TG Telegram Group & Channel
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی | United States America (US)
Create: Update:

سوء تفاهم‌های دیرپا دربارۀ رفتارگرایی (بخش دوم)
ترجمه و تالیف: علی فیضی
سوءتفاهم اول: رفتارگرایی رویکردی مبتنی بر لوح خالی به روانشناسی است.
لوح خالی‌گرایی، موضعی است که ادعا می‌کند انسان‌ها به صورت لوحی نانوشته به دنیا می‌آیند؛ لوح‌هایی سپید که مهارت‌ها، توانایی‌ها، ویژگی‌های شخصیتی آنها در طول زمان و بنا به تجربه شکل می‌گیرد. مدعای چنین موضعی مخصوصاً در روانشناسی این است که هیچ استعداد درونی یا ساختار مغزی که به تولید رفتار خاصی منجر شود یا به پرورش آن یاری رساند وجود ندارد. همانطور که قابل حدس است، چنین موضعی -مخصوصاً با توجه به دانشی که دربارۀ علوم اعصاب داریم- چندان قابل دفاع نیست و هر نوع فلسفۀ علمی که بر اساس چنین مفروضه‌ای بنا شده باشد به درستی قابل رد است؛ پس می‌توان پرسید که آیا رفتارگرایی موضع لوح خالی را برمی‌گیرد؟ پاسخ ساده به این سوال این است که نه! اما چنین حقیقتی با توجه به جملۀ قصار جان واتسون که در تاریخ روانشناسی به طور مکرر مورد ارجاع قرار گرفته نادیده گرفته شده است:
«به من چند نوزاد صحیح و سالم و دنیای خاص خودم را بدهید تا آنها را پرورش دهم، تضمین می‌دهم که هر کدام را به طور تصادفی انتخاب کنم و او را بدون توجه به استعداد، آمادگی، تمایلات و نژادش، طوری آموزش بدهم که مهندس، وکیل، هنرپیشه و یا حتی دزد و گدا بار بیاید.»
معاصرین واتسون البته چنین ادعای جسورانه و جاهلانه‌ای را رد کردند و تا به امروز هم او به خاطر این پیشنهاد دور از عقل که همۀ رفتارها محصول محیط هستند -در واقع طرفداری صرف از «محیط» در مجادلۀ معروف «محیط یا تربیت»- مورد انتقاد قرار گرفته است (4). برگرفتن چنین ایده‌ای که به نظر به طور واضح اشتباه می‌آید، از سوی واتسون غریب می‌آید، چون او خود حرفه‌اش رو به عنوان کردارشناسی آغاز کرد که بعدها چندین کتاب دربارۀ غرایز و بازتاب‌های ذاتی نوشت و از همین پژوهش‌ها در کتاب خود دربارۀ رفتارگرایی بهره برد. برای فهمیدن این مجاورت گیج‌کنندۀ ایده‌های رقیب، نیازمندیم جملات واتسون در مقاله‌اش که مستقیماً پس از جملۀ قصار بالا می‌آید را مدنظر قرار بدهیم:
«دارم از حقیقت‌ها، فراتر می‌روم و چنین کاری را تصدیق می‌کنم اما طرفداران موضع مخالف هم چنین کاری را انجام می‌دهند و هزاران سال است که چنین کرده‌اند.»
معنایی که از جملات بعدی او برداشت می‌شود که این است که ادعای او دربارۀ نوزادان، لفاظی صرف است. او دست به این مبالغه می‌زند تا جبرگرایی ژنتیکی معاصرینش را به تمسخر بگیرد و هدف او نشان دادن بیهودگی طرفداری افراطی از یک موضع یا موضع مقابل و نادیده گرفتن تصویر کلی است. بروس اسکینر، نظریه‌پرداز برجستۀ بعدی رفتارگرایی، هم این موضع «میانه‌رو» را برگرفت و بیان داشت که فهمیدن رفتار بدون در نظر گرفتن مولفه‌های فیلوژنتیک (آنچه در طول رشد و تکامل یک گونه پیش آمده است) و اونتوژنیک (آنچه در طول رشد و پرورش یک فرد روی می‌دهد) آن، ناممکن است.
منابع:

1. Pavlov, I., (1927/1960). Conditional Reflexes. Dover Publications, New York.
2. Watson, J. B., (1913). Psychology as the Behaviorist Views It. Psychological Review, 20, 158-177.
3. Watson, J. B., (1930). Behaviorism (revised edition). University of Chicago Press.
4. Pinker, S., (2002). The Blank Slate: The Modern Denial of Human Nature. Allen Lane, London.

