چه پیوندی میان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و دیگر رویکردهای درمانی شناختیرفتاری (CBT) وجود دارد؟ (بخش دوم)
در مشخص کردن پیوند میان ACT و دیگر درمانهای شناختیرفتاری، کافی است آن را یک CBT «موج سومی» بدانیم که از عناصر رفتاری این سنت نشأت گرفته است. مقایسه ACT و CBT به مثابه دو رویکردِ کاملاً جدا از هم، همانند مقایسه سیب و میوه است و چندان راهگشا نیست. با معیار قرار دادن انسجام فکری، درستتر آن است که ACT را یکی از گونههای CBT بدانیم، درست همانگونه که سیب یکی از انواع میوه است. عاملی که چنین مقایسههایی را دشوار میکند، نقش برجستۀ شناختدرمانی (CT) در تصور CBT است. CT به دلیل انبوه پژوهشهای پیامدی و بهرهگیریاش از الگوی پزشکی رنج روانی، چنان برجسته شده که تقریباً با خود CBT مترادف شده است. از این رو، به نظر میرسد آنگاه که افراد به مقایسه ACT و CBT میپردازند، در واقع اغلب در پی آنند که میان ACT (به عنوان یک CBT «موج سومی» نوپاتر) و CT (در جایگاه رویکردی مشهورتر در «موج دوم» CBT) مقایسهای انجام دهند. انجام چنین کاری موجه است، چرا که این دو رویکرد دارای شباهتها و تفاوتهای قابل توجهی هستند. درمانگران آموزشدیده در هر دو روش میتوانند به درمانجویان انتخاب بین این دو و یا حتی شیوهای ترکیبی که از مفاهیم و فنون هر دو بهره میگیرد را پیشنهاد کنند.
این نکته آشکار است که ACT و CT از دیدگاه پیشفرضهای فلسفی تفاوت معناداری با هم دارند: ACT بر شالودۀ بافتارگرایی کارکردی استوار است، در حالی که CT الهام خود را از استعارههای مکانیکی و منطق و خِرد رواقی میگیرد. با این حال، هرچه بیشتر به سطح فنون نزدیک شویم، شباهتها آشکارتر میگردند، به ویژه در کاربرد روشهای رفتاری، مانند مواجهه یا فعالسازی رفتاری. هر چند در ظاهر این فنون یکسان به نظر میرسند، اما مهم است به یاد داشته باشیم که درمانگران ACT و CT ممکن است به دلایل متفاوت و با اهداف ناهمسان به انجام آنها بپردازند.
به طور خلاصه، پیوند میان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و دیگر رویکردهای درمانی شناختیرفتاری، هم از تفاوتها و هم از نقاط اشتراک تشکیل شده است. با اینکه ACT در بسیاری از مفاهیم و فنون، ریشه در سنت CBT دارد، اما با تکیه بر پیشفرضهای فلسفی متفاوت و تأکید بیشتر بر کارکرد رفتار در بافتار، مسیر متمایزی را در پیش گرفته است. گرچه مقایسه دقیق این رویکردها اغلب با دشواریهایی همراه است، اما درمانگران میتوانند از تجمیع خردمندانه نقاط قوت هر کدام، به نفع مراجعان خود بهره برند. در نهایت، آنچه مهم است، نه عنوان رویکرد، که کمک به افراد در دستیابی به زندگی ارزشمند و معنادار است و در این راه، هم نظریههای نوین و هم دانش سنتی، جایگاه خود را دارند.
منبع:
Johnson, D., & Bennett, R. (2023). Acceptance and Commitment Therapy: Responses to Frequently Asked Questions. Taylor & Francis.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
>>Click here to continue<<
