TG Telegram Group Link
Channel: گشت‌ها | هومن پناهنده
Back to Bottom
🔴محدودیت‌های گرفتن مالیات

🔺اعتماد ۱۵ اسفند ۱۴۰۲

✍️عباس عبدی

🔘از هنگامی که بشر از مرحله بدوی و خانوادگی فراتر رفت و سلسله مراتب قدرت را ایجاد کرد، صاحبان زور یا حکومت در پی به دست آوردن منابع مالی برآمدند تا از یک سو خودشان متنعم شوند و از سوی دیگر برخی خدمات چون امنیت را نیز به مردم بدهند.

🔘شیوه تأمین این منابع مالی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های هر ساختار قدرت است. منابعی که تامین آن در گذشته از طریق جنگ، تاراج یا خراج یا فروش و اجاره دادن منابع طبیعی و... بود و در پیشرفته‌ترین شکل آن در حکومت های مردمی ازطریق مالیات‌های قانونمند تأمین می‌شود.

🙏ایران هم از این قاعده خارج نبود، ولی از یک قرن پیش و با پیدایش نفت بخش مهمی از منابع کشور در کنار انحصارات، از فروش منابع نفتی تأمین می‌شد و نتیجه این روند استقلال نسبی حکومت و منابع مالی آن از ملت بود و حکومت را به قدرتی نه برآمده از مردم که قدرتی بر مردم تبدیل کرد.

🔘این استقلال مالی عوارض فراوانی داشت، ولی در سال‌های اخیر و به علل گوناگون که جای بحث آن اینجا نیست، منابع مذکور کاهش یافته در مقابل هزینه‌های دولتی نه تنها کمتر نشده که بیش‌تر هم شده است. در نتیجه برای تأمین منابع مالی مجبور شده‌اند به شیوه‌های دیگر متوسل شوند. مولدسازی یا فروش ثروت یکی از این شیوه‌ها است که طبعاً محدود است، و پس از آن به مالیات متوسل شده‌اند.

🔘تنها منبعی که به نظر پایدار و نامحدود می‌آید مالیات است. مالیات از مردمی می‌گیرند که اعتقاد و عادت به پرداخت ندارند و مالیات را دولتی می‌گیرد که به الزامات آن پای‌بند نیست. رعایت پاسخگویی، شفافیت و عقلانیت در خرج کردن مالیات از سوی دولت، الزامات گرفتن آن هستند. دولتی که هنوز کوچک‌ترین پاسخی به فساد چای دبش نداده چگونه انتظار دارد که مردم و صاحبان درآمد با رغبت کافی مالیات پرداخت کنند؟

🔘فارغ از این نکات، مسأله اصلی در مالیات درک دولت از مفهوم آن است. هم در کسب آن و هم در خرج آن و هم در پاسخگویی به مردم. مالیات ویژگی مهمی دارد. مردم می‌خواهند بدانند که دولت چه خدماتی در برابر مالیات به آنها می‌دهد.

🔘پرداخت مالیات مثل خریدن کالا است. پول می‌دهیم و کالا می‌خریم. مالیات می‌دهیم در برابرش چه چیزی می‌گیریم؟ همان گونه که کالای گران را نمی‌خریم، خدمات گران دولتی را هم نمی‌خواهیم. مهم‌ترین خدمات دولت، در درجه اول امنیت و عدالت است. در مراحل بعدی برنامه‌ریزی توسعه، بهداشت، آموزش و... است. باید در باره منابع لازم برای این خدمات توجیهات کافی بیاورند. خرج کردن برای امور دیگر و بی‌ربط با وظایف اصلی دولت، غلط است.

🔘نکته مهم این است که دریافت مالیات محدودیت دارد، مالیات را از تولید و درآمد می‌گیرند، اگر از مقداری بیش‌تر شود، مردم واکنش نشان می‌دهند و درآمد و تولید نهایی کم می‌شود و در نتیجه مالیات دریافتی هم کم می‌شود.

🔘بنابراین مالیات باید صرف ارائه خدماتی شود که به سود تولید و درآمد و رفاه عمومی است. آن هم به اندازه‌های محدود باید باشد. اندازه و موارد مالیات در دنیای جدید از ضوابط علمی و اقتصادی دقیقی پیروی می‌کند، چنین نیست که دولت و مجلس ببینند بودجه کم دارند فوری دستور دهند که یک مالیات از جایی تأمین شود!!

🔘مالیات پول زور و مرتبط با اراده قدرت نیست. مالیات نوعی خرید و فروش است. خرید خدماتی که عرضه آن در انحصار دولت است به هزینه مردم و از درآمد آنان. به محض آنکه این رابطه میان دو طرف مالیات دهنده و گیرنده وجود نداشته باشد، جامعه دچار بحران می‌شود.

🔘متأسفانه دولت محترم بدون اینکه توجه کافی به منطق و ظرافت‌های مالیات و مالیات‌گیری بنماید، می‌کوشد که کمبودهای مالی خود را از مالیات‌های گوناگون که بعضاً عجیب است تأمین نماید. مالیات بر ثروت و نه بر درآمد، و تعاریف کشدار و انوع مقررات مالیاتی که در قانون‌های جدید اضافه می‌کنند از این نمونه است. همه اینها ضد تولید و درآمد مشروع است و موجب فرار سرمایه و دوری‌گزینی از تولید می‌شود.
Forwarded from دانشکده
حامیان دونالد ترامپ همین سه سال پیش با تحریک او به ساختمان کنگره حمله کردند تا نمایندگان را مجبور به رد کردن نتایج انتخابات ریاست جمهوری کنند. این رویداد بزنگاهی تلقی شد که در آن خطر عقبگرد دمکراسی‌ها در پیش چشم جهان قرار گرفت. دموکراسی‌ها چگونه سقوط می‌کنند؟ چه عواملی باعث پس‌رفت دموکراسی‌ها به اقتدارگرایی می‌شوند؟

نانسی برمیو استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد و دارون عجم‌اغلو استاد اقتصاد در مؤسسه‌ی فناوری ماساچوست برای این پرسش پاسخ‌هایی دارند.

