آنچه درمانهای موج سوم رفتاردرمانی به لحاظ مفهومی و کاربردی به رفتاردرمانی افزودهاند (3)
مترجم: دکتر علی فیضی
ارزشها، اقدام متعهد هدایتشده با ارزشها، و سبک پاسخگویی درگیرانه. برای درمانهای رفتاری موج سوم، همایندیهای نیرومندسازی که در زندگی معنا میآفریند، مستلزم ایجاد ارتباط با ارزشهای مستحکم فردی از طریق درگیر شدن در فعالیتهای روزانهای است که زندگی بانشاط و معنادار را ترویج میکند (مثلا زندگی مبتنی بر ارزش). ارزشها در این بافتار را میتوان این گونه تعریف کرد: «پیامدهای آزادانه انتخابشده و به صورت کلامی ساختهشدۀ الگوهای مداوم، پویا و در حال تحول فعالیت، که تقویتکنندههای غالبی را ایجاد میکند که در مشارکت در خود الگوی رفتاری ارزشمند به صورت ذاتی وجود دارند». برای مثال، صمیمیت یک ارزش برای درمانجویان بزرگسال است. این ارزش انتخاب شده شخصاً میتواند به عنوان یک مقدمه کلامی و همچنین پیامد عمل کند و به هر فعالیتی که منعکسکننده آن است (مانند گوش دادن به یک عزیز، آشپزی، کار و معاشرت با همکاران) بهعنوان تقویتکنندۀ ذاتی نیرو ببخشد. به این ترتیب، ارزشها ممکن است بهعنوان تقویتکنندهای قوی برای درگیر شدن در مجموعههای رفتاری سازگار با آن ارزشها عمل کنند، حتی زمانی که چنین اقداماتی ممکن است ناگزیر منجر به تماس با تجارب آزاردهنده درونی یا آشکار شود. در این شرایط، مجموعههای موجود در سبکهای پاسخ گشوده و متمرکز ممکن است به طور مؤثری با سبک پاسخ درگیر کنشگرا ادغام شوند تا پاسخدهی رفتاری انعطافپذیر و انطباقی را ارتقا دهند.
تمرکز صریح بر ارزشها نه تنها در درمانهای رفتاری موج سوم خاص، مانند ACT گنجانده شده است، بلکه به طور گستردهتری در تعدادی از مداخلات تغییر رفتار سنتی، از جمله فعالسازی رفتاری، مواجهه درمانی، CBT و مصاحبه انگیزشی ادغام شده است. به عنوان مثال، ACT، که بر زندگی مبتنی بر ارزش ها تاکید دارد، به طور موثری برای نیروبخشی به مواجهه و پیشگیری از پاسخ برای اختلال وسواس فکری- جبری استفاده شده است. علاوه بر این، مداخلات مبتنی بر ارزش اغلب در فعالسازی رفتاری برای افسردگی گنجانده میشود تا درمانجویان بتوانند به طور فزایندهای با تقویت مثبت از طریق مشارکت در فعالیتهایی که برای آنها ارزش قائل هستند و از نظر شخصی معنادار هستند، تماس بگیرند. علاوه بر این، تأثیر تغییر رفتارناشی از مصاحبه انگیزشی را میتوان با کارروی ارزشها و با کمک به درمانجویان جهت تماس با ناسازگاریهای بین انتخابهای رفتاری فعلی و انتخابهای مطلوب که با ارزشهای ایشان هماهنگ است، افزایش داد و از پتانسیل انگیزشی ناشی از این اختلاف برای ارائۀ یک مثال جها تمایل به ایجاد تغییرات رفتاری انطباقی استفاده کرد. این رویکردها همگی نشان میدهند که چگونه ارزشها، در یک سبک پاسخ درگیرانه، میتوانند به عنوان انگیزهای برای مشارکت در فعالیتها و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت، علیرغم موانعی که توسط تجربیات ناراحتکننده درونی ایجاد میشود عمل کنند. نیروبخشی به اصول تغییر رفتار دارای پشتیبانی تجربی، مانند مواجهه درمانی و فعالسازی رفتاری، با ارزشها نمونهای از مزیتهای افزودۀ جنبش موج سوم رفتار درمان است، و نشان میدهد که چگونه این یکپارچگی فرآیندها منجر به ترکیب مؤثر تکنیکها در چندین نسل رفتاردرمانی شده است.
در مجموع، از دیدگاه موج سوم رفتاردرمانی، سازگاری رفتاری یا انعطافپذیری روانی بیشتر که با ترکیبی از سبکهای پاسخ متمرکز، باز و درگیر مشخص میشود، ممکن است به عنوان یک حالت ایدهآل از رفاه و سلامت مطلوب در نظر گرفته شود. این مهارتهای رفتاری کشمکشهای روانی را از بین نمیبرند، بلکه به افراد کمک میکنند تا خود را در جریان شادیها و غمها که نتیجه اجتنابناپذیر شرایط پیچیده انسانی هستند، هدایت کنند. مهارتهای رفتاری که در این سه سبک پاسخ قرار میگیرند نیز به صورت پویا برای کمک به ارتقای عملکرد رفتاری انطباقی در حوزههای مهم زندگی (درگیرانه) و در عین حال تقویت فرآیندهای توجهی (آگاه) و شناختی (گشوده) برای ارتقای هدف نهایی افزایش سازگاری رفتاری، تعامل دارند. هیز و همکاران در بررسی روشهای موج سوم رفتاردرمانی (2011) وحدت سبکهای پاسخگویی متمرکز، گشوده و درگیرانه را به شرح زیر خلاصه می کند:
مانند پایههای یک صندلی، زمانی که فرد گشوده، آگاه و درگیر است، مبنایی متعادل برای تفکر، احساس و رفتار انعطاف پذیرتر ایجاد می شود. از نظر استعاری، گویی فضای زندگی بزرگتری وجود دارد که فرد بتواند در آن تجربه کند و رشد کند و با تجربههایش به حرکت درآید. اگرچه همه رویکردها همه فرآیندها را هدف قرار نمیدهند، به نظر میرسد که شکلهای بافتاری CBT برای افزایش انعطافپذیری روانی استفاده کنندگان آن با پرورش رویکرد گشودهتر، آگاهتر و درگیرانهتر برای زندگی طراحی شدهاند.
>>Click here to continue<<