https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy

سوء تفاهم‌های دیرپا دربارۀ رفتارگرایی (بخش دوم)
ترجمه و تالیف: علی فیضی
سوءتفاهم اول: رفتارگرایی رویکردی مبتنی بر لوح خالی به روانشناسی است.
لوح خالی‌گرایی، موضعی است که ادعا می‌کند انسان‌ها به صورت لوحی نانوشته به دنیا می‌آیند؛ لوح‌هایی سپید که مهارت‌ها، توانایی‌ها، ویژگی‌های شخصیتی آنها در طول زمان و بنا به تجربه شکل می‌گیرد. مدعای چنین موضعی مخصوصاً در روانشناسی این است که هیچ استعداد درونی یا ساختار مغزی که به تولید رفتار خاصی منجر شود یا به پرورش آن یاری رساند وجود ندارد. همانطور که قابل حدس است، چنین موضعی -مخصوصاً با توجه به دانشی که دربارۀ علوم اعصاب داریم- چندان قابل دفاع نیست و هر نوع فلسفۀ علمی که بر اساس چنین مفروضه‌ای بنا شده باشد به درستی قابل رد است؛ پس می‌توان پرسید که آیا رفتارگرایی موضع لوح خالی را برمی‌گیرد؟ پاسخ ساده به این سوال این است که نه! اما چنین حقیقتی با توجه به جملۀ قصار جان واتسون که در تاریخ روانشناسی به طور مکرر مورد ارجاع قرار گرفته نادیده گرفته شده است:
«به من چند نوزاد صحیح و سالم و دنیای خاص خودم را بدهید تا آنها را پرورش دهم، تضمین می‌دهم که هر کدام را به طور تصادفی انتخاب کنم و او را بدون توجه به استعداد، آمادگی، تمایلات و نژادش، طوری آموزش بدهم که مهندس، وکیل، هنرپیشه و یا حتی دزد و گدا بار بیاید.»
معاصرین واتسون البته چنین ادعای جسورانه و جاهلانه‌ای را رد کردند و تا به امروز هم او به خاطر این پیشنهاد دور از عقل که همۀ رفتارها محصول محیط هستند -در واقع طرفداری صرف از «محیط» در مجادلۀ معروف «محیط یا تربیت»- مورد انتقاد قرار گرفته است (4). برگرفتن چنین ایده‌ای که به نظر به طور واضح اشتباه می‌آید، از سوی واتسون غریب می‌آید، چون او خود حرفه‌اش رو به عنوان کردارشناسی آغاز کرد که بعدها چندین کتاب دربارۀ غرایز و بازتاب‌های ذاتی نوشت و از همین پژوهش‌ها در کتاب خود دربارۀ رفتارگرایی بهره برد. برای فهمیدن این مجاورت گیج‌کنندۀ ایده‌های رقیب، نیازمندیم جملات واتسون در مقاله‌اش که مستقیماً پس از جملۀ قصار بالا می‌آید را مدنظر قرار بدهیم:
«دارم از حقیقت‌ها، فراتر می‌روم و چنین کاری را تصدیق می‌کنم اما طرفداران موضع مخالف هم چنین کاری را انجام می‌دهند و هزاران سال است که چنین کرده‌اند.»
معنایی که از جملات بعدی او برداشت می‌شود که این است که ادعای او دربارۀ نوزادان، لفاظی صرف است. او دست به این مبالغه می‌زند تا جبرگرایی ژنتیکی معاصرینش را به تمسخر بگیرد و هدف او نشان دادن بیهودگی طرفداری افراطی از یک موضع یا موضع مقابل و نادیده گرفتن تصویر کلی است. بروس اسکینر، نظریه‌پرداز برجستۀ بعدی رفتارگرایی، هم این موضع «میانه‌رو» را برگرفت و بیان داشت که فهمیدن رفتار بدون در نظر گرفتن مولفه‌های فیلوژنتیک (آنچه در طول رشد و تکامل یک گونه پیش آمده است) و اونتوژنیک (آنچه در طول رشد و پرورش یک فرد روی می‌دهد) آن، ناممکن است.
منابع:

1. Pavlov, I., (1927/1960). Conditional Reflexes. Dover Publications, New York.
2. Watson, J. B., (1913). Psychology as the Behaviorist Views It. Psychological Review, 20, 158-177.
3. Watson, J. B., (1930). Behaviorism (revised edition). University of Chicago Press.
4. Pinker, S., (2002). The Blank Slate: The Modern Denial of Human Nature. Allen Lane, London.

https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy


>>Click here to continue<<

کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)