TG Telegram Group & Channel
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی | United States America (US)
Create: Update:

مهم‌ترین مجموعۀ مهارت در سلامت روان:
بعد تحلیل 55000 مطالعه چه یافتیم؟
نویسنده: استیون هیز
مترجم: علی فیضی
(بخش اول)
چرا روان‌درمانی موثر است؟ تا همین اواخر بسیاری از دانشمندانی که روش‌های بهبود سلامت روان و رفتار را مطالعه می‌کردند پاسخ به این سؤال را به تعویق انداخته بودند. در عوض آنها استدلال آنها این بود که اول بهتر است به این سؤال پاسخ بدهیم آیا چنان روش‌هایی موثرند و بعد بپرسیم که چرا.
راهبرد غیرمعقولی نبود؛ اما در دهه‌هایی که گذشت هزاران هزار مطالعه منتشر و از دل آنها فهرستی روبه گسترش از مداخلات بیرون آمد که بسیاری از آنها در ظاهر متفاوت بودند؛ اما با فرایندها و مکانیسم‌های مشابهی موثر واقع می‌شدند. نهادهای علمی یا آژانس‌های دولتی فهرست‌های «درمان‌های مبتنی بر شواهد» را نگه داشتند بدون این که دانشی دربارۀ فرایندهای تغییر طلب کنند و به همین دلیل روش‌ها بیشتر هم شدند. برخی اوقات نظریه‌های کاملاً عجیب‌وغریبی مطرح شدند؛ چون در پژوهش‌ها پیامد روش‌های مبتنی بر این نظریه‌ها در مقایسه با گروه کنترل بهتر بود و به طرف‌داران چنان نظریه‌هایی دل‌وجرئت می‌داد ادعا کنند که نظریه‌‌شان صحیح است.
شاید این‌طور باشد؛ شاید هم نباشد. چنان پیامدها به‌تنهایی نمی‌توانند چیزی دربارۀ صحت نظریه‌ها بگویند. لازم است که سؤال «چرا» هم پاسخ داده شود.
به‌تدریج، آن روش‌های آماری که مسیرهای مهم تغییر را تشخیص می‌دادند – با آنها می‌شد به سؤال چرا پاسخ داد - در پژوهش‌های روان‌درمانی رواج بیشتری یافتند. شناخته‌شده‌ترین و پراستفاده‌ترین روش «تحلیل میانجیگری» نام داشت. زمانی میانجیگری صحبت به میان می‌آید که الف) درمان، در مقایسه با گروه کنترل، بر یک فرایندِ نزدیک‌تر (واسط) نسبت به پیامد تأثیر ‌بگذارد و ب) این فرایندِ نزدیک (واسط) با پیامدها در هر دو گروه مرتبط باشد و انجام تحلیل آماری با کنترل مسیر «الف به ب» تأثیر درمان بر پیامد را به طرز معنادار (چشمگیر) کاهش بدهد. روش کاملی نیست؛ اما جای خوبی برای شروع است و حجم پژوهش‌ها در حوزۀ مداخلات مرتبط با سلامت روان، حالا آن‌قدری زیاد است که بتوان تحلیلی مقایسه‌ای انجام داد. پنج سال قبل، همکارانم (استفان هافمن در دانشگاه بوستون، جو کیاروچی در دانشگاه کاتولیک استرالیایی و همکارانمان بالیندر شادران و فرد چین) و من تصمیم گرفتیم تا نگاهی به همۀ مطالعات میانجی بیندازیم که تاکنون دربارۀ تأثیر مداخلات روانی اجتماعی بر سلامت روان و به شکل کارآزمایی‌های کنترل‌شدۀ تصادفی شده انجام یافته بودند.
انتظار خاصی دربارۀ نتیجۀ کار نداشتیم.
معلوم شد که تلاش عظیم نزدیک به 50 نفر در چهار سال بعد برای تکمیل کار لازم است. به شوخی نام این تلاش را «پروژۀ سیارۀ مرگ» نامیدیم؛ چون مثل آن ایستگاه فضایی در فیلم‌های جنگ ستارگان، پروژه غول‌آسا بود، مدت‌زمان بسیار زیادی برای ساختن و پرداختن آن لازم بود و امیدوار بودیم تأثیر عمده‌ای روی نحوۀ تفکر ما دربارۀ روان‌درمانی بگذارد.
