🖍 به تصویر بالایی پست قبلی خوب توجه کنید ، نوشت :« با پذیرش ضرورت سابق ، خللی به اختیار وارد نمیشود زیرا هر فعلی پس از اینکه متعلق اراده و اختیار انسان قرار گیرد تحققش واجب میشود».
🖌 لیکن این شخص وقتی در مقابل یک مدافع فلسفه قرار میگیرد و طرف مقابلش همین توجیه را می آورد که ثابت کند بین ضرورت سابق و اختیار تنافی وجود ندارد، صمیمیت آنرا نمیپذیرد و در پاسخ به او مینویسد:
« محل نزاع را غلط فهمیده ای! همانطور که فلاسفه ما غلط فهمیدند! اینکه وقتی ما با اراده و اختیار خویش کاری را انجام دهیم و آن فعل در پی فاعلیت ما به ضرورت محقق شود که خیلی روشن است و اصلا منافی اختیار ما نیست ، بلکه بحث سر یک مرحله قبل است و آن این است که نفس همین فاعلیت و برگزیدن فعل یا ترک طبق اراده و اختیار من بوده یا این فاعلیت و برگزیدن فعل دست خودم نبوده و از بیرون بر من تحمیل شده!».
🔍 جناب صمیمیت! وقتی خودت در جای دیگر به بطلان و سستی مطالبت اذعان داری ، دیگر ما چه بگوییم؟! چرا با این تناقضگویی ها خودت را مفتضح میکنی؟ چه ضمانتی وجود دارد نقد هایت به شیخنا الاستاذ میلانی هم اینگونه نباشد ؟ ...
>>Click here to continue<<