● یک روش پیچیده و تدریجی‌ برای براندازی نظام دموکراتیک چیزی است که به آن «گسترش‌طلبی قدرت اجرایی» گفته می‌شود. گسترش‌طلبی قدرت اجرایی به فرایندی گفته می‌شود که طی آن دولت منتخب از طریق مجاری قانونی، همچون همه‌پرسی یا تغییر قانون اساسی، به‌مرور خود را از قید‌و‌بندهای قانونی رها می‌کند و با دست‌زدن به مجموعه‌ای از تغییرات نهادی مانع از این می‌شود که نیروهای مخالف بتوانند قدرت دولت را در آینده به چالش بکشند.

● ویژگی اصلی روش گسترش‌طلبی این است که تغییرات نهادی مورد نظر دولت اغلب یا به رأی عموم گذاشته می‌شوند یا توسط منتخبان مردم به تصویب می‌رسند. یعنی تضعیف دموکراسی از طریق مصوباتی دموکراتیک صورت می‌پذیرد. نمونه‌ای از این مدل عقب‌گرد دموکراسی روند تحکیم و توسعه‌ی قدرت رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه‌ی ترکیه است. بیش از پانصد قانون تنها در دو سال اول کار اردوغان تصویب شد. برخی از این قوانین نهادهای ناظر بر پاسخ‌گو‌کردن قوه‌ی اجرایی، از جمله آزادی رسانه‌ها و استقلال قوه‌ی قضائیه را تضعیف کردند.

● دست‌کاری راهبردی انتخابات فرآیند رایج دیگری است که منجر به عقب‌گرد دموکراسی‌های معاصر شده است. چنین دست‌کاری‌هایی مداخلات مختلفی هستند که در رقابت انتخاباتی به نفع دولت مستقر انجام می‌شوند، از جمله:
- جلوگیری از دسترسی به رسانه‌ها به اطلاعات مربوط به انتخابات
- استفاده از منابع مالی دولت برای مبارزه‌ی انتخاباتی
- رد صلاحیت نامزدها مخالف و جلوگیری از ثبت‌ نام رأی‌دهندگان
- دستچین‌کردن اعضای کمیسیون‌های برگزاری انتخاباتی
- تغییر قوانین انتخاباتی به نفع صاحبان مناصب و آزار مخالفان.

● حرکت تدریجی دمکراسی ها به سوی اقتدارگرایی، برخلاف تحولات دفعی مثل کودتا، اغلب فاقد جرقه‌ای ناگهانی هستند که مردم را به کنشگری برانگیزد یا رهبران را وادارد که علم مبارزه برای حفظ نهادها و ارزش‌های دموکراتیک را بلند کنند.

● گسترش‌طلبی قدرت اجرایی دقیقاً زمانی اتفاق می‌افتد که اکثریت حامی دولت هستند و دست‌کاری راهبردی انتخابات زمانی رخ می‌دهد که رقبا گمان می‌کنند بخت کسب اکثریت آرا را دارند. در این مقاطع، نیروهای مخالف به دلیل شکاف‌های داخلی ناشی از شکست تضعیف شده‌اند و ایجاد بسیج مردمی برای مقاومت بسیار دشوار است.

● یکی دیگر از مشکلات مربوط به روندهای جدید عقب‌گرد دموکراسی مبهم‌بودن آنها است.. دولت‌هایی که به این عقب‌گردها اقدام می‌کنند سعی دارند از همان نهادهایی مشروعیت کسب کنند که در اولویت دموکراسی‌خواهان قرار دارند: انتخابات ملی، کسب اکثریت آرا در مجلس، دادگاه، و حاکمیت قانون. در نتیجه، کسانی که می‌خواهند در برابر عقب‌گرد دموکراسی مقاومت کنند، باید از یک سو با مقامات حکومتی مقابله کنند که در پی مهندسی عقب‌گرد هستند، و از طرف دیگر با توده‌های بسیج‌شده‌ی حامی دولت. دفاع از فشار خارجی به چنین دولت‌هایی به عنوان مداخله در امور داخلی کشور و نقض حق حاکمیت ملی تفسیر می‌شود. همچنین، اثبات اینکه چنین تغییرات نهادی‌ای با هدف برقراری استبداد انجام می‌شوند بسیار دشوار است.

عجم اوغلو می‌گوید فروپاشی نهادهای دموکراتیک به ورشکستگی مالی شبیه است: در ابتدا به آرامی آغاز می‌شود و ناگهان شتاب می‌گیرد. نهادهای دموکراتیک به هنجارهایی دموکراتیک (همچون مصالحه، همکاری، و احترام به حقیقت) وابسته هستند که با کنش فعال شهروندان و رسانه‌های آزاد تقویت می‌شوند.

چکیده‌ای از حرف‌های برمیو و عجم‌اوغلو را در زیر بخوانید:
https://daneshkadeh.org/hybrid-regimes/12570/
@Daneshkadeh_org
Forwarded from کافه اندیشه
🔴سید محمدخاتمی:  آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم/این بار تصمیم گرفتم که اگر نمی توانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم

✍🏻خاتمی مدیا: سید محمد خاتمی روز گذشته در جمع مشاوران خود به تبیین وضعیت کشور، انتخابات و راه برون شد از بحران های پیش رو و بازگشت امید به جامعه پرداخت. وی در این نشست اظهار داشت: علاوه بر ناخشنودی و اعتراض نخبگان و بخصوص جوانان که به انحاء مختلف ابراز می شود، با توجه به آمار و اطلاعات رسمی باید گفت اکثریت ملت از وضع موجود و سامان و سازمان راهبردن جامعه نارضایتی دارند و همین امید به آینده را کمتر می کند.

رئیس جمهوری اسبق ایران مطلوب ترین راه برای رهایی از این وضع را مصالحه ملی و استقرار مردم‌سالاری توسعه‌گرا دانست و گفت در یک نظام مردم سالار انتخابات بسیار مهم است، در صورتی که "حدّ نصاب ضابطه و معیارهایی که انتخابات را انتخابات می‌کند“ رعایت شود. این بار تصمیم گرفتم که اگر نمی توانم کاری برای مردم بکنم همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد راه اصلاح امور است.

