمید آقایان!
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
Forwarded from هممیهن
به بهانه بیستوچهارمین سالمرگ بازیگر محبوب
از بازی فردین تا فردینبازی
🔹امروز 24سال از مرگ محمدعلی فردین میگذرد. بازیگری که چهار دهه پس از اینکه دیگر نتوانست بر پرده سینماها ظاهر شود، اما مراسم تشییع جنارهاش یکی از شلوغترین بدرقههای هنرمندان بود که همه را شگفتزده کرد.
🔹هنوز هم وقتی به قطعه هنرمندان در بهشت زهرا سر بزنید، شلوغترین مزاری که مردم دورش مینشینند یا میایستند، مزار اوست. بدون شک او یکی از محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است که گرچه از حیث بازیگری نمیتوان او را در ذیل بازیگران حرفهای قرار داد، اما ماندگار است. راز این ماندگاری در چیست؟
رضا صائمی
📌متن کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-14327
@hammihanonline
از بازی فردین تا فردینبازی
🔹امروز 24سال از مرگ محمدعلی فردین میگذرد. بازیگری که چهار دهه پس از اینکه دیگر نتوانست بر پرده سینماها ظاهر شود، اما مراسم تشییع جنارهاش یکی از شلوغترین بدرقههای هنرمندان بود که همه را شگفتزده کرد.
🔹هنوز هم وقتی به قطعه هنرمندان در بهشت زهرا سر بزنید، شلوغترین مزاری که مردم دورش مینشینند یا میایستند، مزار اوست. بدون شک او یکی از محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است که گرچه از حیث بازیگری نمیتوان او را در ذیل بازیگران حرفهای قرار داد، اما ماندگار است. راز این ماندگاری در چیست؟
رضا صائمی
📌متن کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-14327
@hammihanonline
۱) هشدار:
در ویدیوی زیر صحنههایی از جنگ غزه هست که دیدنشان آزارنده است.
۲) پست بعد از آن، شعر ترانه و ترجمهُ آن است. ترجمه چنگی به دل نمیزند و حق شعر را، از لحاظ زیباییشناسی، ادا نمیکند اما الکن و افتان و خیزان، به هر حال، معنایی را انتقال میدهد.
👇👇👇
#هومن_پناهنده
@gashthaa
در ویدیوی زیر صحنههایی از جنگ غزه هست که دیدنشان آزارنده است.
۲) پست بعد از آن، شعر ترانه و ترجمهُ آن است. ترجمه چنگی به دل نمیزند و حق شعر را، از لحاظ زیباییشناسی، ادا نمیکند اما الکن و افتان و خیزان، به هر حال، معنایی را انتقال میدهد.
👇👇👇
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from 🕯شعر و ادب فارسی(کیش مهر)🕯
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فایل تصویری
فایل صوتی به همراه متن و ترجمه
✍🏻تلک القضیه
🎙امیر عید
🎼گروه موسیقی کایروکی
https://hottg.com/adabfarsikishmehr
فایل صوتی به همراه متن و ترجمه
✍🏻تلک القضیه
🎙امیر عید
🎼گروه موسیقی کایروکی
https://hottg.com/adabfarsikishmehr
HTML Embed Code: