متن زیر بخشی از کلمات قاتل شاه؛ میرزا رضا کرمانی در جریان استنطاق از اوست:
مگر این سید[جمالالدین اسدآبادی]، این مرد بزرگوار، چه کرده بود که بآن افتضاح او را از حرم کشیدند، زیرجامهاش را پاره کردند و آنهمه افتضاح بسرش آوردند. او غیر از حق چه میگفت؟...بخدای قادر متعال قسم که از این خیال من و نیت کشتن شاه احدی غیر از خودم و سید اطلاع نداشتند...بتواریخ فرنگ نگاه کنید برای اجرای مقاصد بزرگ تا خونریزیها نشده است مقصود بعمل نیامده است!...سید اصلاً پرستش مصنوعات را کفر میداند و میگوید صانع را باید پرستید نه مصنوعات را. سید به طلا و نقره نمودن مزار و مرقد معتقد نیست....هر کس اندک بصیرتی داشته باشد میداند که سید دخلی بمردم این روزگار ندارد. حقایق اشیاء جمیعاً پیش سید مکشوف است. تمام فیلسوفها و حکمای بزرگِ فرنگ و همهء رویِ زمین در خدمت سید گردنشان کج است و هیچ از دانشمندان روزگار قابل نوکری و شاگردی سید نیستند!
پ.ن: اسدآبادی پدر پاناسلامیسم است.
>>Click here to continue<<