خاتمی گفت: چند روز پیش از برگزاری انتخابات گفتم که همه از مردم سخن می گویند و افزودم فعلا وقتی می گوییم مردم مراد همان بالای پنجاه درصدی است که در دو انتخابات قبلی شرکت نکردند و نیز چند میلیون نفری که با رأی اعتراضی و باصطلاح باطله خود ناخشنودیشان را نشان دادند و در انتخابات آخری هم دیدیم که درصد کسانی که رأی ندادند و نیز آراء باطله از انتخابات قبلی بیشتر بود.


این به آن معنا نیست که آنان که در انتخابات شرکت کردند مردم نیستند. مردم همه اقشار و بخش های مختلف رنگین کمان دل انگیزی اند که ملت ایران نام دارد و مورد احترام عمیق من است. همگی شهروندان ذی‌حق‌اند که فقر و فساد و تبعیض را نمی پسندند و همه به فکر اعتلای ایران و بهبود وضع جامعه اند. فعلاً سخن بر سر کسانی است که بنحوی نارضایتی خود را ابراز داشته اند و می دارند.

ین عده زیاد چه می خواهند؟ به نظر من می خواهند زندگی کنند، از وضع بد اقتصادی و معیشت تنگ نجات یابند، از فساد گسترده ناراحتند، می خواهند به آینده بهتر خود و فرزندان خود امیدوار باشند، خود را در عرصه بین‌المللی محترم ببینند، کشور و مرز و بوم مشترک زندگی اشان یعنی ایران عزیز سربلند و پیشرفته باشد، از امنیت داخلی و امنیت در برابر تجاوز و توطئه بیرونی برخوردار باشند و همه کسانی که در این کشور با هر آئین و قومیت و گرایش و سلیقه ای زندگی می کنند به عنوان شهروند از حقوق برابر و حرمت واقعی برخوردار باشند و با کمال تاسف این طبیعی ترین خواستهای طبیعی خود را برآورده نمی بینند.

🔹این بنده کوچک خدا همیشه بر انتخابات و اهمیت آن تاکید داشته است و دارد و راه خیر خواهانه اصلاح وضع نگران کننده کشور را اثربخش کردن نهاد انتخابات می داند. من آنچه را که برای بهبود وضع و در جهت منافع ملت و کشور و حتی حکومت بنظرم می آمده است تاکنون گفته ام و پیشنهاد کرده ام امّا متاسفانه به آن اعتنایی نشده است.

خاتمی مدیا

متن کامل 👇

💢
Forwarded from دغدغه ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شر مطلق

درباره تحریم و حمله خارجی

@fazeli_mohammad
Forwarded from کتاب و حکمت
در چاهسار حرم با ناله هم‌نفسم
تنگی گرفت نفس از تنگی قفسم

در تیره‌شام وجود افسرده شد شررم
در نیمه‌راه حیات درمانده شد فرسم

بس سربلند کسم امّا به جرم زنی
در خاندان بشر گویی که هیچ‌کسم

در گورسان حرم با قیرگون کفنی
بر فاضلاب وجود افشانده همچو خسم

آن سوی محبس من شهری و غلغله‌ای‌ست
ویحک به شهرم و شهر بیرون ز دسترسم

دیوارهای حرم بر فرقَدان زده سر
پوشیده راه نظر بسته ره نفسم

آزادپر مگسا بر روی شهر بچم
مسکین منا که به دهر عاجزتر از مگسم

سر تا قدم شرفم امّا چو کج‌روشان
هم بسته‌ٔ قفسم هم خسته‌ٔ عسسم

ای پرده‌دار حرم بردار پرده که من
نه سرسپرده‌ٔ نفس نه بنده‌ٔ هوسم

بانگ جرس رسدت در گوش و غافل از آنک
من چون زبانه‌ٔ زنگ در سینه‌ٔ جرسم

ور درخور قفس است فرسوده‌پیکر من
پس روزنی بگشای بر دامن قفسم

گر فتنه‌ٔ هوسم این حبس و زجر بس است
ور غول راهزنم بند و شکنجه بسم

ای دست حق به‌درآی وز پای زن بگشای
آن بندهای گران کاین است ملتمسم

#عالمتاج_قائم‌مقامی
@Ketab_va_hekmat
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴مردم را بجان هم نیاندازید
   فیلم درگیری یک طلبه جوان با زن جوانی که فرزند بیمارش را به بیمارستان برده است، دردناک، سیاه و نگران کننده است. دعوا بر سر عکس یا فیلمی است که گویا آن طلبه از ظاهر مادر جوان گرفته است و زنان جوان دیگری هم به حمایت از مادر جوان می‌پردازد.
   در این ماجرا مهم نیست کدام طرف مقصر است. چه بسا که در این دعوا و دعواهای مشابه تقصیر اصلی گردن هیچ‌یک از دو طرف نیست.
   مهمتر، چیز دیگری است. تقصیر اصلی بر عهده سیاست‌های دولت،  حمایت‌های برخی دستگاه‌های مسئول، قانونگذاری‌های غلط و رفتارهای غیرقانونی گروه‌های فشاری است که زمینه را برای به جان هم افتادن مردم آماده کرده‌اند.
   این نوع دعواهای کینه ساز در مساله زنان کم نیستند.
   وظیفه حکومت‌ها ایجاد نظم و صلح و امنیت در جامعه و مدیریت بحران است و از بین بردن زمینه‌های نزاع بین افراد.
 
  تولید بحران و کاشتن بذر کین و نفرت و نزاع کار حکمرانی عاقلانه نیست.
https://hottg.com/kambiznouroozi
Forwarded from کافه اندیشه
🔴 ما آزموده‌ایم در این «راه» بخت خویش! مشق نو


یادداشتی از سعید حجاریان در نقد بیانیه‌ روزنه‌گشایی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

در آستانه برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، بیانیه‌ای موسوم به روزنه‌گشایی با امضای ۱۱۰ نفر منتشر شد و بازتاب‌های متنوعی به‌دنبال داشت. سعید حجاریان در این نوشته به نقد آن بیانیه پرداخته است.

