TG Telegram Group Link
Channel: گشت‌ها | هومن پناهنده
Back to Bottom
🔴مناظره‌ای در مورد حجاب

🔺اعتماد ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘سایت «مدرسه آزاد» گفتگوی به نسبت مفصلی را میان دکتر محسن برهانی و دبیر سابق «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» انجام داده که با دیدن آن متوجه می‌شویم، چگونه سرنوشت یک جامعه و مردم به ذهنیت‌های ساده‌انگارانه گره خورده است. ذهنیت‌هایی که نه آشنایی کافی با فقه و کلام دارد و نه بهره‌ای از حقوق و جامعه‌شناسی برده است و نه حتی چارچوب عملی قابل اجرا و موثری دارد.

🔘این که در پس ذهن حکومت در موضوع حجاب چه می‌گذرد روشن نیست. حداقل برای بنده روشن نیست چون خیلی کلی و کلان فقط به ضرورت فقهی و قانونی آن اشاره می‌شود. ولی اگر سخنان رییس ستاد مزبور را موضع رسمی تلقی کنیم در این صورت، آقای دکتر برهانی به دلیل آشنایی و تسلط بر هر دو حوزه فقه و حقوق بخوبی نشان می‌دهد که ادعاهای طرف مقابل بکلی نادرست است.

🔘ضمنا توجه کنیم که طرف مقابل رییس[دبیر؛ اصلاحی] ستاد مهمترین نهاد رسمی برای ترویج حجاب و مقابله با بی‌حجابی است بنابر این باید قوی‌ترین فرد حکومت در توجیه و دفاع از حجاب باشد ولی تعجب از این رو بود که اصولاً ایشان چگونه پذیرفته که در چنین گفتگویی شرکت کند. کافی است به حدود ۳۰۰۰ نظری که فقط طی دو روز در زیر فیلم این مناظره گذاشته شده است نگاهی بیندازند تا ببینند آنگونه دفاع کردن از حجاب و خدا و حکومت اسلامی دقیقا تایید تحلیل آقای برهانی است که نه تنها موجب تقویت حجاب نمی‌شود، سهل است که منجر به بدبینی بیشتر مردم از ارزش‌های اسلامی و حکومتی نیز می‌گردد.

🔘در واقع باید توصیه کرد که همه دست‌اندرکاران حکومت این مناظره را ببینند. اگر واقعا کفه گفتگو را به سود دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر دیدند خوب این را رسماً اعلام دارند تا همه متوجه شوند مبنا و منطق قانون‌نویسی و سیاست‌گذاری در ایران چیست و دیگر بحث را ادامه ندهند. ولی اگر معتقدند که استدلال‌های مهمتری برای دفاع از سیاست‌های جاری در امر حجاب دارند آنها را در گفتگویی دیگر اظهار کنند. خوبی گفتگو در این است که شنونده یکسویه به قاضی نمی‌رود.

🔘نکته بسیار مهمتر در ذهنیت نادرستی است که این افراد از نقش مردم در جمهوری اسلامی دارند که گفتگو را بلاموضوع می‌کنند و این خطرناک است. چنین رویکردی در آغاز انقلاب مطلقا جایگاهی نداشت و اصولاً هم نمی‌توانست با مفهوم انقلاب سازگاری داشته باشد. ولی چگونه شده که ۴۵ سال بعد از انقلاب عده‌ای به خود جرات می‌دهند که خود را متولی حقانیت معرفی کرده و برتر از اراده مردم تعریف کنند؟

🔘جالب‌تر این که طرفداران این رویکرد حتی قادر به ارائه یک اندیشه منسجم از آنچه که می‌خواهند انجام دهند نیستند. نه درکی از تفاوت حق و تکلیف دارند و نه تحلیلی از فلسفه حقوق و جامعه شناسی کیفری دارند. استدلال‌های رایجشان در حد روزنامه‌نگاری دیواری مدارس است.

🔘بعلاوه شیوه مواجهه با مردم و اقناع آنان باید بر اساس عقلانیت و ادبیات عمومی و سخنان دقیق و مبتنی بر آمار و منطق علمی باشد. این که کسانی خود را دانا به دستورات خدا دانسته و از این منظر بخواهند به مردم امر و نهی کنند جوابگوی نسل جدید نیست. این استدلال‌های درون دینی شاید برای گروه‌های حوزوی مناسب باشد.

🔘برای مقابله با بی‌حجابی همه اصول و قواعد شرعی، حقوقی، سیاسی و نیز اجرایی و انتظامی را دچار اختلال جدی می‌کنند تا این پدیده رخ ندهد در حالی که اندکی تامل نشان می‌دهد که احتمال چندانی برای تحقق این هدف، نه تنها وجود ندارد بلکه بسیار پرهزینه خواهد بود.

🔘عجیب‌تر این که قرار دادن پلیس و دستگاه قضایی جلوی مردم و به میدان آوردن تمام توان حکومت برای مقابله با امری اجتماعی که ماهیت آن مجرمانه نباشد، قابل فهم و دفاع نیست و همه این نیروها را مستهلک می‌کند و اتفاقا مردم و زنان را بیشتر عصبانی و منزجر می‌کند.

