#تاريخ_معاصر_ايران (46)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
ادامه جنبش کارگري عصر قاجار و رضاشاه
همانطور که قبلا" نوشتیم در اواخر عصر قاجار، تحت تاثیر شرایط اقتصادی تحمیلی توسط دو کشور امپریالیستی روس و انگليس، اقتصاد خوداتکایی فئودالیسم رو به زوال رفت چرا که قادر به رقابت با کالای ارزان وارداتی نبود، در نتیجه دهقانان ايراني عملا" از کشت و رزع مقداري زمين نامرغوب فئودال، خلع ید و گرفتار فقر، بيکاري، و تنگدستي شديدي شدند. از طرف ديگر رشد اقتصادي و افزايش امکانات رفاهي در مراکز صنعتي قفقاز روسيه، سبب رشد سريع مهاجرت ايرانيها به قفقاز گرديد. زيرا روسيه از لحاظ تکنولوژي بسيار پيشرفتهتر از ايران آن زمان، بود و سه ميليون کارگر صنعتي داشت. و نيز پايگاه جنبش شورايي کارگران روسيه در کارخانهها بود. اما هشتاد درصد جمعيت ايران را دهقانان تشکیل میدادند که تحت سيطرهي فئودالها و چادرنشين بودند.
کارخانههايي که چه قبل و چه بعد از جنگ جهاني اول در ايران تأسيس ميشد، تحت فشار سياستهاي امپرياليستي انگليس و روسيه با ورشکستهگي روبهرو ميشدند. توليدات اين کارخانهها قدرت رقابت با کالاهاي خارجي را نداشت و ورشکست و تعطيل ميشدند. در نتيجه بسياري از اين کارگران بيکار شده راهي مراکز صنعتي روسيه از جمله قفقاز و بهخصوص معادن نفت باکو ميشدند. سرمايهداري روسيه در حال رشد و توسعه بود و برخلاف سرمايهداري تازه متولد شده ايران که قدرت جذب نيروي کار آزادشده از روستا را نداشت، از اين نيروي کار فوقالعاده ارزان استقبال ميکردند.
در سال 1900/1279 تعداد ايرانيان مقيم روسيه در حدود 100 هزار نفر برآورد شده است. در سال 1913/1292 عدهي آنها پنج برابر و به 500 هزار نفر رسيد، که اکثريت عظيمي از آنها دهقانان و کارگران ساده بودند. «اين مهاجران عمدتا" نيروي کارِ يدي و فاقد مهارت بودند. براي همين، غالبا"در مشاغل خدماتي به کار گرفته ميشدند. افرادي که به حمالي، سبزيفروشي، ترياکفروشي، دلاکي، بنايي، چايفروشي، آشپزي، کيسهکشي، جامهداري، آسياباني، چاهکني، کورهپزي، کيکپزي، پالاندوزي، زغالفروشي، زغالاختهفروشي، ليمونادفروشي و بقالي مشغول بودند.»(مجله ملانصرالدين:20 اوت1907،شماره 33:ص3)
«اغلب اين مهاجران با نازلترين دستمزدها براي کارفرمايان قفقازي کار ميکنند که در پرداخت همان دستمزدهاي نازل هم بهانهتراشي ميشد.»(ملانصرالدبن:18 اوت 1906:شماره20:ص6) در حقيقت شمار بسياري از آنها در شرايط دشوار و با دستمزد بسيار کمي کار ميکردند. از طرف ديگر عدهي کمي از کارگران داراي تخصص بودند که در صنايع نفت مشغول به کار بودند بهطوري که «در سال 1903/1282 کارگران ايراني نفت باکو قريب هفت هزار نفر بود و اين عده 22 درصد مجموع کارگران باکو را تشکيل ميداد.»(ايوانف: انقلاب مشروطيت ايران:35)
باکو مرکز صنعتي مهمي بود که شهرت بينالمللي داشت و صحنهي اعتصابهاي عظيم کارگري در زمان انقلاب 1905 روسيه شد. همين موقعيت کارگري باکو بود که بعدها زمينهي لازم را براي خلق ادبيات کارگري مانند رمان نينا نوشته ثابت رحمان را فراهم کرد. اين جنبش بر کارگران ايراني نيز تاثير گذاشت. در اعتصابهاي 1906/1285 در معادن و کارخانههاي سرب اللهوردي در ارمنستان، 2500 نفر از کارگران ايراني آذربايجاني هستهي اوليهي اعتصابها را تشکيل داده بودند. در مقطع 1905-1907/1284-1286، بيش از ۱۲۵ هزار کارگر ايراني دائمي در مراکز صنعتي و بازرگاني قفقاز کار ميکردند. تعداد زيادي از پيشروترين کارگران ايراني به صفوف حزب سوسيالدموکرات کارگري روسيه پيوسته بودند.
در اواخر 1905/1284 حکومت تزار هزاران ايراني را به زور از باکو اخراج نمود، اما چون نياز به کارگران مهاجر در قفقاز زياد بود، هربار که حکومت روسيه ميخواست رفت و آمد در مرزها را کنترل کند با اعتراضهاي داخلي کارفرمايان محلي مواجه ميشد. بيشتر کارگران ايراني مقيم روسيه کارگران فصلي بودند که پيوندشان را با شهر و روستاي محل تولد خود حفظ ميکردند و مهاجر دائمي به حساب نميآمدند. اين امر عامل مهمي در انتشار ايدههاي انقلابي از روسيه به ايران بود، که خود زمينههاي لازم عيني براي جنبشهاي اعتراضي شهري و روستايي و ترويج ايدههاي جديد و نو بودند. بسياري از اين کارگران عضو تشکيلات همت و عدالت در ايران بودند که نقش مهمي در انقلاب مشروطهي ايران بازي کردند. آشنايي با انديشههاي بلشويکها در روسيه توسط کارگران مهاجر ايراني و نيز آشنايي با ايدههاي بورژوايي غرب، نقش آنها را برجسته کرد.
ادامه دارد
@amookhtan
>>Click here to continue<<