ارتباط مثبت صلاحیت در انجام ACT و اثربخشی درمانگر را میتوان اینگونه تبیین کرد:
انعطاف پذیری روانی اگر در خود درمانگر پرورش یافته باشد میتواند به او کمک کند در جریان درمان هم جلوه های متنوع این مهارت را فرا بخواند، الگوسازی کند و تقویت کند. دکتر استیون هیز نکتۀ جالبی را دربارۀ اهمیت بازخورد یا فیدبک گرفتن در جلسۀ درمان مطرح میکند: «آنچه در اغلب بخشهای تاریخ رواندرمانی دیده ایم این است که تجربۀ بیشتر درمانگر منجر به confidence (اعتماد به نفس) بیشتر میشود تا competence (شایستگی، صلاحیت، کفایت). چرا؟ اولین نکته این است که طبق پژوهشها با افزایش تجربۀ درمانگر؛ زوال تدریجی مهارت و اثربخشی او را شاهدیم. یک تبیین هشیاری بخش دربارۀ این پدیده این است که اثربخشی درمانگر ارتباط مستحکمی با بازخورد گرفتن بلافاصله دارد. یک یک بازیکن بسکتبال را تصور کنید که هزار ساعت پرتاب ضربۀ ازاد را تمرین میکند کند اما چشم و گوش او در طول این هزار ساعت بسته است. این نوع از تمرین فرقی به حال مهارت او در پرتاب ضربۀ آزاد او نخواهد کرد چون او نمیداند که چطور و به چه شیوه هایی پرتاب کردن منجر به گل شدن ضرباتش میشود. حالا اگر درمانگر و اینجا به ویژه درمانگر ACT را در نظر بگیریم او میخواهد انعطاف پذیری روانی و خلاقیت موثر درمانجو برای کاهش رنجش و افزایش بهزیستیاش را نیرومندتر کند. اگر درمانگر در لحظه لحظۀ جلسۀ درمان، به نشانه های کلامی و غیرکلامی انعطاف پذیری و ناپذیری توجه نکند و پاسخ کارآمد ندهد فقط احتمالا در به کار بستن تکنیکها از حفظ (افزایش اعتماد به نفس در به کاربستن ACT) ماهرتر خواهد شد اما به احتمال بسیار کمی اثربخشی او در افزایش انعطاف پذیری درمانجو افزایش خواهد یافت. به بیان دیگر و به قول لئو لاسپروگاتو ما به ACT غنی شده با بازخورد نیازمندیم».
>>Click here to continue<<