دوستی گرامی در فرستهای به این نظر آقای مصطفی ملکیان، با بیانی سالم، نقدی قوی وارد کرده است. شایسته است که فرستهاش را در اینجا بیاورم:
▫️در این موضوع طبعاً حرفی نیست که کسی که کارش را در حد مطلوب انجام میدهد و خود را دارای حقوقی میداند که در حقوق بینالملل به رسمیت شناخته میشود، ولی نظام سیاسی این حقوق را به رسمیت نمیشناسد و رعایت نمیکند و یا دارای عقایدی است که با عقاید مطلوب و پذیرفتهُُ نظام حاکم در تعارض است و یا کارهای سیاسیاش( هرچند منطقی و عاقلانه و قانونی) خوشایندِ نظام سیاسی نیست و بابت این موارد به زندان میرود، زندانی سیاسی است.
با اعتراض و نقد اخلاقی آقای ملکیان به کسانی که پرمدعا هستند اما وظیفهشان را درست انجام نمیدهند هم موافقم، و اساساً گذشته از اختلاف نظرها، یکی از دلایل کنار کشیدنم از انجمن صنفی فرهنگیان، همین نارضایتیام از فرهنگیان مدعی اما کمکار بود، اما با این حال، به نظر میرسد که در سخن ملکیان میتوان انقُلتی کرد: فرض کنید کسی صنعتگری است که آفتابههای خوبی نمیسازد، ولی بابت محدودیتهای آزادی بیان، به نظام سیاسی معترض است و دستگیر میشود و به زندان میافتد، چرا نباید او را زندانی سیاسی شمرد؟ و هکذا مثالهای فراوان دیگر. غلط بودن کار افراد و غلط بودن اعمال نظام سیاسی دو مقولهُ جدا هستند و نباید به بهانهُ یکی، دیگری را مغفول گذاشت. منطقا میتوان هم ناکارآمدی و کارهای غلط فرد را تقبیح کرد و هم مبارزهُ سیاسیاش را در راه آزادی بیان تحسین کرد.
مجدداً عرض کنم که اخلاقاً با افراد زیر ِ کار در رو بسیار مخالفم و مثلا اگر قرار باشد که راُی دهم، هرگز به این افراد رای نمیدهم.
یک فرض دیگر هم میتوانم داشته باشم و آن اینکه سخن جناب ملکیان قبل و بعد دارد و به این مسائل هم پرداخته، اما در این پست نیامده است.
نظر جنابعالی نیز برایم روشنگر و راهگشا خواهد بود.
🙏🌺
#هومن_پناهنده
@gashthaa
>>Click here to continue<<