#خواف، خلوتکده دلهای صاف (قسمت ششم)
برای من آثار شکوهمندی که از دوران گذشتههای دور باقی مانده بسیار ارزشمند است و نشانهٔ عظمت زندگی بشر برروی این کرهٔ خاکی؛ چه این آثار معبدی باشد در آکروپلیس آتن، تندیس بتی باشد در بنارس هند، کتیبهای در بیستون، قلعهای در گیلان، ستونهای برافراشتهای در تخت جمشید و یا مسجدی در زوزن.
در شکوه غروب سرخِ دشتی وسیع به ایوان بلند و پرابهت مسجد ملکزوزن رفتیم تا انعکاس نور را ببینیم در خرابههایی که روزگاری اوج شکوهمندی را میتابانده است بر خلایق این دیار تا آنها را به محرابی بکشاند ساختهشده از ظریفترینهای هنر معماری بشر. بشری که روزگارش در کویر سپری میشده و تشنهٔ معنویتی بوده است تا او را به ابدیتی دور و دستنیافتنی متصل سازد.
همراه با استادتوکلی وارد محوطهٔ بزرگی شدیم که دو ایوان باشکوه در دو سوی آن قرار گرفته بودند. یکی در طرف قبله و دیگری در سوی مقابلش. آجرکاریهای آن ایوانهایی که قهر روزگار بخش عظیمی از آنها را ویران کرده بود، هر بینندهای را مجذوب و مبهوت میکرد و رنگ زیبای کاشیهای لاجوردی آن، که کموبیش از تخریب در امان مانده بودند، دل را میبرد.
گفته شد مسجدِ دوایوانی مربوط است به دورهٔ خوارزمشاهیان که ملک قوامالدین زوزنی در سال ۶۱۶ هجری قمری آن را بنا کرده است. استاد توکلی جزئیات باستانشناسی آن اثر را توضیح میداد و من غرق در شرایط اجتماعی، سیاسیِ روزگاری بودم که آن بنای شکوهمند ساخته شده بود. بیگمان باید در آن روزگار این خطه از رونق اقتصادی و ثبات سیاسی بالایی برخوردار میبوده تا امکان بنای چنین ساختمان باعظمتی فراهم میگردیده است.
لابد در اطراف این مسجد کوچههایی بوده است پُررفتوآمد و بازارهایی پررونق و جمعیتی که در شهر زوزن میزیستهاند چنان مرفه و برخوردار که دل به چنین پروژههای عظیمی میداده و دست به خلق چنین آثار هنرمندانهای میزدهاند.
بهعنوان یک اقلیمشناس بهشدت کنجکاو شدم بدانم که در فاصلهٔ حدود هشتصد سال آیا تغییر اقلیم این منطقه باعث افول از آن شرایط آباد به وضع موجود شده یا اینکه عوامل سیاسی و شرایط امنیتی باعثش بوده است.
محرابی ساختهشده را نیز دیدیم که در دخمهای نهاده شده بود در کنار ایوان. استادتوکلی گفت آن را در همین چندسال اخیر از زیر تلّ خاکی که در آنجا بوده خارج کرده و فعلاً در اینجا هست تا تعیینتکلیف شود. برداشت ایشان این بود که چنین محرابهایی را در اینجا میساختهاند تا به مکانهای دیگری ببرند برای نصب در مساجدی که بنا بوده ساخته شوند.
خورشید آخرین فروغش را که برچید ما نیز رخت از آن محوطهٔ تاریخی برچیدیم تا روزی پُربار را در آن شهرستان به آخر برسانیم، سرشار لذتی که از تماشای آنهمه آثار تاریخی به ما دست داد و ملاقات انسانهایی شریف با دلهایی صاف از دیار خواف.
(ادامه دارد)
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
>>Click here to continue<<