سلام بچه ها
عکس بالا، فهرستی جامع از قوانین سلسلهمراتب بصری برای طراحی بهتر، در یک نگاه ...
✅ حالا با مثال بگیم بهتره :
نقطه کانونی (Focal Point):
مثال: در پوستر یک فیلم، تصویر چهره بازیگر اصلی در مرکز و بزرگتر از بقیه قرار میگیره.
کاربرد: جلب فوری توجه بیننده به مهمترین بخش.
اندازه (Size):
مثال: دکمه "خرید" در سایتهای فروشگاهی معمولاً بزرگتر از بقیه متنهاست.
کاربرد: تأکید بر عملکرد مهم یا اقدام مورد نظر (Call to Action).
نزدیکی (Proximity):
مثال: شماره تماس، آدرس و ایمیل در کارت ویزیت نزدیک هم قرار میگیرن.
کاربرد: نمایش ارتباط بین اطلاعات مشابه.
رنگ (Colour):
مثال: استفاده از رنگ قرمز برای هشدار یا تخفیف.
کاربرد: ایجاد احساسات یا جلب توجه به قسمت خاصی.
کنتراست (Contrast):
مثال: متن سفید روی پسزمینه مشکی.
کاربرد: افزایش خوانایی و برجستهسازی اطلاعات مهم.
قاعده یکسوم (Rule of Thirds):
مثال: در عکسبرداری، سوژه اصلی کمی از مرکز فاصله داره و در یکسوم تصویر قرار گرفته.
کاربرد: ترکیببندی جذاب و حرفهایتر.
حرکت (Movement):
مثال: طراحی فلش یا خطوطی که چشم را به سمت دکمه ثبتنام هدایت میکند.
کاربرد: کنترل مسیر نگاه کاربر.
تراز (Alignment):
مثال: همه متنهای یک بروشور به صورت منظم از سمت چپ چیده شدهاند.
کاربرد: نظم بصری و حرفهای به نظر رسیدن طرح.
فضای خالی (Whitespace):
مثال: سایت Apple که فضای خالی زیادی داره و تمرکز روی محصولات رو بیشتر میکنه.
کاربرد: ایجاد حس لوکس بودن و تمرکز بر محتوا.
تایپوگرافی (Typography):
مثال: استفاده از فونت خاص برای تیتر مجله و فونت ساده برای متن.
کاربرد: تفکیک اطلاعات و انتقال حس برند.
خطوط (Lines):
مثال: استفاده از خطهای افقی برای جدا کردن بخشهای مختلف یک وبسایت.
کاربرد: هدایت چشم یا تقسیمبندی محتوا.
نسبت طلایی (Golden Ratio):
مثال: طراحی لوگوی توییتر یا پوسترهایی که بر اساس نسبت ۱.۶ طراحی شدن.
کاربرد: ایجاد حس زیبایی طبیعی و هماهنگی.
بافت (Texture):
مثال: استفاده از بافت کاغذ قدیمی در طراحی جلد کتاب تاریخی.
کاربرد: افزودن حس واقعی یا جذابیت بصری.
تعادل (Balance):
مثال: طراحی صفحهای که عکس در سمت چپ و متن در سمت راست، با وزن بصری برابر چیده شده.
کاربرد: پایداری و آرامش در طراحی.
الگو (Pattern):
مثال: پسزمینهای با طرح تکراری برگها در یک پوستر طبیعت.
کاربرد: هویت بصری منظم و جذاب.
تکرار (Repetition):
مثال: استفاده از یک رنگ ثابت برای تمام دکمهها در یک اپلیکیشن.
کاربرد: انسجام بصری و تقویت برند.
پرسپکتیو (Perspective):
مثال: طراحی تصویر خیابان با خطوطی که به یک نقطه دور ختم میشن.
کاربرد: القای عمق و تمرکز به نقطه خاص.
تصادفی (Random):
مثال: قرار دادن المانهای رنگی به صورت پراکنده در یک طرح هنری.
کاربرد: حس خلاقیت، زندگی و جلوگیری از یکنواختی.
>>Click here to continue<<