54633 پژوهش هرکدام دوباره درجه‌بندی شد تا ببینیم که تحلیل در آن به‌صورت مناسبی انجام شده است یا نه. در آغاز به نظر رسید که کمی بیش از هزار مطالعه برای تحلیل مناسب است؛ اما وقتی عمیق‌تر کاویدیم پژوهش‌های بیشتری کنار گذاشته شد (مثلاً پژوهش‌هایی که در آن یک پیامد، پیامد دیگری را میانجیگری کرده بود کنار گذاشتیم). برای رسیدن به نتایج اصلی، روی ابزارهای سنجشی تمرکز کردیم که در پایگاه دادۀ ما حداقل یکبار دیگر هم استفاده شده‌ بودند. در نهایت به 281 پژوهش روشن رسیدیم که در آنها 73 ابزار متفاوت استفاده شده بودند. در نهایت و چند هفته قبل نتایج یکی از بزرگ‌ترین مرورهایی که تاکنون دیده‌ام در مجلۀ معروف Behaviour Research and Therapy منتشر شد (1).
همان‌طور که احتمالاً حدس زده‌اید فقط یک مسیر تغییر وجود نداشت؛ بلکه مسیرهای بسیاری بودند؛ و هرکدام از افراد متفاوتی در بافتارهای گوناگون حمایت می‌کردند. با وجود این، نتیجۀ شگفت‌انگیز این بود که مجموعۀ یگانه‌ای از مهارت‌ها از رایج‌تر از هر مهارت دیگری موثر یافته شدند. این دسته‌ها مهارت بسیار بیشتر از اعتمادبه‌نفس؛ حمایت گرفتن از دوستان، خانواده یا درمانگرتان یا نداشتن افکار منفی و بد کارکرد پیدا شدند. رایج‌ترین مسیر تغییر انعطاف‌پذیری روانی و مهارت‌های بهوشیاری بود. با استفاده از معیار لازم برای تحلیل میانجی موفق دریافتیم که این مجموعۀ کوچک از مهارت‌ها 45 درصد آنچه دربارۀ چرایی موثر بودن روان‌درمانی می‌دانیم را تبیین می‌کند. وقتی مفاهیمی بسیار مشابه (نظیر شفقت به خود، فعال‌سازی رفتاری، حساسیت به اضطراب) به انعطاف‌پذیری روانی و بهوشیاری اضافه شدند، بالغ بر 55 درصد نتایج تحلیل موفق میانجی را تبیین کردند.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy

مهم‌ترین مجموعۀ مهارت در سلامت روان:
بعد تحلیل 55000 مطالعه چه یافتیم؟
نویسنده: استیون هیز
مترجم: علی فیضی
(بخش اول)
چرا روان‌درمانی موثر است؟ تا همین اواخر بسیاری از دانشمندانی که روش‌های بهبود سلامت روان و رفتار را مطالعه می‌کردند پاسخ به این سؤال را به تعویق انداخته بودند. در عوض آنها استدلال آنها این بود که اول بهتر است به این سؤال پاسخ بدهیم آیا چنان روش‌هایی موثرند و بعد بپرسیم که چرا.
راهبرد غیرمعقولی نبود؛ اما در دهه‌هایی که گذشت هزاران هزار مطالعه منتشر و از دل آنها فهرستی روبه گسترش از مداخلات بیرون آمد که بسیاری از آنها در ظاهر متفاوت بودند؛ اما با فرایندها و مکانیسم‌های مشابهی موثر واقع می‌شدند. نهادهای علمی یا آژانس‌های دولتی فهرست‌های «درمان‌های مبتنی بر شواهد» را نگه داشتند بدون این که دانشی دربارۀ فرایندهای تغییر طلب کنند و به همین دلیل روش‌ها بیشتر هم شدند. برخی اوقات نظریه‌های کاملاً عجیب‌وغریبی مطرح شدند؛ چون در پژوهش‌ها پیامد روش‌های مبتنی بر این نظریه‌ها در مقایسه با گروه کنترل بهتر بود و به طرف‌داران چنان نظریه‌هایی دل‌وجرئت می‌داد ادعا کنند که نظریه‌‌شان صحیح است.
شاید این‌طور باشد؛ شاید هم نباشد. چنان پیامدها به‌تنهایی نمی‌توانند چیزی دربارۀ صحت نظریه‌ها بگویند. لازم است که سؤال «چرا» هم پاسخ داده شود.