حجاریان در این نوشته به مسئله «زمان‌مندی» و «زمان‌پریشی» این بیانیه اشاره می‌کند و در کنار آن با ذکر نمونه‌هایی از مسیری می‌گوید که خود و همفکران‌اش نیز با هدف ایجاد برخی تغییرها پیموده‌اند.

او یکی از دغدغه‌های خود را تداوم این سنخ روزنه‌گشایی می‌داند و می‌نویسد: «اطمینان دارم این روزنه نه صرفاً برای این انتخابات بلکه برای سالیان گشوده شده است و در هر انتخابات عده‌ای شبیه این گروه از استراتژی روزنه‌گشایی سخن خواهند گفت و این استراتژی، الی‌الابد ابطال‌ناپذیر خواهد ماند زیرا کسانی‌که به‌دنبال گشودن روزنه هستند، نخواهند گفت اگر چه اتفاقی رخ دهد، حاضر هستند از روزنه‌گشایی دست بردارند؟»



#سعید_حجاریان #اصلاحات #انتخابات #روزنه‌_گشایی
@mashghenowofficial

متن کامل این نوشتار 👇

💢
Forwarded from تحلیل زمانه
عباس عبدی: در مشهد فرد بی‌پناهی مخزن زباله را روی سر قرار می‌دهد و تا صبح از سرما می‌میرد، اما آنجا روحانی برای فیلمبرداری نبود

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: در مشهد که موقوفه‌های آن برای کمک به مردم تا بخواهید زیاد است و هزاران مسجد نیز دارد، فرد بی‌پناهی مخزن زباله شهری را سرپناه خود قرار می‌دهد و تا صبح یخ زده و می‌میرد و هیچ روحانی در آنجا برای تصویربرداری یا تلقین میت هم حاضر نیست.


#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from موزیک‌باز
هیچوقت از خودشان نمی پرسند کجای فرهنگ باستان گفته حتما باید ماهی‌قرمز چینی را سر سفره هفت‌سین گذاشت و جسدش را ۱۳ فروردین همراه سبزه به جوب آب انداخت؟!
انگار نمی توانند بفهمند قرار دادن یک ماهی قرمز در یک تنگ مثل قرار دادن یک کفتر در یک قفس خیلی تنگ است و این تازه اغاز مرگ تدریجی اوست زیرا اکثریت حتی نمی دانند که ماهی قرمز غذا مصرف می کند و آنها هم که می دانند اغلب با ذره ای خمیر چسبناک نان باعث زجر حیوان می شوند.

پس بیایید لااقل به کسی که ماهی خریده بفهمانیم برای دوری از مرگ ماهی قرمز بر اثر گرسنگی با خرید یک بسته غذای ماهی از زجر بیشتر او جلوگیری کنیم.

@muzicbaz کانال موزیک باز
Forwarded from موزیک‌باز
چرا نباید ماهی قرمز بخریم؟
نوشته امیر هاشمی مقدم
دکترای انسان شناسی
منبع فرارو
قسمت اول

چند سالی است طرفداران محیط زیست و حقوق جانداران تلاش دارند خرید ماهی قرمز برای سفره هفت‌سین را کاری نادرست معرفی کنند و در نقطه مقابل، بسیاری از مردم همچنان بر خرید ماهی قرمز پافشاری می‌کنند. به‌عنوان کسی که هشت سال است مخالفتم را با خرید ماهی قرمز در رسانه‌های گوناگون بیان کرده‌ام، این بار نیز در روزهای نزدیک نوروز، چکیده‌ای از برخی دلایلم را در اینجا می‌نویسم؛ به امید اینکه دست‌کم چند نفری را از خرید ماهی قرمز منصرف گردانم.


1- اصلی‌ترین دلیلی که برای خرید ماهی قرمز بیان می‌شود، سنت بودن آن برای ایرانیان است. و این در حالی است که از میان ده‌ها نوروزنامه، سفرنامه، خاطرات، نقاشی و... که به ابعاد گوناگون نوروز اشاره داشته‌اند، هیچ منبع و سندی درباره وجود ماهی قرمز در سفره هفت‌سین وجود نداشته است. حتی در نقاشی کمال‌الملک هم که مربوط به سده پیش است، نشانی از ماهی قرمز نیست.

از این گذشته، ماهی قرمز در هیچ نقطه‌ای از ایران هم پرورش داده نمی‌شده و حتی با پذیرش فرض محال پرورش آن، امکان رساندن آن به شهرها و روستاهای دیگر وجود نداشته است.

بسیاری از افراد با این توجیه که مخالفت با ماهی قرمز، از سوی کسانی مطرح می‌شود که خواهان حذف سنت‌های ایرانی هستند، بر خرید آن پافشاری می‌کنند. حقیقتاً مایه تاسف است که برخی دیدگاه‌های مسئولین فرهنگی به گونه‌ای بوده که چنین شائبه‌ای در بین مردم ایجاد شده است. اما دست‌کم به‌عنوان کسی که ایران‌شناسی فرهنگی خوانده‌ام و عموماً در راستای حفظ و تداوم سنت‌های فرهنگی ایران و در نقد رفتار مسئولین فرهنگی‌مان در رسانه‌ها می‌نویسم، این انگ به من یکی نمی‌چسبد.

2- خرید ماهی قرمز، کاری غیراخلاقی است. سالانه بین هفت تا ده میلیون ماهی قرمز به خاطر این رفتار ما در نزدیکی نوروز می‌میرند. بیایید فرض بگیریم که ماهی قرمز سنتی ایرانی بوده (که دوباره تاکید و پافشاری می‌کنم هرگز چنین نبوده است). آیا یک سنت نادرست را باید دوام داد؟ ختنه زنان، دادن دختران به‌عنوان خون‌بهای قتل، نوشتن دعا و تعویذ و جادو و ده‌ها مورد دیگر هم، بخشی از سنتهای غلط فرهنگی‌مان (دست‌کم در برخی مناطق‌مان) در گذشته بوده. آیا باید به صرف اینکه سنت‌مان بوده‌اند، ادامه‌شان بدهیم؟

البته همیشه تا در نوشته‌هایم به این دلیل دومی اشاره می‌کنم، سه دسته نظر مخالف بیان می‌شود که پاسخ‌شان را در دلایل سوم تا پنجم شرح می‌دهم.