🔘ادامه رسیدگی به طرح حجاب با گفتگوهای غیرشفاف گویای واقعیت است. چرا شورای نگهبان چنین وضعیتی را می‌پذیرد و مذاکرات با تعدادی از دست‌اندرکاران طرح درباره جزییات این قانون را شفاف نمی‌کند؟ چرا باید موضوعی را جرم انگاری کرد در حالی که مردم نه تنها از آن حمایت نمی‌کنند بلکه از زنان و دخترانی که مورد هجوم واقع می‌شوند حمایت می‌کنند؟

🔘مردم باید از اجرای قانون توسط نیروی انتظامی یا هر نهاد دیگر استقبال کنند ولی این چه قانونی است که امام جمعه قم می‌گوید: از نیروی انتظامی و همه کسانی که زخم زبان‌ها را به جان خریدند تشکر می‌کنیم. یا فرمانده انتظامی بگوید: «هیچ اراده‌ای، تهمتی، افترایی، هیچ سرزنشی و شماتتی ما را از این راه پر فیضی که حضرت حق در برابرمان قرار داده به عقب نخواهد راند.» مگر قرار است در مواجهه با جرم کسی را سرزنش کنند؟ پس آنچه که با آن مقابله می‌شود حداقل از نظر مردم جرم نیست.
Forwarded from جوشِ دریا
🔻وقتی اوضاع داخل خوب نیست

۶ مرداد ۱۳۶۶، چند روز پس از تصویب قطعنامه‌ی ۵۹۸، آیت‌الله خمینی درباره‌ی زمزمه‌های پایان جنگ گفت: «هم‌اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم و قدم‌های آخرمان را برمی‌داریم، صدای ناآشنای صلح‌طلبی آن هم از کام ستمگران و جنگ‌افروزان به گوش می‌رسد.» و گفت نبرد تا رفتن صدام و حزب بعث و رسیدن به شرایط برحق و عادلانه «یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمی‌کنیم» و تاکید کرد: «امروز بدون شک سرنوشت همه‌ی امت‌ها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است.» و «تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان‌شاءالله تا رسیدن به این هدف فاصله‌ی چندانی نمانده است.» (صحیفه‌، ج ۲۰، ص‌۳۲۵ تا ۳۳۳)

آثار منتشره در سپاه درباره‌ی این مقطع، نه‌تنها ایران را در مرز پیروزیِ مطلق نشان نمی‌دهد که از بن‌بست جنگی در جبهه‌ی جنوب روایت می‌کند. سردار درودیان از تحلیل‌گران برجسته‌ی تاریخ جنگِ سپاه، درباره‌ی مقطعِ پس از کربلای ۵، از قول فرمانده سپاه می‌نویسد:

«بخش قابل‌توجهی از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمین‌گیر شد.» درودیان ادامه می‌دهد: «استراتژی کشور برای بسیجِ امکانات شکست خورد. در منطقه‌ی جنوب به بن‌بست رسیدیم و امکان غافلگیری دشمن از میان رفت.»(جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل، ص۲۱۲)

كتابِ «روزشمار جنگِ» سپاه شواهد فراوانی از اوضاع نابسامان جبهه‌ی ایران در سال ۶۶ ثبت کرده که یکی از آن‌ها گزارش جلسات فرماندهان سپاه با هاشمی در آذر ۶۶ است؛ جایی که احمد کاظمی می‌گفت گردانش معاون ندارد. می‌گفت وقتی یک دسته‌ی ۲۲ نفره، فرمانده‌شان شهید می‌شود کسی نیست دسته را جمع کند. وقتی فرماندهان مشکلات را گفتند هاشمی هم از خزانه‌ی خالی کشور گفت و این‌که: «در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانک‌ها هستیم. می‌خواهند از بانک پول دریافت کنند، اما پول نیست. در چنین شرایطی ۵ میلیارد تومان بدون حساب و کتاب از خزانه دادیم به سپاه که مشکلات یگان‌ها را حل کند.»

راوی دفتر سیاسی سپاه که در جلسه بود یادداشتی با عنوان «خستگی فرماندهان! کمبود شدید کادر» نوشته که در آن آمده: «همه شهید شدند، از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی، نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند.» و روایت کرده که مرتضی قربانی از فرماندهان شجاع نسل اول، در گوشه‌ای از سنگر به محسن رضایی می‌گفت: «آقامحسن نمی‌شود یک مدت لشکر ۲۵ کربلا(استراحت و بازسازی کند)، یکی دیگر بیاید؟ خدا می‌داند خسته شدیم.»(روزشمار جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج ۵۲، ص۳۵۷ تا ۳۶۰)

در همین مقطع گزارش‌های فراوانی از تقویت عجیب ارتش صدام وجود دارد. به‌راستی کدام گزارش‌ها امام را به چنین برداشت‌هایی از وضعیت خودی و دشمن رسانده بود؟ اواخر سال ۶۶ بُرد موشک‌های عراقی به تهران رسید و موشک‌بارانِ پایتخت اوضاع را سخت کرد. آیت‌الله خمینی ۱۲ اسفند گفت وضع ملت ایران در طول تاریخ بی‌سابقه است و گفت موشک‌باران، مردم شهادت‌طلب ایران را نمی‌ترساند و اشاره کرد در زمان پیامبر و امام علی، مردم برای رفتن به جنگ اختلاف داشتند اما امروز در ایران، مردم داوطلبِ رفتن به جنگ هستند و از خانواده‌هایی گفت که با وجود شهادتِ فرزندانشان آماده‌اند فرزندان دیگرشان را به جبهه بفرستند. (صحیفه‌ی امام، ج ۲۰، ص۴۹۶)

چند روز بعد ایران در عملیات والفجر ده حلبچه‌ی عراق را گرفت. آیت‌الله خمینی در انتهای پیام تبریکش از مردم و «جوانان غیرتمند کشور» خواست به جبهه‌ها بروند.(همان، ص۵۰۲) با وجود تبلیغات فراوان، این‌بار برق پیروزی و پیام امام هم نتوانست افراد زیادی را راهی جبهه‌ها کند.

حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در کتابش از ضعیف شدن استقبال مردم برای حضور در جبهه در اواخر سال ۶۶ نوشته و این‌که «کاهش تمایل بسیجیان در پیوستن به جبهه» قدرت تهاجمی ایران را کاهش داد. او نوشته که پیش از سقوط فاو(۲۸ فروردین ۶۷)؛ «با بسیج تمامی امکانات و اجرای تبلیغات گسترده تنها ۱۶ هزار نفر از مردم» راهی جبهه شدند که «تنها ۳ هزار نفر آن‌ها جدید بودند و بقیه داوطلبان اعزام مجدد بودند»(تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج ۲، ص‌۴۱۶)
با شکست‌های پیاپی، چند ماه بعد(۲۷ تیر ۶۷) ایران قطعنامه‌ی ۵۹۸ را یک سال پس از تصویب پذیرفت. در نامه‌ای امام برای توجیه مسئولان وقت برای پذیرش قطعنامه نوشت: «مسئولان سیاسی می‌گویند از آن‌جا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به‌دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آن‌ها کم شده است»

آیا مردم در سال‌های پایانی جنگ ارزیابی‌های امام را با واقعیت زندگی‌شان و جبهه منطبق می‌دیدند؟ فاصله‌ میان نظر رهبران با برداشت مردم، جدای از این‌که کدام واقعی‌تر باشد، نگران‌کننده و هشداردهنده است.

#جعفر_شیرعلی‌نیا
#دفاع_مقدس
از صفحه شخصی نویسنده محترم، اتاق آینده

جوش دریا
در یک عصر، در یک زمان

🖊️ عقیل دغاقله


ویدیوی زیر برای فهم نقش دین در جهان مدرن و در سیاست مدرن مفید است. حداقل داده خوبی است. به ما می گوید که علیرغم افسانه سکولاریسم، هنوز دین نقش کلیدی در شکل دهی ایدئولوژی های سیاسی و حکمرانی دارد. ویدیو بخشی از جلسه استماع کنگره درباره یهودی ستیزی است که در آن ریک آلن نماینده کنگره سئوالاتی از رئیس دانشگاه کلمبیا می پرسد. بخشی از این گفتگو اینگونه است:

ریک آلن نماینده کنگره آمریکا خطاب به رئیس دانشگاه کلمبیا: آیا با آیه ۱۲:۳ کتاب پیدایش آشنا هستید؟

رئیس دانشگاه: احتمالا نه به اندازه شما.

نماینده کنگره: می دانید خدا در کتاب پیدایش فرموده «هر کس اسرائیل را برکت دهد خدا به او برکت می دهد و هر کس علیه آن اقدام کند خدا او را لعنت می کند؟...و خدا در جای دیگری می فرماید که همه ملت ها از طریق شما (اسرائیل) رستگار خواهند شد» شما از این آیات اطلاع نداشتید؟

رئیس دانشگاه: این آیات را شنیده بودم. الان که توضیح دادید یادم آمد.

نماینده کنگره: آیا می خواهید خدا دانشگاه شما را (با اجازه دادن به اعتراضات دانشجویی) لعنت کند؟

رئیس دانشگاه: قطعا نمی خواهم.

در ویدیو این تعامل میان رئیس دانشگاه و نماینده کنگره دیدنی تر است. و البته این یکی از ده ها نمونه مشابه است. رابطه میدان سیاست و میدان آکادمیک نیز جالب است. ترس و لرزشی که در صدای رئیس دانشگاه است و همراهی ریاکارانه او با گفته های نماینده کنگره قابل توجه است. او حتی جرأت نمی کند بگوید نشنیده ام یا چه ربطی دارد. تنها خنده مصنوعی تحویل می دهد و همراهی می کند.

داده های اینگونه می تواند تصورات اورینتالیستی درونی شده ما را درهم بشکند. به ما کمک کند تا ببینیم نه ما در پایین پلکان ترقی هستیم و نه آنان در بالای این پلکان. نه ما چند صد سال عقب تر از جهان مدرن هستیم و نه آنها جلوتر از ما. نه ما هنوز وسط راه بی پایان گذر از سنت به مدرنیته هستیم و نه آنان آن مدرنیته خیالی و آرمانی. همه این داستان ها و تصورات با حذف داده هایی چون این ویدیو شکل می گیرند. و اینگونه است که تصویری غیر واقعی و خیالین و نمایشی از مدرنیته شکل می گیرد که ما غائبان آن هستیم. تصویری که در ذات آن خود تحقیری است. تصویری که مدام به ما می گوید ما انسان های عاجزی هستیم که هنوز نتوانسته ایم از سنت عبور کنیم و به مدرنیته برسیم: در این راه مانده ایم.

البته که این به معنای نبود مشکلات، چالش ها، سرکوب ها، و بدبختی ها نیست. این به معنای آن است که درک کنیم ما و دیگری همه در یک عصر هستیم . همه ما گرفتاری های مشابهی داریم و با چالش ها و ساختارهای قدرت مشابهی دست به گریبان هستیم. هر کدام به گونه ای والبته به شکل ها و رنگ های متفاوت. داده های اینچنینی به ما یادآور می شوند که ما نیز بخشی از مدرنیته امروزین هستیم. به ما یادآور می شوند تا دیگر نگوییم «گذر از سنت به مدرنیته» چرا که غیر ممکن است در جهان امروز زیست کنیم و مدرن نباشیم. و البته که دین و مذهب نیز بخشی از مدرنیته ما است، همانگونه که در جاهای دیگر اینگونه است. البته که می توان نقد کرد، به چالش کشید بدون آنکه در دام روایت های اورینتالیستی افتاد.

