خویشتنداری و تنبیه در اندیشههای اسکینر
ترجمه و تدوین: دکتر علی فیضی
اسکینر منتقد تنبیه بود و اثربخشی چندانی برای آن در کنترل رفتار قائل نبود. ایدههای انتقادی او درباب تنبیه را میتوان در این 4 عبارت خلاصه کرد:
1. رفتار تنبیه شده فراموش نمیشود؛ بلکه سرکوب میشود. وقتی محرک تنبیهکننده حضور نداشته باشد رفتار تنبیه شده باز خواهد گشت.
2. تنبیه موجب پرخاشگری میشود؛ شاید چون نشان میدهد پرخاشگری راهی برای مقابله با مشکلات است.
3. ترسی را فرا میخواند که ممکن است به رفتارهای نامطلوب دیگری تعمیم یابد: مثلاً ترس از مدرسه به خاطر تنبیه شدن از سوی معلم
4. لزوماً فرد تنبیه شده را به سوی رفتار مطلوب هدایت نمیکند: تقویت نشان میدهد چه رفتار انجام دهیم، تنبیه فقط نشان میدهد کدام رفتار را انجام ندهیم.
توجه به این نکته مهم است که اسکینر تنبیه خود را به عنوان راهی برای کنترل خود/خویشتنداری «تجویز» نکرده و در اصل در کتاب علم و رفتار انسان (1953) صرفا برخی تکنیکها از جمله تنبیه خود را به عنوان شیوههای کنترل خود «توصیف» کرده است.
دربارۀ نظر منفی اسکینر دربارۀ تنبیه میتوان در دو حوزۀ نظری و عملی به جستجو پرداخت و نتایج جالب توجهاند: یکی این که اسکینر در مورد آسیبشناسی نقش تنبیه در ایجاد و فراخوانی و تداوم مشکلات روانی نظریهپردازی کرده است؛ به این معنا که از قضا نقص در کنترل خود را نتیجۀ تاریخچۀ زندگی همراه با تنبیه میداند (استورمی، 2004). نکتۀ مهم دیگر این است او در کتاب علم و رفتار انسان (1953) دربارۀ تقویت خود و تنبیه خود، موضعی غیرقاطع دارد و به روشنی میپرسد: «...{آیا این نوع رفتارها} نمونهای از تقویت عاملیاند؟» از قرار معلوم اسکینر هیچگاه نه در کتاب و نه در دیگر آثارش به شبهههایی که در مورد تقویت خود و تنبیه خود داشت پاسخ نداد (اپستاین، 1997). همانطور که در کامنت پیشین گفتم یکی از شاگردان او به نام ای.چارلز کاتانیا این مسائل را در مقالۀ خود با عنوان «افسانۀ تقویت خود» (1975) مورد تحلیل قرار داده و نشان داد تقویت خود و بنابراین تنبیه خود مثالهایی از تقویت عاملی خود-اجرا شده نیستند. به عبارت دیگر بنا به شیوهای که اسکینر تقویت و تنبیه را تعریف کرده چیزی به عنوان تقویت خود و تنبیه خود وجود ندارد. روشهایی که اینچنین نامیده میشوندو هر ازگاهی موفقاند را میتوان نمونههایی از نظارت برخود یا خود افتراقدهی محرک نامید (کاتانیا، 1975). نکتۀ دیگر این است که بنا به شواهد تاریخی او در زندگی شخصیاش برای تقویت خویشتنداریاش عملاٌ استفادهای از تنبیه نکرد. در تنها مقالهای که از ا و در مجلۀ تحلیل رفتاری با عنوان «یاوری برای تفکر» (1987) چاپ شده است او به راهبردهای مهندسی محیط اشاره میکند که با حذف عوامل مزاحم راه نوشتن و چینش خاص وسایل مربوط و اختصاص دادن میزی خاص به نوشتن ، این رفتار را برای او قابلدسترستر و سهلتر میساخت؛ باز همچون نکتۀ قبلی این اقدامات را میتوان خود افتراقدهی نامید نه تقویت خود یا تنبیه خود (کاتانیا، 1975).
در مورد مفهوم اراده توجه داشته باشیم کل پروژۀ اسکینر برساختن فلسفۀ علم و رشتۀ علمی متفاوت و برتری از روانشناسی عامه یا عقل سلیم (folk psychology) و جایگزین ساختن مفاهیم دیرپای آن از جمله نیروی اراده، آزادی، ذهن و انگیزه با مفاهیمی علمیتر بود. او مفاهیم روانشناسی عامه را افسانههای تبیینی مینامید و معتقد بود اینها شبهتبیینهاییاند که خود محتاج تبیین بوده و بنابراین مخصوصا به کار کنترل و اثرگذاری بر رفتار نمیآیند. به این ترتیب هرچند اسکینر از خویشتنداری یا کنترل خود صحبت میکند اما این خویشتنداری نیز رفتاری است که مثل هر رفتار دیگری باید با مفاهیم رفتارگرایانه تبیین شود؛ به این معنا که برای تبیین و بهبود آن محتاج شناسایی متغیرهای مستقلی هستیم که پاسخهای مربوط به خویشتنداری را کنترل و موجب تغییر/اصلاح آن میشوند؛ این متغیرها نیز محیطیاند و رفتار خویشتنداری نیز در نهایت تابعی از محیط است.
منابع:
Skinner, B. F. (1953). Science and human behavior(No. 92904). Simon and Schuster.
Epstein, R. (1997). Skinner as self‐manager. Journal of applied behavior analysis, 30(3), 545-568.
Catania, A. C. (1975). The myth of self-reinforcement. Behaviorism, 3(2), 192-199.
Skinner, B. F. (1987). A thinking aid. Journal of Applied Behavior Analysis, 20(4), 379-380.
Sturmey, P. (2008). Behavioral case formulation and intervention: A functional analytic approach(Vol. 89). John Wiley & Sons.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy
>>Click here to continue<<