3- «این ماهی‌ها که می‌میرند، چه فرقی با ماهی‌هایی که می‌خوریم، یا این همه مرغ و گاو و گوسفند که می‌کشیم و می‌خوریم دارند؟» در واقع باید پاسخ داد که آنها را برای خوردن و تامین نیاز بدنمان می‌کشیم، اما ماهی قرمز را برای خودخواهی‌های‌مان، یا فرو نشاندن بهانه‌گیری کودکان‌مان (که هر دو نادرست است) به کام مرگ می‌کشانیم.

4- «وقتی این همه حقوق انسان‌ها نادیده گرفته می‌شود، چه اصراری است بر حقوق حیوانات؟». در پاسخ به این ایراد هم باید بیان داشت یکم اینکه انسانها خودشان حق خودشان را ضایع می‌کنند. یعنی یک هم‌نوع خودشان است نه جانوری دیگر. بنابراین این توجیه درستی نیست برای نادیده گرفتن حقوق جانوران. اما نکته دوم این است که بیشتر مواقع (و نه همیشه) حق یک انسان را به دلیل تفاوت دیدگاه از بین می‌برند. یعنی مثلاً حکومت یا زورمندان یک کشور خواهان پیاده کردن این شیوه از زندگی، دین، اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی، فرهنگ و... هستند و اگر کسی خلاف دیدگاه آنها را داشته باشد، با وی برخورد می‌کنند. اما به یک جانور زبان‌بسته با چه توجیهی می‌توان ستم کرد؟ اینکه دیدگاهش با ما یکی نیست؟!

توجیهاتی همچون «خدا را شکر در ایران همه چیز سر جای خودش است و همین یک ماهی قرمز مانده بود» و... هم در همین راستا می‌گنجد.

5- «در همه جای دنیا از اینگونه رفتارها با جانوران، همچون گاوبازی وحشیانه در اسپانیا، روز شکرگذاری که همراه با کشتار بوقلمون‌ها در امریکا است و... دیده می‌شود». در پاسخ به این مسئله هم باید یادآوری کرد که انجام یک رفتار نادرست در جایی دیگر، آنرا توجیه نمی‌کند. در اسپانیا و امریکا و دیگر جاهایی که رفتار نامناسبی با جانداران صورت می‌گیرد، اعتراض‌های بسیاری هم بیان می‌شود. اما کاش ما در زمینه‌های دیگر مانند این کشورها عمل کنیم: سرانه مطالعه‌شان، فرهنگ رانندگی‌شان، وجدان کاری‌شان و... سرمشق‌های بهتری هستند تا آزار جانوران.

@muzicbaz کانال موزیک باز
Forwarded from موزیک‌باز
چرا نباید ماهی قرمز بخریم؟
نوشته امیر هاشمی مقدم
دکترای انسان شناسی
منبع فرارو
قسمت دوم

6- خرید ماهی قرمز، آسیب‌های جدی‌ای به محیط زیست می‌زند. برای نمونه، آن معدود ماهیانی که تا سیزده به‌در زنده می‌مانند، عموماً در برکه‌ها، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها رهاسازی می‌شوند، ماهی قرمز جزو گونه‌های مهاجم شناخته می‌شود که تخم دیگر ماهی‌ها را می‌خورد. ضمن آنکه رهاسازی آن در محیطی که متعلق به این گونه نباشد، می‌تواند باعث سرایت بیماری از آن به دیگر گونه‌های آبزی شود.

همچنین خرید ماهی قرمز بازاری ایجاد کرده برای دیگر انواع جانداران. در کنار ماهی قرمز، گونه‌های کمیابی از لاک‌پشت و سمندر و... هم عرضه شده که برخی‌شان (همچون سمندر لرستانی) کمیاب و در خطر انقراض‌اند.

7- حتی مراقبت درست از ماهی قرمز هم کاری نادرست است؛ به چند دلیل: نخست همانگونه که در بالا بیان کردیم، اگر تا روز سیزده به‌در هم زنده بماند، رهاسازی آن خودش دردسری تازه درست می‌کند. دوم اینکه در مدت دو هفته یا بیشتری که این ماهی را در یک تنگ کوچک نگه می‌داریم، حیوان‌آزاری کرده‌ایم. هیچ موجود زنده‌ای زندگی در یک فضای کوچک و غیرطبیعی را دوست ندارد. یک ماهی قرمز در طبیعت تا بیست سانتی‌متر (و گاهی بیشتر) و چهل سال می‌تواند زندگی کند. اما نزد ما 4-3 سانتی‌متر و چند شب زنده می‌ماند. همچنین در محیط‌های پرورشی، برای یک ماهی قرمز کوچک باید دست‌کم 40 لیتر آب وجود داشته باشد؛ نه تنگهای کوچک نیم‌لیتری.

یادمان باشد ما مسئولیم؛ هرچقدر هم گناه را بر دوش مسئولین و دولتمردان بیندازیم، چیزی از نقش ما در این مسائل کم نمی‌کند. یادمان باشد ما هم با مصرف بی‌رویه آب و حفر چاه‌های غیرضروری، در خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی، زاینده‌رود و...؛ با خودروهای تک‌سرنشینه‌مان در آلودگی هوا؛ با تعرض و ویلاسازی‌مان در کاهش روزانه چهل هکتار جنگل و... مقصریم.

اینجا هم تک تک ما که با خرید ماهی قرمز، عده‌ای را ترغیب می‌کنیم پرورش و فروش این گونه جانوری (که شغلی کوتاه‌مدت و نه دائمی است) را ادامه داده، در مرگ آن ده میلیون ماهی قرمز گناهکاریم؛ اگر با خودمان رو راست باشیم.

سنت‌های نیکوی‌مان را نگاهبانی کنیم. هفت‌سین نوروزی را برپا سازیم. اما می‌توان به جای ماهی، نارنج یا سیب در آب گذاشت. سال نو را با کشتار چانداران بی‌گناه آغاز نکنیم.

