یهودیان هرگز انتظار نداشتند شخصی مانند وی اسلام را قبول کند ۔ طبعاً این جریان کینه پنهان شده یهود را تحریک نمود۔(⁵) یهودیها به مخالفت با اسلام و فاصله گرفتن از آن اکتفا ننمودند، بلکه دشمنیشان به جایی رسید که بت پرستان و مشرکین را بر مسلمانان ترجیح دادند ۔ با آنکه در عقیده توحید و عبادت خدای واحد با مسلمانان همسو بودند ۔ و این چیز کاملاً مقتضای عقل و انصاف بود که اگر از یهود خواسته میشد، در مورد دین اسلام و مذهب بتپرستی قضاوت نمایند، آنها با وجود اختلافشان با مسلمین به برتری اسلام بر بتپرستی گواهی بدهند ۔ امّا دشمنی با اسلام به آنها این اجازه را نداد چنین قضاوتی کنند ۔ و حتی روایت شده که وقتی دانشمندان یهود به ملاقات سرداران «مکه» رفتند، آنها از یهود پرسیدند:
«يَا مَعْشَرَ يَهُودَ! إنَّكُمْ أَهْلُ الْكِتَابِ الْأَوَّلِ، وَالْعِلْمِ بِمَا أَصْبَحْنَا نَخْتَلِفُ فِيهِ، نَحْنُ وَ مُحَمَّدٌ، أَفَدِينُنَا خَيْرٌ أَمْ دِينُهُ؟ قَالُوْا: بَلْ دِينُكُمْ خَيْرٌ مِنْ دِينِهِ، وَأَنْتُمْ أَوْلَى بِالْحَقِّ» (⁶)
«ای گروه یهود! شما اولین اهل کتاب هستید، اختلافی که میان ما و محمد وجود دارد، شما آن را میدانید، به نظر شما دین ما بهتر است یا دین محمد؟ آنها گفتند: دین شما بهتر از دین محمد است و شما به حق سزاوارترید۔»
دانشمند یهودی دکتر «إسرائیل ولفنسون» این جریان را چنین تحلیل کرده است: «آنچه که واقعاً یهود را قابل سرزنش می گرداند و هر فردی از مسلمانان و یهود را که به خدای واحد ایمان دارد دردمند میسازد، همان گفتگویی است که میان چند تن از یهود و قریش بتپرست انجام گرفت که یهودیها آیین قریش را بر دین اسلام برتر شمردند»
نویسنده مزبور اضافه میکند: «درست است که ضرورتهای جنگی برای امتها، استفاده از حیله و دروغ و متوسل شدن به فریب را جهت غلبه یافتن بر دشمن مباح قرار میدهد ۔ اما با این وصف، بر یهودیها لازم بود که مرتکب چنین اشتباه آشکاری نشوند و جلوی سران قریش، پرستش بتها را از عقیده توحید اسلامی افضل قرار ندهند ۔ گرچه در آن صورت هدفشان از قریش بر آورده نمیشد ۔ ولی به هرحال «بنی إسرائیل» که قرنها پرچم توحید را به نام نیاکان خود در میان بتپرستان بلند کرده و در راه توحید مشکلات و رنجهای فراوانی را در طول تاریخ متحمل شده بودند ۔ آنروز بر آنها لازم بود که جهت سرکوبی مشرکین از هیچ فداکاری دریغ نورزند۔(⁷)
قرآن مجید به همین مطلب اشاره میفرماید:
﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِيْنَ أُوْتُوْا نَصِيْباً مِنَ اَلْكِتَابِ يُؤْمِنُوْنَ بِالْجِبْتِ وَ اَلطّٰاغُوْتِ وَ يَقُوْلُوْنَ لِلَّذِيْنَ كَفَرُوْا هٰؤُلاٰءِ أَهْدىٰ مِنَ اَلَّذِيْنَ آمَنُوْا سَبِيْلاً﴾ (⁸)
«آیا خبر نداری از آنانی که بهرهای از کتاب [آسمانی] داده شدند؟۔ از این که به جبت و طاغوت ایمان آوردند و گفتند به کسانی که به خدا و رسولش کفر ورزیدند این سخن را که اینان از مسلمانان بر راه هدایت استوارترند» ۔
۔ منابع:
(¹) - ملاحظه شود به قسمت های گذشته: «عصر جاهلیت»
(²) - سورة البقرة: ۲۸۵
(³) - تاريخ اليهود في بلاد العرب،(ولفنسون- ص: ١٢٣)
(⁴) - انظر قصة إسلام عبد اللّٰه بن سلام في «الجامع الصحيح» أخرجها البخاري، من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه، في: كِتَابُ تَفْسِيْرِ؛ بَابُ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيْلَ، برقم: (۴۴۸۰)
(⁵) - تعداد کسانی که از یهودیها اسلام آوردند و به شرف صحابی شدن نایل گردیدند، بالغ بر ۳۹ نفر است، تذکره آنها در کتابهای طبقات الصحابة مانند: «الإصابة»، و «الاستیعاب» و «أسد الغابة» وغیره مندرج است ۔ بعضی از آنها جزء علمای بزرگ و کبار صحابه محسوب میشوند ۔ در این زمینه ما از کتاب: «الصحابة والتابعون من اهل الکتاب» نوشته استاد مجیب اللّٰه الندوی» استفاده نمودهایم ۔ طبع دار المصنفین، أعظم کره (الهند)
(⁶) - سيرة ابن هشام، ج: ٢ ص: ۲۱۴
(⁷) - اليهود في بلاد العرب، ص: ۱۴۲
(⁸) - سورة النساء: ۵۱
https://hottg.com/siratalrasool
>>Click here to continue<<
