TG Telegram Group & Channel
نقاب خنده زورو | United States America (US)
Create: Update:

🗡z
«ماجرای یک بِداهه»

در یک گروه تلگرامی، دوستی در یک چالش، خواست که با پنج کلمه «برنج» «ماست» «کاشی» «مذاکره» و «خانم شمس» مطلب طنز بنویسیم و حاصل طبع‌آزمایی من این شد:

گفتیم «برنج» و «ماست» همچون «کاشی»
گشته است گران، بس که تو هستی ناشی
گفتا که: «مذاکره حرام است» و سپس
با «خانم شمس» رفت شیخِ لاشی!

تعریف از خود نباشد! اما به هر حال دوازده دقیقه بعد از آن پیام، تازه اگر به محض ارسال خوانده باشمش، از این پنج کلمه‌ی نامربوط یک همچین‌چیزی درآوردم، یعنی قلم زورو و سبک و سیاقش اینجوری‌ست دیگر! درصورتی که می‌شد یک همچین‌ شعر متوسطی گفت و البته به جز مردم عادی، خیلی از طنزپردازان هم مثل شعرهای خودشان طنز حسابش کنند (هرچند از دید زورو طنز نیست و شاید  بشود با اغماض فقط بیت اولش را طنز به حساب آورد) :

افسوس «برنج» و «ماست» همچون «کاشی»
گشته‌ست گران ز دست مُشتی لاشی
اینها به درک! کاشکی ای «خانم شمس»!
تو اهل «مذاکره‌ی» با من باشی!

و حتّی می‌شد فتیله‌اش را کمی بیشتر پایین کشید و این دو بیت «فُکاهی» را به جای طنز تحویل داد و البته به جایی هم برنمی‌خورد و در مقام بِداهه هم پُر بدک نبود:

کردیم «مذاکره» چو با «خانم شمس»
بنمود قبول و او کنون زوجه‌ی ماست!
زآن دختر «کاشی» چو خورِش می‌خواهیم
بر روی «برنج‌»های‌مان ریزد «ماست»!

امّا حاشا و کَلّا! ؛ اگر کم‌کم قلم‌مان را به سمت فُکاهی‌نویسی (یعنی نوشتن شعر شوخ‌طبعانه به قصد فقط خنداندن) عادت دادیم ـ مردم هم که چیزیش نمی‌گیرند و ـ می‌شویم آنچه حکومت از مای به‌اصطلاح طنزپرداز می‌خواهد؛ تولید شعرها و مطالبِ بی‌آزارِ خُنثی و پاستوریزه‌ای که در آن انتقاد و اعتراضی نیست و به هیچ‌کس و هیچ‌جایی گیر نمی‌دهد و البته پاداشش هم شرکت در برنامه‌های به‌اصطلاح‌ طنزِ صداوسیمای میلی‌ست؛ نتیجه‌اش هم شهرتی چندروزه برای طنزپردازِ خودسانسور و اخته‌شده! است و لافِ «ببینید آزادی بیان و انتقاد را» برای حکومت!

#زورو

https://www.instagram.com/bazgashtezorro
@zorro_ch

🗡z
«ماجرای یک بِداهه»

در یک گروه تلگرامی، دوستی در یک چالش، خواست که با پنج کلمه «برنج» «ماست» «کاشی» «مذاکره» و «خانم شمس» مطلب طنز بنویسیم و حاصل طبع‌آزمایی من این شد:

گفتیم «برنج» و «ماست» همچون «کاشی»
گشته است گران، بس که تو هستی ناشی
گفتا که: «مذاکره حرام است» و سپس
با «خانم شمس» رفت شیخِ لاشی!

تعریف از خود نباشد! اما به هر حال دوازده دقیقه بعد از آن پیام، تازه اگر به محض ارسال خوانده باشمش، از این پنج کلمه‌ی نامربوط یک همچین‌چیزی درآوردم، یعنی قلم زورو و سبک و سیاقش اینجوری‌ست دیگر! درصورتی که می‌شد یک همچین‌ شعر متوسطی گفت و البته به جز مردم عادی، خیلی از طنزپردازان هم مثل شعرهای خودشان طنز حسابش کنند (هرچند از دید زورو طنز نیست و شاید  بشود با اغماض فقط بیت اولش را طنز به حساب آورد) :

افسوس «برنج» و «ماست» همچون «کاشی»
گشته‌ست گران ز دست مُشتی لاشی
اینها به درک! کاشکی ای «خانم شمس»!
تو اهل «مذاکره‌ی» با من باشی!

و حتّی می‌شد فتیله‌اش را کمی بیشتر پایین کشید و این دو بیت «فُکاهی» را به جای طنز تحویل داد و البته به جایی هم برنمی‌خورد و در مقام بِداهه هم پُر بدک نبود:

کردیم «مذاکره» چو با «خانم شمس»
بنمود قبول و او کنون زوجه‌ی ماست!
زآن دختر «کاشی» چو خورِش می‌خواهیم
بر روی «برنج‌»های‌مان ریزد «ماست»!

امّا حاشا و کَلّا! ؛ اگر کم‌کم قلم‌مان را به سمت فُکاهی‌نویسی (یعنی نوشتن شعر شوخ‌طبعانه به قصد فقط خنداندن) عادت دادیم ـ مردم هم که چیزیش نمی‌گیرند و ـ می‌شویم آنچه حکومت از مای به‌اصطلاح طنزپرداز می‌خواهد؛ تولید شعرها و مطالبِ بی‌آزارِ خُنثی و پاستوریزه‌ای که در آن انتقاد و اعتراضی نیست و به هیچ‌کس و هیچ‌جایی گیر نمی‌دهد و البته پاداشش هم شرکت در برنامه‌های به‌اصطلاح‌ طنزِ صداوسیمای میلی‌ست؛ نتیجه‌اش هم شهرتی چندروزه برای طنزپردازِ خودسانسور و اخته‌شده! است و لافِ «ببینید آزادی بیان و انتقاد را» برای حکومت!

#زورو

https://www.instagram.com/bazgashtezorro
@zorro_ch
👏11👍3🔥2😱1


>>Click here to continue<<

نقاب خنده زورو




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)