@muzicbaz کانال موزیک باز
▪️گویا ناراحتی و ناخشنودی پیران و میانسالان (استادان و معلمان و...) از گفتار، رفتار و کردار جوانان (دانش‌آموزان و دانشجویان) و ناامیدی از آینده آنان، از پدیده‌های تکراری در تاریخ است. محض نمونه این روزنوشت مهندس مهدی بازرگان، استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران [بعدها نخست‌وزیر دولت موقت]،  را بخوانید که از «بی‌تربیتی و بی‌علاقگی» دانشجویانش «پکر»  شده و از سیگارکشیدن دانش‌آموزی «منفی‌باف» در خیابان و «افکار پوچ و بی‌بنیاد» جوانان برای «آتیه مملکت» نگران بوده‌است! روشن است که این دانشجویان و محصلانی که مرحوم مهندس بازرگان از آنان می‌نالد و بدانها امیدی ندارد متولدان سال‌های آخر قرن سیزدهم(۱۲۰۰) و سال‌های نخست قرن چهاردهم (۱۳۰۰) بوده‌اند😊.

«١٣٢٠/١٠/٢٢
روحیه‌ی محصلین

طرف عصر برای عیادت رفتن به خانه‌ی خلیلی، از خیابان علاءالدوله عبور می‌کردم و در فکر کلاس صبح و بی‌تربیتی و بی‌علاقگی شاگردان سال سوم بودم، مخصوصاً حرف یکی از شاگردان خیلی «anthipatique»* موسوم به زیرک‌زاده بیادم آمد موقعی که در فصل تشعشع حرارتی اثبات قانون Kirchuffe (e = ac) را داده بودم رو به شاگردان کرده و گفتم، البته این استدلال یک قدری در بین استدلال‌ها و مباحث ترمودینامیک لوس بود، ولی باز مطلب ثابت می‌شود. زیرک‌زاده گفت، لوس بود مثل سایر جاهای ترمودینامیک! از این صحبت‌ها و طرز رفتار و فضولی‌ها و تنبلی‌های کلاس سوم خیلی پکر بودم و فکر می‌کردم زیاد هم نباید از شاگردان توقع داشت. همه جا همین طور است و شاگرد اساساً از درس و معلم بیزار است. بالاخره به منزل خلیلی رسیدم و برگشتم. در مراجعت هنوز به خیابان شاهرضا [انقلاب اسلامی فعلی] نرسیده بودم که یک عده محصل از فیشرآباد [استاد نجات الهی فعلی] به سمت پایین سرازیر می‌شدند. بعداً فهمیدم شاگردان دبیرستان دارایی هستند. یکی از آنها که معلوم شد نامش شهمیرزادی است، قوطی سیگاری از جیب در آورده و خواست سیگار را آتش بزند. رفیق پهلوئی که قیافه باریک و وضع نسبتاً شیکی داشت گفت: چرا سیگار می‌کشی؟ تو که خوب هستی این کار را نکن! شهمیرزادی جواب داد: چرا نکشم من اصلاً عقیده‌ام این است که هر چه آدم دلش بخواهد باید بکند. همین که رفیق ناصح خواست ردّ حرف او را بیاورد، جوان سیگارکش مطلب خود را دنبال نموده گفت: مگر چه می‌شود؟ تازه تفاوت ده سال است یا یک رتبه عقب افتادن است. اصلاً مگر در این ادارات چه خبر است، من اگر مافوقم ولو وزیر بگوید: سیگار نکش فردا با قاطر به اداره می‌آیم. تو که به اداره می‌روی جز آنکه صبح تا غروب باید بی‌کار بنشینی و با مداد کپیه بازی کنی، کار دیگری داری؟... رفقای دیگر خنده‌کنان و شوخی‌کنان هر کدام اظهاراتی می‌کردند ولو جواب حسابی و ایده‌آلی در مقابل آقای رجزخوانِ شجاعِ منفی‌باف نداشتند و از هر دری صحبت می‌شد، و اسم یکی از معلمین در بین آمد که موقع درس‌دادن همیشه مست است و نمونه و شاهدی بود برای شهمیرزادی، که اصلاً مدارس در ایران کشکی است و مقصود درس‌خواندن نیست بلکه دیپلم گرفتن و تابلو زینت اتاق کردن است. و چون در ضمن راه گذارمان از پهلوی دکان عرق‌فروشی افتاد، به آنجا اشاره کرده به خود وعده می‌داد که روز امتحان درس همان آقای معلم بیاید اینجا خود را برای جواب‌دادن آماده و با حرارت کند! ....
دیگر چون به چهارراه سفارت انگلیس نزدیک شده بودیم و جمعیت مانع تعقیب‌کردن و شنیدن بیانات فلسفی آقایان محصلین بود، تند کردم و جدا شدم ولی تا مدتی در این فکر بودم که حقیقتاً افکار ملت و جوانهای محصل تا چه اندازه پوچ و بی‌بنیاد شده و آتیه‌ی مملکت چه خواهد شد! حقیقتاً آیا آقای شهمیرزادی مقصر و مسئول است یا آقای معلم و سایر متصدیان کار که وظایف خود را این قدر بی‌قدر و ارزش گرفته‌اند و حقیقت مدرسه و اداره و زندگی را این طور پوچ و کوچک در نظر جوان‌ها جلوه داده‌اند!».

* نفرت‌انگیز، زننده.

📚 مهدی بازرگان، یادداشت‌های روزانه، در مجموعه آثار (۳)، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان، ۱۳۹۱، صص ۶۶-۶۷.

