نکتهای که باید به این بررسی موجز اضافه کرد این است: اگر تودهٔ ایرانی یا جماعت ایدهپردازِ روشنفکرِ انقلابی آن، با هر لباس و شکلی بپذیرد راهی که در طی صد سال اخیر با ناز و غمزه آمده غلط بوده و با احساسات کمعمق و بیریشهٔ ناسیونالیستی یا اسلامیستی قابل روفو و پینه نیست، آنوقت نیاز پیدا میکند تا فهم ناقص و روشنفکرانهٔ خود از عهد مهم قاجار را اصلاح و تا حد زیادی زیر و رو کند. روشن است برای هر متعصبِ متصلبِ دگماندیش خاصه اگر پُرباد باشد این «توبه» هم سخت و هم در اغلب موارد ناشدنی است. چرا که میبایست تاریخنگاری ایدئولوژیک و پرغرض را کنار گذاشته و سناریویی که برای تاریخ معاصر نوشته شده و برای او حکم سرمشق را داشته، در آتش کینه و تکبر خود بسوزاند. گذر از این همه قصهپردازی و رویابافی که توده هم به آن خو گرفته و با آن آرام میگیرد بنظر کار سختی میآید. اما انسانها همیشه نیاز به «ابراهیم» دارند. زمانیکه برای تفرج و گردش به خارج از شهر میروند، کسی تبر را بردارد و بتها را یکی یکی بشکند. آنوقت همه به این فکر فرو میروند که تمام اینها ساختهٔ خود ما بود نه حقیقت تاریخی.
#تلنگر
>>Click here to continue<<