این داده ها به ما ضرورت گذر از این روایت ها و تئوری ها که با خودتحقیری عجین هستند را یادآور می شوند. و به ما می گویند که همه ما هم عصر هستیم: در یک زمانه زیست می کنیم و تا بن استخوان مدرن شده ایم.

https://youtu.be/syPELLKpABI
Forwarded from شال‌تله (عباس زندباف نشاط)
روبروی سفارت افغانستان
آموزش ادبیات و عارضه‌ی نزدیک‌بینی
#یادداشت

از هفت‌سالگی تا الان که سی و چهار سالم است، هیچ سالی نبوده که از کلاس درس جدا افتاده باشم. همیشه یا درس داده‌ام یا درس خوانده‌ام یا هر دو. هزار جور کلاس و هزار جور معلم و استاد دیده‌ام: از کلاس‌های شلوغ چند ده نفره تا کلاس پنج نفره‌ی دوره‌ی دکترا، از معلم‌های خیلی سنتی تا «جان کیتینگ»های هیجان‌انگیز، باسواد و بی‌سواد، مدعی و بی‌ادعا، دوست‌داشتنی و نچسب. خودم هم در هزار جور کلاس درس داده‌ام: از راهنمایی تا دانشگاه، از کلاس درس رسمی تا کلاس‌های آزاد بیرون نظام آموزشی، از کلاس‌هایی که هیچکس به حرفم گوش نمی‌کرده تا کلاس‌هایی هر کلمه‌ام را بچه‌ها می‌قاپیدند که نکند نکته‌ای از دستشان در برود. کلاس ادبیات می‌تواند بهشت باشد یا جهنم. شور‌انگیز یا ملال‌آور. اما چطور؟ اینجا می‌خواهم یکی از آن چیزهایی که کلاس‌های ادبیات را ملال‌آور و کم‌فایده می‌کند معرفی کنم. من اسمش را گذاشته‌ام عارضه‌ی نزدیک‌بینی.

متن کامل

https://hottg.com/in_a_short_moment
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو را دوستی برایم فرستاده، بدون هیچ شرحی، گرچه شاید هر شرحی هم زائد باشد.

#هومن_پناهنده
@gashthaa
معرفی پادکست‌ در حوزه جامعه‌شناسی


☑️سمانه کوهستانی
دکتری جامعه شناسی

▶️آکادمی سپنتا

https://hottg.com/sepantasocialscience

▪️مجموعه پادکست‌های «با تشکر از تایپ کردن: قدردانی از کمک‌های همسران جامعه‌شناسان» بخشی از سفر پژوهشی راس ادواردز و وال گیلیز به‌منظور کشف تأثیرات پنهان همسران پژوهشگران علوم اجتماعی است. درحالی‌که تصور رایج، نقش همسران پژوهشگران را به امور جزئی و پیش‌پاافتاده مانند تایپ دست‌نوشته‌ها یا چای ریختن تقلیل می‌دهد، این پادکست تصویری کاملاً متفاوت از این زنان، فراتر از کلیشه‌های معمول ارائه می‌کند.
▪️در این مجموعه پادکست که توسط Research Podcasts و با حمایت بنیاد Sociological Review Foundation تهیه و تولید شده است، راس و وال بررسی می‌کنند که چگونه همسران پژوهشگران و اساتید دانشگاهی در شکل‌گیری آثار کلاسیکی که مبانی اندیشه و کاربست جامعه‌شناسی مدرن را بنا نهاده‌اند، مشارکت کرده‌اند. این آثار دربرگیرنده پژوهش‌هایی درباره جوامع، طبقات اجتماعی و زندگی خانوادگی می‌شود. آن‌ها با استفاده از مطالب موجود در بایگانی‌ها و همچنین خاطرات پژوهشگران، در خصوص بازتاب جهانی هشتگ ThanksForTyping# سخن می‌گویند، برخی از مهم‌ترین مشارکت‌های همسران جامعه‌شناسان را آشکار می‌سازند و اهمیت زندگی خانگی جنسیت‌زده و تبعیض جنسیتی را در تولید دانش علمی در زمان گذشته و حال بررسی می‌کنند.
▪️این پادکست در قسمت نخست خود با عنوان «با تشکر از همسرم: جنسیت و سیاست در آکادمی» به کاوش در لایه‌های پنهان نقش همسران محققان در تحقیقات جامعه‌شناسی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه ساختارهای سنتی و مردسالارانه، مانع از به رسمیت شناختن مشارکت‌های فکری زنان در دنیای دانشگاهی می‌شوند. مهمانان این برنامه با به اشتراک گذاشتن تجربیات و مطالعات خود، نقاب از چهره این زنان توانمند برمی‌دارند و نشان می‌دهند که همسران پژوهشگران فراتر از این کلیشه‌ها عمل می‌کردند و به‌عنوان همکاران فعال فکری، در تمام مراحل تحقیق، از ایده پردازی تا انتشار، مشارکت داشتند. باوجوداین مشارکت‌های ارزشمند، سهم زنان در بسیاری از تحقیقات جامعه‌شناسی به‌طور کامل به رسمیت شناخته نشده است. این موضوع به دلیل ساختارهای جنسیتی عمیقاً ریشه‌دار در دانشگاه است که به‌طور سنتی، اعتبار علمی را به نام مردان ثبت می‌کند و سهم زنان را در سایه قرار می‌دهد. این امر منجر به پدیده‌ای شده است که بروس هوسیلنگر از آن با عنوان «همکاری بدون نسبت» یاد می‌کند، بدین معنا که زنان در تحقیقات مشارکت می‌کنند، اما نام آن‌ها در لیست نویسندگان یا در توضیحات مربوط به پروژه ذکر نمی‌شود.
▪️مهمانان این برنامه از تجربیات شخصی خود و همچنین مطالعات موردی زنان دیگری که نقش محوری در تحقیقات همسران خود داشته‌اند، صحبت می‌کنند. این روایت‌ها به شنوندگان کمک می‌کند تا ژرفای مشارکت زنان را در این زمینه درک کنند و به ناعدالتی‌هایی که با آن مواجه بوده‌اند، پی ببرند. در آخر، میزبانان و مهمانان این برنامه از جامعه‌شناسان و دانشگاهیان در سراسر جهان می‌خواهند که این مسئله را به‌طور انتقادی بررسی کنند و برای خلق فضایی عادلانه‌تر و فراگیرتر در دانشگاه تلاش کنند. آن‌ها تأکید می‌کنند که به رسمیت شناختن سهم زنان در پژوهش‌های علمی، نه‌تنها یک ضرورت اخلاقی است، بلکه برای پیشرفت واقعی در زمینه جامعه‌شناسی نیز لازم است.
▪️تاریخچه اجرا: 19 مارس 2024
گویندگان: وال گیلیز، استاد سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه وست مینستر و راس ادواردز، استاد جامعه‌شناسی و پژوهشگر مدعو مرکز ملی روش‌های تحقیق دانشگاه ساوتهمپتون. میریام دیوید، استاد بازنشسته جامعه‌شناسی آموزش در موسسه آموزش (IOE)، دانشگاه لندن و بروس هولسینگر، استاد زبان انگلیسی مرکز لیندن کنت در دانشگاه ویرجینیا
▪️معرفی برخی دیگر از اپیزودها؛
قسمت ۲ فصل اول- همسرانگی: چگونه همسران در آثار شوهرانشان مشارکت می‌کنند؟
در قسمت دوم، به بررسی جایگاه اجتماعی «همسر» و چگونگی تحت تأثیر قرار گرفتن این جایگاه از نهادهای اجتماعی و در نتیجه، مشارکت همسران در کار شوهرانشان پرداخته می‌شود.
قسمت ۳ فصل اول- همسران در بایگانی‌ها: مشارکت‌های پژوهشی همسران در آثار شوهرانشان
در قسمت سوم پادکست، به موضوع «همسران در بایگانی‌ها» به این موضوع می‌پردازد و به بررسی این مسئله می‌پردازد که چگونه می‌توان اطلاعات بیشتری در مورد مشارکت همسران در کارهای علمی شوهرانشان یافت.

