هیچ سازمانی نمیتواند از سطح بلوغ، درک و شخصیت رهبری خود فراتر رود.
رشد یک سازمان تنها به منابع مالی، ساختار سازمانی یا استراتژیهای آن بستگی ندارد؛ بلکه بیش از هر چیز دیگری، به ظرفیت و توانمندیهای درونی رهبران آن سازمان وابسته است. مدیرانی که توانایی پذیرش انتقاد را ندارند، از مشورت با دیگران پرهیز میکنند یا به رشد و پیشرفت دیگران به عنوان تهدیدی برای خودشان نگاه میکنند، به طور ناخودآگاه محدودیتهایی برای توسعه کل تیم ایجاد میکنند.
از منظر علمی، تحقیقات نشان میدهد که رهبری موثر نیازمند خودآگاهی و توانایی مدیریت احساسات است. بر اساس نظریه هوش هیجانی دانیل گلمن، رهبران باید قادر باشند احساسات خود و دیگران را شناسایی و مدیریت کنند تا بتوانند محیطی مثبت و سازنده برای تیم خود ایجاد کنند.
علاوه بر این، نظریههای رهبری تحولآفرین نشان میدهند که رهبران بزرگ ابتدا بر روی رشد و توسعه فردی خود تمرکز میکنند، زیرا این امر به عنوان پیشنیاز ضروری برای تحقق رشد سازمانی شناخته میشود. این رهبران با ایجاد فضایی از اعتماد و همکاری، نه تنها به شکوفایی فردی اعضای تیم کمک میکنند، بلکه به ارتقاء عملکرد کلی سازمان نیز یاری میرسانند.
به طور خلاصه، برای دستیابی به رشد پایدار و موفقیت در یک سازمان، ضروری است که رهبران ابتدا بر روی خود کار کنند و به توسعه مهارتها و توانمندیهای خود بپردازند. این رویکرد نه تنها به نفع خود رهبران خواهد بود، بلکه به تقویت کل سازمان و تیمهای آن نیز کمک شایانی خواهد کرد.
#grow #organization
https://hottg.com/unixmens
>>Click here to continue<<