@HistoryandMemory
Forwarded from عکس نگار
«شاید از جمله آخرین ایرانیانی که او را دیده‌اند دو دانش‌جویی باشند با علامت جنبش هواداران صلح بر روی سینه. در بولوار سن‌میشل، حدود باغ لوکزامبورگ. سلام می‌کنند. هدایت می‌ایستد. از علامت روی سینه می‌پرسد. پاسخ می‌دهند که نشانه‌ی هواداران صلح است. به طنز می‌گوید: «زیر تخم‌تان جنگ خوابیده» و می‌رود.» ص۸۴
فیگارو روزنامه‌ی صبح فرانسه، در این روز گزارش می‌دهد: «جسد برادر همسر ژنرال رزم‌آرا در آپارتمانش در پاریس پیدا شد.- جسد بی‌جان آقای «صادز هدایک» [کذا فی الاصل]، نویسنده‌ی سرشناس ایرانی و برادر همسر ژنرال رزم‌آرا، دولت‌مردی که اخیراً در تهران به قتل رسید، دیروز عصر در آپارتمان مسکونی‌اش واقع در شماره‌ی ۳۷ مکرر کوچه‌ی شامپیونه یافت شد. به نظر می‌رسد که خودکشی باشد. در حول و حوش او گفته‌ می‌شود که نویسنده دستخوش بحران‌های آشفتگی اعصاب بوده است.» ص ۹۶
«(فریدون)هویدا می‌گوید: به مراسم تشییع جنازه به پرلاشز رفتم. جمع کوچکی بود. خون خونم را می‌خورد؛ اول برای این که جسد را در مسجد گذاشته بودند و هدایت از اسلام متنفر بود. بعد هم در گورستان، دکتر شاهکار و دکتر رعدی، دو نفری که در نظر هدایت تجسم کمال بلاهت بودند، سخن‌رانی‌های مفتضحانه‌ای کردند.»ص ۱۰۰
Forwarded from انتخاب برتر
این بلایی هست که با ترقه، بر سر کتیبه هخامنشی گنج‌نامه همدان آورده اند!
همان بلای تکراری که از جمله در تخریب کتیبه با ارزش خط میخی در خارک و سنگ نگاره فتحعلی شاه در شهر ری، رخ داد.

فارغ از نادانی،حماقت و دشمنی عاملان و جماعتی که جز یادگاری نوشتن هنری برای نمود خود ندارند و عناصر تجزیه طلب، تندروها و دشمنانی که دنبال زدن هویت ملی ایرانی هستند، بایستی به وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و دولتمردان ایراد گرفت که چنین آثار مهمی، چرا بدون صفحه محافظ، دوربین و نگهبان به حال خود رها شده است؟

این درحالی است، برخی کشورها برای داشتن تاریخ و هویت صد ساله خود را به آب و آتش زده و از تحریف و مصادره تاریخ دیگران ابایی ندارند! آنوقت ما با این همه آثار تاریخی گرانبها و برجسته که به جز بحث هویت ملی و تاریخی، امتیازی بزرگ برای جذب گردشگر و کسب درآمد است‌، اینگونه نگهداری و بهره برداری می کنیم!

قابل تاملتر، در برخی از این کتیبه ها، با درج نفرین نامه، به تخریب کنندگان اثر به خشم خدایان هشدار داده اند که از پی هزاره ها سالم مانده و نهایت به دست بشر متمدن! اینگونه تخریب شده اند.

حبیب رمضانخانی
Forwarded from نور سیاه
تیراندازی برخی ایرانیان به بیستون و نقش‌ رستم

عارف قزوینی در پیشانی یک تصنیفش یادداشت تأمل‌برانگیز و تکان‌دهنده‌ای نوشته است:
«هیچ وقت فراموشم نخواهد شد و الحق فراموش شدنی هم نیست که در موقع عقب‌نشینی از جنگ روس‌ها، بعضی از ژاندارم‌ها و مجاهدین نزدیک بیستون رسیدند، تمثال بی‌مثال داریوش را که نام و نشانش از افتخارهای دیرین این ملت حق‌ناشناس است، بنا کردند به شلیک و قریب چندصد فشنگ بر آن کوه باشکوه خالی نمودند‌؛ کوهی که وقتی کمر چرخ در مقابل عظمت آن خم بود. تا وقتی که یک نفر سوئدی یا آلمانی رسیده و فریاد زد که چه دشمنی با شرافت ملّی و تاریخی خود دارید؟ این بود دست کشیده و رفتند به جایی که عرب نی انداخت» (کلیات عارف قزوینی، به اهتمام عبدالرحمان سیف آزاد، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۳۵۶).

استاد فقید علیرضا شاپور شهبازی در مقدمۀ کتاب ارزشمند شرح مصوّر نقش رستم فارس نوشته است:

«در آخر دورۀ قاجارها تفنگچیان کنار جوی آب نقش رستم بساط پهن می‌کردند، و بر سر به‌ هدف خوردن گلوله‌هایشان بر چشم و چهرۀ تصاویر بی‌دفاع نیاکانشان شرط می‌بستند و چون با گلوله‌ای به کندن و یا پاشیدن پیکر تراشیده‌ای توفیق می‌یافتند، فریاد شادیشان به هوا می‌رفت و زمین از گناه بی‌اعتنائی‌شان می‌لرزید»(ص۵).

تا سیطرۀ جهل و خودکامگی و ظلم و وهن و فقر، مردم را در سه‌کنج نومیدی و سرخوردگی و خشم و عطلت و نفرت درمانده می‌کند، تا کرامت انسانی و عزّت ملّی پامال وهن و غدر و بیداد است، بیم تیرافکندن به بیستون و تخت‌جمشید و مسجد شیخ لطف‌الله هست. بیم هزار چیز دیگر هم هست.

رهزن دهر نخفته‌است مشو ایمن از او
اگر امروز نبرده است که فردا ببرد

https://hottg.com/n00re30yah
مجله لنست در گزارشی (فایل پی دی اف پایین پست) به موضوع خودکشی پزشکان در ایران پرداخته و در آن نقل قول هایی از پزشکان و مسئولین داخل ایران (از جمله انجمن روانپزشکان ایران) و همین طور مصاحبه هایی از پزشکان ایرانی ساکن خارج از کشور را آورده است. لنست در این مورد از نظام پزشکی و دولت ایران سوال کرده اما پاسخگو نبوده اند. (لینک مقاله لنست)

ابتدا در گزارش تلاش شده تا آمار هایی از میزان خودکشی آورده شود و سپس دلایل آن نیز بحث شده است. مثلا گفته شده که طی 9 ماه، تعداد 16 رزیدنت خودکشی کرده اند. اما این هم اشاره شده که وزارت بهداشت آمار دقیق تعداد خودکشی پزشکان را دارد اما اعلام نمی کند و مخفی کرده است. "هر زمانی که مشکلی وجود داشته باشد، قبل از این که کاری انجام بدهند، آنها آمار را محرمانه می کنند و یا اصلا منکر آن می شوند."
همین طور به عملکرد متناقض مسئولین نیز اشاره شده است : "وقتی یک پزشک زن در مراسم روز پزشک روسری خود را برمی‌دارد، مورد توبیخ قرار می‌گیرد و چندین مدیر حاضر در جلسه برکنار می‌شوند. اکنون که نزدیک به 30 پزشک در 3 سال گذشته خودکشی کرده اند ... مسئولین ارشد کشوری هنوز دیده نمی شوند."