▪️برای شنیدن پادکست 👇

https://thesociologicalreview.org/podcasts/thanks-for-typing/


#پادکست #جامعه_شناسی #آکادمی_سپنتا #سمانه_کوهستانی
🔴حاکمیت قانون مسأله اصلی است و نه خودِ قانون

بارها نوشته‌ام، مسأله اصل ما فقدان حاکمیت قانون است که ماهیتا مقدم بر محتوای قانون است. این نکات مصداق آن است. عوامل تضمین کننده و تحقق بخش حاکمیت قانون اساسی بیرون از آن است. به همین دلیل است که قانون اساسی مشروطه هم در رژیم گذشته اجرا نمی‌شد. مشکل اصلی مصدق، امینی، قوام و سایر نخست‌وزیران مستقل با شاه این بود که معتقد بودند مطابق قانون، او باید سلطنت کند و نه حکومت به همین دلیل هم لزومی به پاسخگو بودن او نیست، ولی شاه همه حکومت را می‌خواست. تا هنگامی که مسأله حاکمیت قانون حل نشود هر تغییری در قانون آب در هاون کوبیدن است.

@abdiabbas
Mozart: Ave verum corpus, K. 618
@ClassicMusic3
«ولفگانگ آمادئوس موتسارت»
عشای ربانی (پیکره مسیح)

درود بر جسم و پیکره راستین که از مریم باکره زاده شده، رنج کشیده، اندوه و تصلیب‌‌کشیده، قربانی‌شده‌ای برای بشریت ،که از کنار پهلوی سوراخ شده‌اش خونابه جاری شده، برای ما در آزمونی مرگ، پیش‌مزه‌ای از ضیافت بهشتی باش!
ای عیسی، ای مقدس،
ای عیسی، بن مریم،
به ما رحم کن، آمین.

ارکستر فیلارمونیک برلین، آلمان، به رهبری، ریکاردو موتی
ضبط: ١٩٨٧

🎼🎼🎙

🆔 @ClassicMusic3
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴خطا از مردان،‌ تنبیه برای زنان

   ۱-از حساب زنان بذل و بخشش می‌کنند و حقوق زنان به فراموشی می‌رود.

   حسن نوروزی(نماینده مجلس):
اجرای طرح اصلاح قانون مهریه ۳۵ هزار زندانی را آزاد می‌کند.

   این همه که قانونی‌ترین و حلالترین و شرعی‌ترین حق زنان، یعنی مهریه را بذل و بخشش می‌کنید، چه تعداد زن حقشان ضایع می‌شود و مجبور می‌شوند در تنگدستی و تیرگی روزگار بگذرانند؟ برایتان مهم است؟

   نمی‌توانید با کاهش جرم جمعیت زندان‌ها را کم کنید، با تضییع حقوق زنان جمعیت کیفری را کاهش می‌دهید.

   هزار شعار در مورد فواید حجاب برای زنان و کرامت زنان سر می‌دهید ولی نوبت به مهریه که می‌رسد، همه شعارهای کرامت زنان را از یاد می‌برید.

***

   ۲-در ورزشگاه‌ها مردان توهین می‌کنند ولی زنان تنبیه می‌شوند.

   آیا این فحاشی‌ها برای مردان مجاز است؟
 
   چگونه است که بعد از هفته‌ها آرامش ناگهان این مقدار رفتار توهین‌آمیز اتفاق می‌افتد. در یک بازی به مربی سپاهان توهین می‌شود. در یک مسابقه دیگر به بازیکن سپاهان فحاشی می‌شود. در همان بازی به زنان طرفدار پرسپولیس فحش داده می‌شود.
 
    روزنامه کیهان فورا نتیجه می‌گیرد که دیدید ورود زنان به ورزشگاه غلط بود؟

   جرم و خطا را عده‌ای از مردان مرتکب شده‌اند اما کیفر آن را به زنان تحمیل می‌کنند که نباید به ورزشگاه‌ها بیایند. شگفت‌آور است.

   وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ
گناه کسی را به پای دیگری نمی‌نویسند. به این می‌گوئیم اصل شخصی بودن جرم و مجازات.  تنبیه برای کسی است که خطا کرده‌است. ولی این بار برعکس شده‌است. گناه از مردان، کیفر برای زنان!!!

  بهانه‌ها می‌سازند برای محدودسازی روزافزون زنان.
https://hottg.com/kambiznouroozi
‏این کارتون بالا☝️ از کارتونیست ایرانی«ناهید زمانی» در صفحات کاربران عرب در مصر و سعودی بسیار پُربازدید شده؛
با عنوان[تبعیض جنسیتی].

کاربران عرب توییتر زیر آن هشتگ‌ِ #الازهر_والسعودیه زده‌اند؛

کاربر دیگری هم هشتگ #ایران_والعلمانیة زده یعنی ایران و سکولاریسم! که معلوم نیست مدح بما یشبه الذم است یا به عکس!

به هر حال تابلویی کاملا رسا است و بی‌نیاز از شرح و توضیح..
🔴 تصویری زیبا ولی تلخ از بانوی هوادار پرسپولیس در بازی روز گذشته برابر نساجی که اجازه ورود به ورزشگاه را نداشت، مورد توجه قرار گرفته است.

🆔️ @medalnews
Forwarded from جمهوریت
📝📝 سه یار غیر هم دبستانی!
دکتر محمدرفیع جلالی
@jomhuriyat

♈️ همه صندلی‌ها پر شده بودند. اصرار داشت که سوار شود. راننده که عمامه‌ای به سبک خراسانیان اصیل بر سر داشت، وقتی اصرار جوان را دید، چارپایه چوبی کنارش را نشان داد و گفت: بیا بالا بنشین ور دست خودم. مقصد نهائی خواف است! هنوز به شریف‌آباد نرسیده بودند که راننده می‌پرسد: خُب جوان برای چه می‌خواهی به خواف بروی؟ کسی را آنجا می‌شناسی؟ کار واجبی داری که اینهمه اصرار داشتی سوار شوی؟ و جوانک می‌گوید نه! راننده بیشتر متعجب می‌شود و می‌پرسد: پس می‌خواهی بروی خواف چه کار کنی؟ آنجا که چیزی برای دیدن ندارد. وسط کویر است! و جوانک می‌گوید: هیچ! می‌خواهم بروم آنجا را ببینم! فقط همین!

♈️ راننده جلوی یک قهوه‌خانه متوقف می‌شود تا گلويی تازه کنند. دست جوان را هم می‌گیرد. چای اول را که سر می‌کشند، جوان شعری را زمزمه می‌کند! گوش‌های راننده تیز می‌شود. شعر زبان حال راننده و مسافران است و این جاده‌های خراب و خاکی!! با این مضمون که چرا با این‌همه ثروت باید جاده‌های ما این‌چنین باشد و وضع مردمان‌مان این‌گونه؟

♈️ راننده تعجب می‌کند. آن‌چه این جوان می‌خواند، نه شعر است و نه محاوره معمولی. در عین اینکه قافیه ندارد ولی فکر می‌کنی شعر است! سر و ته دارد و گوش‌نواز است!! می‌پرسد این‌ها را کجا خواندی؟ و جوان می‌گوید: از جایی نخواندم؛ خودم سروده‌ام!! یعنی این‌ها شعر بود؟ و جوان جواب می‌دهد بله به این‌ها می گویند شعرنو! قشنگ است! نشنیده بودم. راننده خیلی از جوانک خوشش می‌آید.

♈️ وقتی به خواف رسیدند راننده پرسید: خب ببینم! در خواف کجا می‌خواهی بمانی؟ اینجا مسافرخانه‌ای چیزی ندارد. جوانک می‌گوید: نمی‌دانم. بالاخره یک جائی پیدا می‌شود. خدا بزرگ است. راننده می‌گوید: باید بیایی خانه خودمان. بد نمی‌گذرد.
به منزل راننده می‌روند. همین‌طور که دارند حرف می‌زنند، از خستگی به خواب فرو می‌روند. زمانی بیدار می‌شوند که اهل خانه دارند سور و سات شام را آماده می‌کنند. بعد از شام راننده اشاره‌ای به پستوی خانه کرده و با سر اشاره‌ای به بچه‌ها می‌کنند. به درون پستو می‌روند و اندکی بعد با یک بسته دراز، پیچیده در یک پارچه قلم‌کاری شده باز می‌گردند. بسته را جلوی راننده می‌گذارند. راننده به آرامی و با احترام بسته را باز می‌کند. حالا نوبت جوان است که متعجب شود. داخل بسته یک دو تار است. راننده دست چپش را سوی کوک دو تار می‌برد و با ناخن‌های دست راست بر سیم‌ها زخمه‌ای چند می‌زند. پس از چند بار بالاخره مطمئن می‌شود که ساز کوک است؛ می‌نوازد و سپس می‌خواند:

نوائی، نوائی، نوائی، نوائی
همه با وفایند، تو گل بی‌وفایی
الهی برافتد نشان جدایی


♈️ تازه اینجاست که جوان از بهت بیرون می‌آید و بی‌اختیار دست می‌اندازد به گردن راننده و او را بوسه باران می‌کند! آن راننده عثمان محمدپرست- نوازنده بزرگ خراسان- است و آن جوان هم مجتبی کاشانی شاعر و مدرسه ساز بزرگ سال‌های بعد!
در همان خواف بود که پیوند میان عثمان و مجتبی شکل گرفت. این دو یار و در کنار یار دیگرشان، پدر عکاسی نوین و سلطان عکاسی طبیعت ایران، زنده‌یاد نیکول فریدنی، بنیادی را بنا نهادند که بعدها به جامعه یاوری فرهنگی معروف گشت و کارش ابتدا دادن خدمات درمانی و بعدها مدرسه‌سازی برای مناطق بسیار محروم جنوب خراسان بود.
این تشکل در زمان حیات کاشانی بیش از ۲۰۰ مجتمع آموزشی ساخت، ولی با مرگ مجتبی به پایان نرسید و تاکنون ۹۰۰ مدرسه ساخته است. در قسمتی از وصیت‌نامه کاشانی آمده: «من کاری نتوانستم برای مردم انجام دهم، حاصل عمر من برای ملتم و کشورم ۲۰۰ مجتمع آموزشی است که با پول مردم و دوستانم در انجمن یاوری ساختم و شش کتاب شعر که برای مردم و به عشق آن‌ها سروده‌ام»

