#تاريخ_معاصر_ايران (45)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#جنبش_زنان_در_عصر_قاجار_و_پهلوي
رشد سريع روابط سرمايهداري و توسعهي سريع صنايع، سهم زنان در کلِ جمعيت فعال اقتصادي را افزايش داد و پيش از انقلاب به رقم 14.8 درصد و سهم شاغلين زن در بخش دولتي به حدود ۲۰ درصد رسيد. همراه با رشد صنايع، درصد زنانِ طبقهي کارگر صنعتي نيز رو به گسترش گذاشت. البته با توجه به تقسيم جنسيتي کار، اکثر کارمندان و کارگران زن در مشاغل معيني نظير خدمات بهداشتي، آموزشي و دفتري و در مورد کارگران عمدتا" در صنايع نساجي شاغل بودند.
افزايش رشد اقتصادي ايران و سرمايهگذاريهاي داخلي و خارجي با افزايش سريع طبقهي متوسط و بهبود نسبي حقوق و امکانات و افزايش فعاليتهاي اجتماعي زنان همراه بود. «شوراي عالي جمعيتهاي زنان»، متشکل از هفده گروه کوچک زنان تحصيلکردهي اقشار بالا و مياني طبقهي متوسط، که با اجتناب از درگيري با مسايل حساس غير مجاز سياسي، امکان ادامهي حيات يافته بودند، در جهتِ افزايش دسترسي زنان به آموزش، اشتغال و پيشبرد سياستهاي جنسيتي مورد نظرِ رژيم تشکيل شد. اين شورا تحت حمايت اشرف پهلوي، قدرتمندترين زن ايران در آن زمان اداره ميشد و چند سال بعد در ۱۳۴۵ با نام «سازمان زنان» فعاليت خود را گسترش داد. همانند دورهي پيشين، سياستهاي دولت در زمينهي تساوي حقوق زنان، در زدودن پارهاي تبعيضات جنسيتي بسيار مثبت بود.
از مهمترين اصلاحات در اين دوره که عليرغم مقاومت سرسختانهي نيروهاي محافظهکار که در ۱۳۴۲ به شورش و سرکوب خونين دولتي انجاميد، عبارت بود ازحق رأي زنان و پارهاي تغييرات در مقررات مربوط به طلاق، حضانت کودکان و تعدد زوجات که سرانجام در شکل «قانون حمايت خانواده» در سال ۱٣٤٧ از تصويب مجلس گذشت. هرچند مواد موجود در قانون مدني مثلا" طلاق که بر اساس احکام اسلامي بهطور يکجانبه حقّ مرد است تغيير نکرد، اما منوط به تصميم دادگاه شد و زن و مرد هر دو مي¬توانستند براي طلاق به دادگاه دادخواست دهند. در سال ۱٣۵٤ قيموميت قانوني زن نسبت به فرزندان در صورت مرگ پدر نيز به تصويب رسيد. تعدد زوجات ممنوع نشد، اما محدود و مشروط به رضايت همسر اول و اجازهي دادگاه شد. مسئلهي مُتعه يا ازدواج موقت در قانون حمايت خانواده مسکوت ماند.
اين رفرمهاي قانوني، همراه با گسترش آموزش دختران، عمدتا" در شهرها و افزايش دسترسي زنان به آموزش دانشگاهي و اشتغال، بيانگر پيشرفتهاي نسبي محسوسي در موقعيت زنان بود. هرچند که با توجه به افزايش قابلتوجه درآمد نفت و امکانات موجود مالي و انساني رژيم اين پيشرفتها محدود بود. مثلا هرچند ميتوان گفت پيشرفت در زمينهي آموزش مهمترين دستاورد زنان از توسعهي اقتصادي و مدرنيزاسيون ايران بود، اما ناموزوني آموزش زنان و مردان در شهر و روستا ادامه يافت.
در زمينهي اشتغال هرچند درصد سهم زنان در کل شاغلين کشور از 3.9 درصد در ۱٣٣۵ به 13.7 درصد در ۱٣٤۵ افزايش يافت، اما با توجه به افزايش جمعيت در اين سالها و رشد صنعتي سريع ايران از آغاز دههي ۱٣٤٠ و گسترش بخش خدمات و دستگاه دولت، بسيار کند بود. بگذريم که حاصل توسعهي صنعتي ايران مهاجرت وسيع مردان روستايي به شهرها و در نتيجه افزايش فشارهاي فيزيکي و روحي براي کل خانواده، بهخصوص زنان بود.» https://wp.me/p2GDHh-4BE
از طرف ديگر، حاکميت شديدا" پليسي و استبدادي محمدرضاشاه که عمدتا" از طريق سازمان ساواک انجام ميگرفت، زمينههاي لازم براي رشد و آگاهي طبقاتي و آزاديخواهانه زنان را در نطفه خفه کرد.
« رژيم با بسيج زنان در جهت سياستهاي خود و دولتيکردن مبارزات حقوقي زنان، و عدم تحمل جنبش¬هاي غيرمذهبي مليگرايانه، سوسياليستي و فمينيستي، هم مبارزات حقوقي زنان و فمينيسم را بياعتبار کرد وهم ظهور پوپوليسم اسلامي را بهعنوان تنها بديل رژيم خود تسهيل کرد. »(پیشین)
ادامه دارد
@amookhtan
>>Click here to continue<<