به‌تدریج، آن روش‌های آماری که مسیرهای مهم تغییر را تشخیص می‌دادند – با آنها می‌شد به سؤال چرا پاسخ داد - در پژوهش‌های روان‌درمانی رواج بیشتری یافتند. شناخته‌شده‌ترین و پراستفاده‌ترین روش «تحلیل میانجیگری» نام داشت. زمانی میانجیگری صحبت به میان می‌آید که الف) درمان، در مقایسه با گروه کنترل، بر یک فرایندِ نزدیک‌تر (واسط) نسبت به پیامد تأثیر ‌بگذارد و ب) این فرایندِ نزدیک (واسط) با پیامدها در هر دو گروه مرتبط باشد و انجام تحلیل آماری با کنترل مسیر «الف به ب» تأثیر درمان بر پیامد را به طرز معنادار (چشمگیر) کاهش بدهد. روش کاملی نیست؛ اما جای خوبی برای شروع است و حجم پژوهش‌ها در حوزۀ مداخلات مرتبط با سلامت روان، حالا آن‌قدری زیاد است که بتوان تحلیلی مقایسه‌ای انجام داد. پنج سال قبل، همکارانم (استفان هافمن در دانشگاه بوستون، جو کیاروچی در دانشگاه کاتولیک استرالیایی و همکارانمان بالیندر شادران و فرد چین) و من تصمیم گرفتیم تا نگاهی به همۀ مطالعات میانجی بیندازیم که تاکنون دربارۀ تأثیر مداخلات روانی اجتماعی بر سلامت روان و به شکل کارآزمایی‌های کنترل‌شدۀ تصادفی شده انجام یافته بودند.
انتظار خاصی دربارۀ نتیجۀ کار نداشتیم.
معلوم شد که تلاش عظیم نزدیک به 50 نفر در چهار سال بعد برای تکمیل کار لازم است. به شوخی نام این تلاش را «پروژۀ سیارۀ مرگ» نامیدیم؛ چون مثل آن ایستگاه فضایی در فیلم‌های جنگ ستارگان، پروژه غول‌آسا بود، مدت‌زمان بسیار زیادی برای ساختن و پرداختن آن لازم بود و امیدوار بودیم تأثیر عمده‌ای روی نحوۀ تفکر ما دربارۀ روان‌درمانی بگذارد.
54633 پژوهش هرکدام دوباره درجه‌بندی شد تا ببینیم که تحلیل در آن به‌صورت مناسبی انجام شده است یا نه. در آغاز به نظر رسید که کمی بیش از هزار مطالعه برای تحلیل مناسب است؛ اما وقتی عمیق‌تر کاویدیم پژوهش‌های بیشتری کنار گذاشته شد (مثلاً پژوهش‌هایی که در آن یک پیامد، پیامد دیگری را میانجیگری کرده بود کنار گذاشتیم). برای رسیدن به نتایج اصلی، روی ابزارهای سنجشی تمرکز کردیم که در پایگاه دادۀ ما حداقل یکبار دیگر هم استفاده شده‌ بودند. در نهایت به 281 پژوهش روشن رسیدیم که در آنها 73 ابزار متفاوت استفاده شده بودند. در نهایت و چند هفته قبل نتایج یکی از بزرگ‌ترین مرورهایی که تاکنون دیده‌ام در مجلۀ معروف Behaviour Research and Therapy منتشر شد (1).
همان‌طور که احتمالاً حدس زده‌اید فقط یک مسیر تغییر وجود نداشت؛ بلکه مسیرهای بسیاری بودند؛ و هرکدام از افراد متفاوتی در بافتارهای گوناگون حمایت می‌کردند. با وجود این، نتیجۀ شگفت‌انگیز این بود که مجموعۀ یگانه‌ای از مهارت‌ها از رایج‌تر از هر مهارت دیگری موثر یافته شدند. این دسته‌ها مهارت بسیار بیشتر از اعتمادبه‌نفس؛ حمایت گرفتن از دوستان، خانواده یا درمانگرتان یا نداشتن افکار منفی و بد کارکرد پیدا شدند. رایج‌ترین مسیر تغییر انعطاف‌پذیری روانی و مهارت‌های بهوشیاری بود. با استفاده از معیار لازم برای تحلیل میانجی موفق دریافتیم که این مجموعۀ کوچک از مهارت‌ها 45 درصد آنچه دربارۀ چرایی موثر بودن روان‌درمانی می‌دانیم را تبیین می‌کند. وقتی مفاهیمی بسیار مشابه (نظیر شفقت به خود، فعال‌سازی رفتاری، حساسیت به اضطراب) به انعطاف‌پذیری روانی و بهوشیاری اضافه شدند، بالغ بر 55 درصد نتایج تحلیل موفق میانجی را تبیین کردند.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy


>>Click here to continue<<

کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)