♈️ شعر و شعور مجتبی کاشانی و دو تار عثمان در کنار تصاویر نیکول در معرفی نکبت روستاهای جنوب خراسان و اثرات مثبت مدرسه‌سازی،
توانست جامعه یاوری فرهنگی را به کمال برساند.
بازده این واحد فرهنگی حاصل کار م
جتبی کاشانی شیعه
عثمان سنی
و نیکول ارمنی بود

سه درس اخلاقی برای نسل ما:

🔰 ۱- عثمان هیچگاه برای نواختن موسیقی پول نگرفت و اگر پولی گرفت صرف کار خیر و مدرسه‌سازی کرد. ما کدام توانمندی‌مان را وقف بسط نیکویی و خلق زیبایی و نشر دانایی می‌کنیم؟

🔰 ۲- در نگاه اول همه ما فکر می‌کنیم این دیدار (مجتبی و عثمان) یک اتفاق تصادفی بوده است. اما در این جهان هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست! اگر نیت خیری در وجود ما باشد دیر یا زود به دست نادیدنی خداوند درها گشوده می‌شود و نیکوکاران به هم متصل می‌شوند.

🔰 ۳-فصل مشترک ادیان آن‌گونه که در کتب آسمانی آمده است: خداوند و خوبی است. این سه یار غیر هم دبستانی، شاگرد سه مکتب مختلف بوده‌اند. اما با تاکید بر خدای مشترک، هم جهان را مطلوب‌تر کرده‌اند و هم جان‌شان متعالی‌تر شد.

#جمهوریت
@jomhuriyat
کارل ریموند پوپر (1902-1994) ـ فیلسوف سیاسی لیبرال و صاحب کتاب جامعه‌ی باز و دشمنانش، در مصاحبه‌ی مورخ 28ژانویه‌ی 1984با مورخ و نویسنده‌ی اسراییلی حَیم مَلَخی هَکوهِن:

"از میان تمام کشورهایی که از تمدن اروپایی بهره می‌برند، فقط آفریقای جنوبی و اسراییل، قوانین نژادپرستانه‌ای دارند که بین حقوق گروه‌های مختلف شهروندان، تبعیض قائل می‌شود. یهودیان زمانی علیه نژادپرستی هیتلر بودند اما [حال] نژادپرستی خودشان یک گام فراتر می‌رود... من از آغاز با صهیونیسم مخالفت کردم چراکه مخالف هر شکلی از قوم‌گرایی بودم؛ اما هیچ‌وقت انتظار نداشتم که صهیونیست‌ها نژادپرست شوند. این، چیزی است که به سبب تبار[یهودی‌ا]م مرا شرمسار می‌کند: من بابت اَعمال قومگرایانِ اسراییلی خود را مسئول می‌دانم... خطرناک‌ترین چیز پیوند بین دین و قوم‌گرایی است."*

* Haim Malachi Hacohen, Karl Popper, the Formative Years, 1902-1945: Politics and Philosophy in Interwar Vienna, p. 305, Cambridge University Press, 2000.

@AdnanFallahi
Forwarded from رضا موسوی طبری (رضا موسوی طبری)
🔸احتراز از تشبّه به یهود؟

ظاهراً کمیسیون اجتماعی مجلس بالاخره تعطیلی شنبه‌ در عوض پنجشنبه‌ را مقرون به صواب تشخیص داد. لذا رغم همۀ اختلاف نظرها، در صورت تصویب در صحن علنی مجلس و شورای نگهبان، این طرح به زودی اجرا خواهد شد.

عمدۀ مخالفت‌ها ناظر به اجتناب از تشبّه به یهود است. آقایان می‌گویند چون یهودی‌ها شنبه تعطیل‌اند ما نباید باشیم. می‌گویند مسأله تمدنی و فرهنگی است. در مقابل، موافقان اعلام نگرانی می‌کنند که با تعطیلی پنجشنبه چهار روز در هفته از ارتباط با دنیا محروم می‌شویم چرا که غالب کشورها شنبه و یکشنبه تعطیل‌اند و ما پنجشنبه و جمعه. تنها سه روز مفید جهت ارتباط با سایر کشورها می‌ماند که برای اقتصاد ما زیان‌بار است.
این در حالی است که تقریبا تمام ممالک مسیحی و مسلمان هم شنبه را تعطیل کرده‌اند و مقصود موافقان طرح هماهنگی با قاطبۀ دول دنیاست نه آن کشور نصفه-نیمه که گاه بیم یا امیدِ زوالش می‌رود. اگرچه بدیهی است که تعطیلی یک روز در هفته آن هم شنبه ریشه در آیین یهود دارد و روایتی توراتی از آفرینش است.

