@zhuanchannel
نیچه: «اندک اندک برایم مثل روز روشن شده است که عمومیترین نقص در نحوهی آموزش و پرورش ما این است که هیچکس یاد نمیگیرد و هیچکس تلاش نمیکند و هیچکس نمیآموزد که چگونه تاب تحمل خلوت و تنهایی را بیاوریم.»
توانایی «خلوتگزینی» چیزی است که باید بیاموزیم. توماس ماچو دربارهی تکنیکهای خلوتگزینی مینویسد. یعنی روشهایی که فرد را قادر میسازد با خودش به معاشرت بنشیند.
احساس تنهایی، احساسی است که همگیمان از کودکی با آن آشنا هستیم.
از آن روزی که انگار همه همبازی داشتند غیر ما؛ از آن شبی که در غم تنهایی گذراندیم، هر چند خیلی دلمان میخواست همراه و همدمی داشته باشیم.
از آن مهمانی که در آن هیچکس را نمیشناختیم و دور و برمان پر از آدمهایی بود که سخت گرم صحبت با هم بودند.
از آن شبی که کنار همدممان به خواب رفتیم، اما میدانستیم که دیگر همدم یکدیگر نیستیم.
تنهایی را به خودی خود نباید یک بیماری انگاشت. هرچه باشد همه آدمها گاهی احساس تنهایی میکنند و میتوان تنهایی را جزیی طبیعی از سیستم دفاع احساسی ما تلقی کرد.
علاوه بر این، همانگونه که ترس یک بیماری نیست، تنهایی هم بهخودیخود بیماری به حساب نمیآید.
اما درست همانطور که احساس ترس میتواند رشد کند و به حد بیماری برسد و بیش از اندازه شدید و افراطی شود بهنحوی که زندگی و قدرت عمل را مختل کند، تنهایی هم میتواند همینگونه باشد.
تنهایی، در این حالت شدید و افراطی، میتواند عواقب وحشتناکی برای سلامتی جسمی و روحی فرد داشته باشد.
لارس اسونسن
>>Click here to continue<<