TG Telegram Group & Channel
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی | United States America (US)
Create: Update:

بافتار ارتباطی در برابر بافتار کارکردی: آموزه‌هایی از نظریۀ چارچب ارتباطی (RFT)
یک بینش کلیدی که در RFT اهمیت بالینی دارد این است که چارچوب‌بندی با دو ویژگی متفاوت تنظیم می‌شود: بافتار ارتباطی و بافتار کارکردی. بافتار ارتباطی تعیین می‌کند که رویدادها چطور و چه زمانی به هم پیوند می‌خورند و بافتار کارکردی تعیین می‌کند که کدام کارکردها بر مبنای شبکۀ ارتباطی منتقل/متحول خواهند شد. اگر بالینی‌تر سخن بگوییم: بافتار ارتباطی تعیین می‌کند که شما چطور فکر می‌کنید و بافتار کارکردی تعیین می‌کند که آنچه فکر می‌کنید چه تاثیر روانی خواهد داشت. چون بافتارهای ارتباطی آموخته شده و به طور قراردادی کاربردی‌‌اند کنترل بافتار ارتباطی به طور کامل نا ممکن است چون استنتاج و مشتق شدن ارتباط‌های {نمادین} نامفید را تداوم می‌بخشد. مثلاً سرنخ‌های قراردادی ممکن است منجر به این بشود که کودکان استنتاج کنند آنچنان که باید جذاب، دوست‌داشتنی، باهوش و ارزشمند نیستند. همین که یک کودک استنتاج کرد : «من دوست داشتنی نیستم»، این رفتار همیشه مقداری نیرومند خواهد بود. تا حدی به همین دلیل است که بازسازی کامل، کارآمد و همیشگی شبکه‌های شناختی و طرحواره‌ها دشوار است.
این بافتار کارکردی است که تاثیر پاسخدهی ارتباطی را تعیین می‌کند؛ مشاهده‌ای که استفاده خوبی از آن در ACT می‌شود. فردی در تصورش می‌تواند طعم پرتقال را بچشد یا به کلمه‌ای که حاوی «قال» است توجه کند. تاثیر اینها بسیار متفاوت خواهد بود. مداخلات بافتار ارتباطی می‌تواند مداخلات کارکردی نیز باشد و این دو به آسانی ممکن است با هم به تعارض بخورند. به عنوان مثال به چالش کشیدن عقلانی بودن یک فکر می‌تواند به آسانی فکر را مرکزی‌تر، قابل توجه‌تر یا مهم‌تر کند. RFT راهنمایی برای این که چطور این فرایندها را متعدل کنیم ارائه می‌دهد. به عنوان مقال آموختن فرد برای این که به قبل از یک خودارزیابی مثل «من بدم» این جمله را اضافه کند که: «من این فکر را دارم ...» در واقع برای این طراحی شده که شبکۀ شناختی فرد را وسعت ببخشد (این یک مداخلۀ ارتباطی است) اما به شیوه‌ای که کنترل شناختی خودکار و نامفید را تضعیف کند (این نیز طراحی شده تا یک مداخلۀ بافتاری مفید باشد).
منبع:
Hayes, S. C., Levin, M. E., Plumb-Vilardaga, J., Villatte, J. L., & Pistorello, J. (2013). Acceptance and commitment therapy and contextual behavioral science: Examining the progress of a distinctive model of behavioral and cognitive therapy. Behavior therapy, 44(2), 180-198.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy

بافتار ارتباطی در برابر بافتار کارکردی: آموزه‌هایی از نظریۀ چارچب ارتباطی (RFT)
یک بینش کلیدی که در RFT اهمیت بالینی دارد این است که چارچوب‌بندی با دو ویژگی متفاوت تنظیم می‌شود: بافتار ارتباطی و بافتار کارکردی. بافتار ارتباطی تعیین می‌کند که رویدادها چطور و چه زمانی به هم پیوند می‌خورند و بافتار کارکردی تعیین می‌کند که کدام کارکردها بر مبنای شبکۀ ارتباطی منتقل/متحول خواهند شد. اگر بالینی‌تر سخن بگوییم: بافتار ارتباطی تعیین می‌کند که شما چطور فکر می‌کنید و بافتار کارکردی تعیین می‌کند که آنچه فکر می‌کنید چه تاثیر روانی خواهد داشت. چون بافتارهای ارتباطی آموخته شده و به طور قراردادی کاربردی‌‌اند کنترل بافتار ارتباطی به طور کامل نا ممکن است چون استنتاج و مشتق شدن ارتباط‌های {نمادین} نامفید را تداوم می‌بخشد. مثلاً سرنخ‌های قراردادی ممکن است منجر به این بشود که کودکان استنتاج کنند آنچنان که باید جذاب، دوست‌داشتنی، باهوش و ارزشمند نیستند. همین که یک کودک استنتاج کرد : «من دوست داشتنی نیستم»، این رفتار همیشه مقداری نیرومند خواهد بود. تا حدی به همین دلیل است که بازسازی کامل، کارآمد و همیشگی شبکه‌های شناختی و طرحواره‌ها دشوار است.
این بافتار کارکردی است که تاثیر پاسخدهی ارتباطی را تعیین می‌کند؛ مشاهده‌ای که استفاده خوبی از آن در ACT می‌شود. فردی در تصورش می‌تواند طعم پرتقال را بچشد یا به کلمه‌ای که حاوی «قال» است توجه کند. تاثیر اینها بسیار متفاوت خواهد بود. مداخلات بافتار ارتباطی می‌تواند مداخلات کارکردی نیز باشد و این دو به آسانی ممکن است با هم به تعارض بخورند. به عنوان مثال به چالش کشیدن عقلانی بودن یک فکر می‌تواند به آسانی فکر را مرکزی‌تر، قابل توجه‌تر یا مهم‌تر کند. RFT راهنمایی برای این که چطور این فرایندها را متعدل کنیم ارائه می‌دهد. به عنوان مقال آموختن فرد برای این که به قبل از یک خودارزیابی مثل «من بدم» این جمله را اضافه کند که: «من این فکر را دارم ...» در واقع برای این طراحی شده که شبکۀ شناختی فرد را وسعت ببخشد (این یک مداخلۀ ارتباطی است) اما به شیوه‌ای که کنترل شناختی خودکار و نامفید را تضعیف کند (این نیز طراحی شده تا یک مداخلۀ بافتاری مفید باشد).
منبع:
Hayes, S. C., Levin, M. E., Plumb-Vilardaga, J., Villatte, J. L., & Pistorello, J. (2013). Acceptance and commitment therapy and contextual behavioral science: Examining the progress of a distinctive model of behavioral and cognitive therapy. Behavior therapy, 44(2), 180-198.
https://hottg.com/thirdwaveofBehaviorTherapy


>>Click here to continue<<

کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)