چرا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از استعاره بهره زیادی میگیرد؟
(بخش دوم)
استفاده از استعارۀ جنگل برای سخن گفتن از دنیای هیجانی درمانجو - اینکه احساس میکند تنها، ناشنیده و رهاشده است - شاید کمکش کند برخی نیازهای اساسی را که ممکن است وجود داشته باشد، مورد توجه قرار بدهد. این اقدام هم میتواند دری به سوی گفتگویی دربارۀ مراقبت از خود بگشاید، در حالی که این درمانجو از زندگی واقعی صحبت میکند، شرایط به نظرش بسیار دشوارتر میاید. میتوان استعاره را به عنوان آغازی برای بحث دربارۀ مراقبت از خود پرورش داد. اگر در جنگل گرفتار بودید، نخستین گامهایی که باید برمیداشتید چه بود؟ شاید بهتر بود نیرو و زمان خود صرف ساخت سرپناهی میکردید تا در چنین محیطی، کمی احساس امنیت به دست آورید. این در جان به در بردن از طوفانها یاریتان میداد و پناهی در برابر تابش سوزان آفتاب فراهم میآورد. این چنین بهره بردن از استعارۀ مذکور میتواند گفتگویی را در اینباره آغاز کند که مراقبت از خود در زندگی درمانجو به چه میماند. گاهی اوقات"ساختن سرپناه" به معنای تلاش برای ایجاد محیطی زندگیبخشتر در خانۀ خود باشد. زمان دیگری، ممکن است از ماندن در پناهگاه تا گذر یک طوفان هیجانی حرف زده شود؛ به این معنا که شاید با تماشای برنامهای دلگرمکننده از تلویزیون یا خواندن کتابی کنار شومینه بتوان وقت را به شیوهای موثر و با نیت مراقبت از خود گذراند
همچنین، استعاره میتواند امکان گفتگو دربارۀ پذیرش را فراهم کند. بگذارید فرض را بر این بگذاریم که درمانجو تصور کرد بالگردی بر فراز جنگل پرواز خواهد کرد و به طرزی معجزهآسا، او را در میان درختان سر به فلک کشیده خواهد دید. چنین رخدادی، هر اندازه هم آرزویش را داشته باشد، بعید به نظر میرسد. این تمثیل شاید کمک کند او ببیند که در زندگی واقعیاش نیز، هر قدر هم دلش بخواهد دیگران بیشتر حامی او باشند یا برای مدتی بار مسئولیت را به دوش بکشند، شرایط کنونیاش نشانی از محقق شدن این خواسته ندارد. او ممکن است دریابد که درگیر شدن در این آرزوپردازی، حرکتی اجتنابی و در بلندمدت بیفایده است. در عوض، میتواند انتخاب کند که با احساسات ناخوشایند برخاسته از این نگرش که تنها بر رفتار خودش میتواند اثر بگذارد و نه دیگری، مدارا کند. میتواند این را از خود بپرسد : «وقتی که جنگل گرفتار طوفان میشود، یا از بُرّیدن بوتههای انبوه خسته شدهام، به چه چیز نیاز دارم؟» اندیشیدن به زندگی به زبان استعاره، شاید او را از خودقضاوتگری که در قالب افکاری چون «چرا نمیتوانم مثل بقیه از پس زندگی برآیم؟» و «چرا نمیتوانم به سادگی با مشکلات کنار بیایم؟» به او هجوم میآورد، رها کند.
استعارۀ احساس گرفتار بودن در جنگلِ زندگی، ممکن است به درمانجو کمک کند دریابد که با وجود برخورداری از امتیازهایی خاص، همچنان در وضعیتی هیجانی قرار دارد که در آن احساس ناامنی و ارتباط نداشتن با دیگران را تجربه میکند. کاربرد استعاره، تصویری ذهنی از چگونگی گزینش او در واکنش به محیط ناسازگار جنگل در اختیارش میگذارد: آیا امروز انرژی پیمودن مسیر پوشیده از علفهای هرز را دارم؟ آیا امروز در پناهگاه میمانم یا برای گردآوری خوراک بیرون میروم؟ آنگاه درمانجو میتواند این دست تصمیمگیریها را به زندگی واقعی خود ترجمه کند و اقدامهای ارزشمحورتری را برگزیند.
استعارهها به این دلیل سودمندند که امور پیچیده را به وضعیتی شناخته شده یا تصوری (همچون مثال بالا) فرو میکاهند که در آن، درمانجو به سادگی بیشتری میتواند شبکههای ارتباطی (و احساسات) دخیل در شرایطش را ببیند. در موقعیت فوق، شاید درمانجو بتواند با کسی همدلی کند که در جنگل گرفتار آمده است و به همین دلیل، از صمیم قلب پاسخهای مشفقانهای بدهد، از قبیل «چقدر سخت است، جای تعجب نیست که سختی میکشی» و «تقلا کردن به معنای شکست خوردن نیست، این را ببین چقدر سخت تلاش میکنی».
برای اینکه هر استعارهای کارگر بیفتد، مهم است که برای درمانجو، طنینانگیز باشد. «منابع استعاره» سودمندی وجود دارند که استعارههای «آماده» و «سازگار» با اصول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در اختیار درمانگران میگذارند؛ هر چند بهترین استعارهها، اغلب آنهایی هستند که خودِ درمانجویان به آنها میرسند و بیانشان میکنند. تشویقتان میکنیم با دقت به داستانهای درمانجویان گوش بدهید و حتماً از هر گوهر استعاری که در خود دارند، بهره ببرید. گوش دادن فعال همچنین میتواند به شما در شناسایی حوزههایی که درمانجو در آن، دانش، علاقه و تخصص دارد کمک کند؛ حوزههایی که میتوان مبنای استعارهای قرارشان داد.
#Learning_ACT
#Metaphor
#استعاره
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
>>Click here to continue<<
