«بنی قینقاع» بود که مرکز فروش زیور آلات طلا محسوب میشد ۔ بازار دیگری نیز وجود داشت که به نام: «سوق البزازین» معروف بود ۔ در «مدینه» پارچههای کتانی و ابریشمی و قالیهای رنگارنگ و پردههای پر نقش و نگار نیز وجود داشت(¹¹)۔ عطر فروشها انواع مسک و عطرها را میفروختند ۔ و عدهای تاجر «عنبر» و «جیوه» نیز بودند ۔ روشهای گوناگونی برای خرید و فروش وجود داشت که بعضی از آنها را اسلام تأیید کرد و بعضی روشها مانند: «نجش»، «احتکار»، «تلقی الرکبان»، «بیع المصراهٔ»، «بیع بالنسیئه»، «بیع الحاضر للبادی»، «بیع المجازفه»، «بیع المزابنه» و «المخاضره» را ممنوع قرار داد ۔ در قبایل «أوس» و «خزرج» هم عدهای معامله ربا میکردند ولی این عده نسبت به یهود خیلی اندک بودند ۔ در «مدینه» زندگی تا حدی آمیخته با رفاه و آسایش بود ۔ خانههای چند طبقه وجود داشت ۔ بعضی از منازل دارای باغچه بود؛ آب شیرین را از جاهای دور تهیه میکردند ۔ برای نشستن از صندلی استفاده میکردند، انواع چراغ برای روشنایی مورد استفاده قرار می گرفت، و برای کارهای منزل و مزرعه از سبدهای کوچک و بزرگ استفاده مینمودند ۔ در خانههای ثروتمندان مبل و وسایل رفاهی زیادی وجود داشت، مخصوصاً بهود در این زمینه پیشرفته بودند ۔ و انواع زیور آلات مانند: النگو، بازوبند، خلخال، گوشواره، انگشتری و گردن بندهایی از طلا و مهرههای ظفار ساخته و مورد استفاده قرار میدادند ۔
دوک ریسی و بافندگی در میان زنان رواج داشت ۔ خیاطی، دبّاغی، معماری، خشت زنی و سنگ تراشی از صنعتهای معروف «مدینه»، قبل از هجرت بودند ۔
۔۔۔۔۔۔
منابع:
(¹) - ملاحظه شود حدیث ابوطلحه در مورد «بیرحاء»، چنان باغهای پر درخت و میوهای بود که پرندهای مانند گنجشک اگر داخل درختان میرفت، به مشکل میتوانست بیرون بیاید ۔ در داستان ابوطلحه آمده است: که او در باغ مشغول نماز بود، پرندهای پرید و نتوانست بیرون آید، او در نماز مقداری به طرف پرنده متوجه شد، بالاخره بنابر همین غفلت در نماز، باغ خود را صدقه کرد ۔ أخرجه مالك في موطّأ في: كِتَابُ الصَّدَقَةِ؛ بَابُ التَّرْغِيبِ فِيْ الصَّدَقَةِ، برقم: (۱۹۲۶)، والبخاري في: كِتَابُ الزَّكَاةِ؛ بَابُ الزَّكَاةِ عَلَى الأَقَارِبِ، برقم: (۱۴۶۱)، ومسلم في: كِتَابُ الزَّكَاةِ؛ بَابُ فَضْلِ النَّفَقَةِ، وَالصَّدَقَةِ عَلَى الْأَقْرَبِيْنَ وَالزَّوْجِ، وَالْأَوْلَادِ، وَالْوَالِدَيْنِ، وَلَوْ كَانُوْا مُشْرِكِينَ، برقم: (٢٣١٢)، والترمذي في أبواب تفسير القرآن، في تفسير سورة آل عمران، برقم (٢٩٩٧)
(²) - مراجعه شود به: سورة الأنعام: ۱۴۱ وسورة الرعد: ۴
(³) - اقرأ شرح الحديث الذي رواه البخاري في صحيحه في كِتَابُ الْعِلْمِ، وترجم له: بَابُ طَرْحِ الإمَامِ الْمَسْأَلَةَ عَلَى أَصْحَابهِ لِيَخْتَبِرَ مَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ، برقم: (۶۲) في فتح الباري، للحافظ ابن حجر العسقلاني، أو عمدة القاري للعيني، وأخرجه مسلم في: كِتَابُ صِفَاتِ الْمُنَافِقِينَ وَأَحْكَامِهِمْ؛ بَابُ مَثَلُ الْمُؤْمِنِ مَثَلُ النَّخْلَةِ، برقم: (٢٨١١)
(⁴) - الیهود في بلاد العرب، ص: ۱۲۸
(⁵) - اقرأ «معجم البلدان» لياقوت الحموي؛ و «الأغاني» لأبي الفرج الأصبهاني
(⁶) - مراجعه شود به واقعه کعب بن مالک در صحیح بخاری، کعب میگوید: وقتی جفای مردم بر من زیاد شد، بالای «حائط» پسر عمویم ابوقتاده رفتم ۔
(⁷) - مراجعه شود به ابواب الحرث و المزارعه در کتب صحاح ۔ مزابنه عبارت است از فروش خرما بالای درخت با خرمای نقدی ۔ محاقله این است که غله درو نشده را با غله آماده شده میفروشند ۔ مخابره و مزارعه تقریباً هم معنی هستند ۔ در این نوع معامله زمین را به دیگری میدهند تا کشاورزی کند و یک سوم یا یک چهارم محصول را به صاحب زمین بدهد، البته در مزارعه بذر از طرف صاحب زمین میباشد و در مخابره از جانب کشاورز، گروهی معتقدند که این دو نوع با هم فرقی ندارند ۔ در مورد صحت مزارعه و مخابره میان علماء اختلاف وجود دارد امّا معاومه عبارت از ایناست که محصول درختان را به مدّت ۲ یا ۳ سال یا بیشتر میفروشند ۔
(⁸) - جهت تفصیل مراجعه شود به کتب حدیث
(⁹) - جهت تفصیل مراجعه شود به کتب حدیث
(¹⁰) - مراجعه شود به: «معجم البلدان» لياقوت الحموي، و «وفاء الوفا» للسّمهودي.
(¹¹) - أخرجه مسلم في كتاب اللباس والزينة، باب تحريم تصوير.. برقم (٢١٠٧) وغيره. وقد جاء فيه ذكر القرام» قال الفتني: هو ستر رقيق وقيل صفيق من صوف ذي ألوان، قيل: ضربته مثل حجلة العروس، وقيل: وكان مزينا منقشا، (مجمع بحار الأنوار: ج: ۴ ص: ۲۵۸)
https://hottg.com/siratalrasool
>>Click here to continue<<