بدان که ایام هفته که او را ایام الاسابیع خوانند عادت اهل شام و اهل مغرب بوده است که پیغامبران (ص) خبر دادند از اسبوع اول که عالم در او موجود شد و اندر توریت این معنی مذکور است. (گیهان‌شناخت، ص ۱۸۵)

کدام معنی؟ اینکه بنا بر روایت تورات در سِفر پیدایش خداوند عالم را در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت کرد. در قرآن هم عبارتی مشابه دیده می‌شود: خلق السموات والارض فی ستة ایام (آیۀ ۳ سورۀ یونس) الّا اینکه از منظر اسلام خستگی و از پی آن نیاز به استراحت در خدا راه ندارد.
حالا چطور روز هفتم می‌شود شنبه؟ بخوانیم:

و عرب چون این سخن از جهودان می‌شنیدند در میان ایشان نیز عام شد و نام ایام هفته این است: یوم الاحد، الاثنین، الثلاثا، الاربعا، الخمیس، الجمعه، السّبت. (همان)

پس شنبه آخر هفته بوده است نه اوّل آن. چنانکه ابوریحان بیرونی هم در کتاب التفهیم می‌نویسد:
"چون روز یکشنبه اول روزهای هفته است از نخستین ساعات او آغاز کردند" (التفهیم، ص ۳۶۲)
در مأثورات ائمه (ع) هم (مثلا در مفاتیح الجنان، ملحقات صحیفۀ سجادیه) دیده شده که دعاهای هفته را از یکشنبه آغاز می‌کردند.
شاعران فارسی زبان ما نیز (مثل مسعود سعد و فضولی و دیگران) که دستور روزهای هفته را به نظم کشیده‌اند از یکشنبه شروع و به شنبه ختم کرده‌اند.
لابد خواهید گفت این دلیل نمی‌شود که شنبه تعطیل باشد.
عرض می‌کنیم بله، اما توجه داشته باشید که به یک اعتبار در گذشته جمعه هم تعطیل نبوده است. تعریف ما از تعطیلی امروز به کلی متفاوت است با گذشته.
مشهور است که پیامبر فرمود: "سَیِّدُ الایّام یَوم الجُمعَه" و برای این روز مناسکی در نظر گرفت که اهمّ آن گردهمایی مسلمانان است. در آیین یهود نیز برای شنبه (همان سبت یا شبّات) احکامی هست که به این قوم می‌گوید در این روز آشپزی، شستشو، شکار، آتش‌افروختن، نمک زدن به گوشت و... حرام است و یک یهودی معتقد از انجام این اعمال پرهیز می‌کند. در حالی که ما ایرانیان در روزهای تعطیل به احتمال قوی همۀ این کارها را صورت می‌دهیم و تعطیلی برای ما صرفاً به معنی انجام همین اعمال است.

مع هذا اگر به هر قیمتی بناست تشبّه به یهود صورت نبندد بهتر است همواره محاسن خود را بتراشیم و اَشکالی از دعا و تلاوت قرآن هم نداشته باشیم و کودکان خود را ختنه نکنیم و... چرا که منشأ همۀ این‌ها آیین یهود است.
نیاز به یادآوری نیست که چه مقدار از قرآن با عبارات و مفاهیم تورات مشترک است.
کاش کسی به این بزرگواران ماجرای صفیه همسر پیامبر را بگوید که وقتی از طعن دیگرهمسران پیامبر نسبت به خود غمگین بود و نزد ایشان از آنها به سبب فخرفروشی‌شان گله کرد، پیامبر به او گفت: به آنها بگو پدر من هارون و عمویم موسی بن عمران است.
کاش کسی به آن‌ها نهیب بزند که اگر می‌خواهید مثل بعضی یهودیان نباشید (نوشتم "بعضی" تا حساب یهودیان شریف و پاکدل و آزاده را جدا کنم) عوض این ادا و اطوارها خانه و کاشانۀ دیگران را مصادره نکنید. بی‌جهت شهروندان ایرانی را در کشور خودشان در خیابان بازداشت نکنید. با دروغ و دغل مردم داخل و خارج را فریب ندهید. خود را قوم برگزیده و محبوب خدا تصور نفرمایید. اینهاست که قبیح است و باید از آن اجتناب کرد وگرنه تعطیلی شنبه کراهتی ندارد که هیچ، به حال ملک و ملت مفید و بالتبع عملی خداپسندانه است.

ضمناً مگر شما نمی‌گفتید با یهودیت عداوت نداریم و مشکل ما با صهیونیسم است؟ خب، این فرصت و بهانه‌ای است تا صداقت خود را در این موضوع به همه نشان دهید. ممالک اسلامی هم که شنبه را تعطیل کرده‌اند. خود را به دست خویش کسی حبس می‌کند؟

البته اگر مراوده‌ای با جهان ندارید همان بهتر که درک کودکان را از این مصراع صائب و موارد مشابه در تاریخ مختل نسازید:

فکر شنبه تلخ دارد جمعۀ اطفال را

https://hottg.com/rezamousavitabari
Forwarded from نشانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد دسمه
اینجا بزرگترین کانون ریزگرد در مرکز کشور است.این هم نتیجه دو سال آبیاری و مراقبت از پنج هزار #نهال_تاغ که در زمستان ١۴٠١ توسط انجمن نذر طبیعت با محوریت احمد بحری کاشته شد. در سال بعد هم بیش از ده هزار نهال قرار است کاشته شود تا با بیابانزایی و پدیده گردوغبار مقابله شود.
Stamatis Spanoudakis - Nyfes (Brides)
Stamatis Spanoudakis
🎼 موسیقی فیلم «عروس‌ها»
آهنگ‌ساز: اسماتیس اسپانوداکیس

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi
⭕️-اگر این فیلم نبود هیچگاه مضروب نمی‌توانست اثبات کند و نه کسی به ادعای او توجه می‌کرد.
‏-اگر این فیلم بود ولی منتشر نشده بود باز هم توجهی نمی‌شد.

‏نتیجه: اگر پلیس واقعا دنبال برخورد با چنین رفتارهایی است هم باید از فیلم‌برداری رفتارهای پلیس استقبال کند و هم از انتشار آنها.

🆔 @abdiabbas
HTML Embed Code:
2024/05/17 08:46:01
Back to Top