از طرف انجمن علمی پیشگیری از خودکشی ایران گفته شده است که در سال 1401 تقریبا 120 هزار مورد خودکشی در ایران داشته ایم و این یک افزایش تقریبا 51% در طول هفت سال گذشته است. بیش از 6 هزار مورد از اینها منجر به مرگ شده است. حداقل هشت دانش آموز در دی ماه جان خود را به خاطر خودکشی از دست داده اند.

در مورد علل خودکشی هم به موارد زیر اشاره شده است: درآمد بسیار پایین باوجود فشار کاری زیاد، مالیات و هزینه های بالای زندگی و اخراج اساتید و یا فشار برای بازنشستگی آنها. همین طور گفته شده است که تحریم های اروپا و آمریکا، آشفتگی های منطقه ای و سو مدیریت به بدتر شدن اقتصاد و نرخ تورم بالا منجر شده و در حالی که حقوق ها افزایشی ندارد هزینه های زندگی و دارو و... افزایش دارد. کل جامعه درگیر موضوع خودکشی هستند و هر روز خبر بدی را می شنوند.

از قول یک روانپزشک که الان در آلمان کار می کند گفته شده است که رزیدنت ها تقریبا 200 دلار برای 300 ساعت کار در ماه با شیفت های 36 ساعته به دست می آورند و بسیاری از آنها ناامید و عصبانی هستند. در یک سیستم پزشکی کاملا سلسله مراتبی، رزیدنتها مسئول 30 بیمار هستند و این برای رزیدنتهای جراحی عمومی تا 50 بیمار هم می رسد. در ادامه به موضوع صندلی های خالی رزیدنتی هم اشاره شده است و از قول کامیار علایی (دانشگاه ایالتی کالیفرنیا لانگ بیچ) گفته شده که بین 200 تا 300 صندلی خالی دستیاری وجود دارد و حدود 4 هزار پزشک سال قبل کشور را ترک کرده اند. در ادامه هم به موضوع طرح اجباری و وثیقه سنگین (300 میلیون) اشاره شده است.

وضعیت برای پزشکان جوان حدود 5 سال پیش تغییر کرد، زمانی که همه می خواستند وارد رزیدنتی شوند اما اکنون فقط می خواهند امتحانات خود را بدهند و مهاجرت کنند. وضعیت بد اقتصادی مردم و بیماران از نظر روحی و جسمی روی مردم و پزشکان تاثیر می گذارد و هیچ چشم‌انداز روشن‌تری در این مورد وجود ندارد.

@Scientometric
Forwarded from 🇵🇸 مکشوفات
حجه الاسلام صدیقی تخلفات را تایید کرد

🔻جوابیه کاظم صدیقی درباره تملک ۴۲۰۰ متر از زمین حوزه ازگل به نام شرکت خانوادگی

🔸"بسم ا... الرحمن الرحیم
دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
سلام علیکم

🔹معروض می‌دارد، حوزه علمیه امام خمینی (ره) در چارچوب اساسنامه خود، سال‌ها قبل برای تمهید ورود نوجوانان و دانش آموزان علاقمند به آموختن دروس دینی و‌حوزوی تصمیم به تاسیس مجموعه آموزشی و فرهنگی پیش حوزوی‌ گرفته و برای تاسیس این مرکز اقدام به اخذ مجوزهای قانونی لازم نمود.

🔸بر همین اساس لازم بود تا موسسه‌ای وابسته به حوزه علمیه امام خمینی تاسیس گردد و بخشی از زمین متعلق به حوزه برای ایجاد این مرکز پیش حوزوی به آن موسسه منتقل شود.

🔹بر این اساس فردی به نام آقای **** که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده، مسئول پیگیری و انجام امور ثبت اداری موسسه شد.

🔸 اما متاسفانه فرد مذکور با سوء استفاده از اعتماد اقدام به تدوین و ثبت اساسنامه، جعل امضاء اینجانب، تسهیم سهام به آن کیفیت و بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضا نموده و مع الاسف حتی بدون ورود و امضاء اینجانب و برخی اعضا ثبت این قضیه صورت پذیرفته است.

🔹بنابراین موسسه ثبت شده به کیفیتی که در رسانه‌ها انتشار یافت، بدون اطلاع اینجانب و‌مدیریت حوزه و بر خلاف اهداف مصوب آن به ثبت رسیده است.

🔸لذا اینجانب کاظم صدیقی از جایگاه تولیت حوزه علمیه امام خمینی (ره) و به عنوان یک شهروند، بدون در نظر گرفته شدن سوابق قضایی و عناوین سیاسی اجتماعی استدعا دارم نسبت به ثبت شکایت رسمی از فرد مذکور و دیگر نقش آفرینان در این فقره، با عنوان جعل و خیانت در امانت اقدام فرموده تا ابعاد این مساله برای عموم‌ مردم عزیز ایران، خاصه مومنین روشن و شفاف شود.

/کاظم صدیقی"

@makshufat
Forwarded from ایران نیوز
📢 برای مردم عادی اشتباهی پیامک کشف حجاب و توقیف خودرو می‌آید، به اسم کاظم صدیقی اشتباهی ملک ۱۰۰۰ میلیاردی ثبت می‌شود.

@IrannNews
HTML Embed Code:
2024/05/18 02:53:20
Back to Top