#مشترکات_عرفانی #صوفیه_در_صفویه #صوفیه_مانعرشد #شرع_گریزی #عقل_ستیزی
👥 گدایانِ مَلَنگ | مداحنمایانِ دورهگَرد | عوامفریبیِ صوفیان
🔴 دکتر زرین کوب، به اوضاع کثیری از صوفیان در عصر صفویه اشاره میکند و مینویسد:
«از طوایف مختلف صوفیه آنها که عنوان شیخی در سلسله آنها موروثی نبود، به ندرت مورد توجه حُکّام و اُمَراء واقع میشدند. در بین اینگونه صوفیان، منظرۀ احوال برخی به دیوانگان و گدایان دورهگَرد میمانست، و بعضی به مناقبخوانی و قصّهگویی و مارگیری و معرکهآرایی در قهوهخانهها و ميدانها، وجهِ معاش و خرجِ چَرَس و بَنگ و کوکنار (خشخاش) و آنچه را در زبان آنها «جزو اعظم» خوانده میشد فراهم میآوردند، و با وجود اظهار كراهت فقهاء، ظاهر حال آشفتهٔ آنها غالباً محبّت و شفقّت عامّه را که دعای آنها را مایه شفا، و تعويذ و طلسم آنها را حرز جان میشمردند، برمیانگیخت، و گهگاه تکیههای محقّری هم برای آنها بنا میشد و مریدانِ معدودی گِرد آنها جمع میگشتند. البته همین جماعت، برای اینکه از تکفیر فقهاء در امان بمانند، و از نذور و صدقات عامّه بهره یابند، تکایای خود را غالباً محلِ اجرای مراسم عزاداری محرّم و اقامه مجالس دعا و اعیاد مذهبی میکردند، و بدینگونه تصوّفِ آنها به تدریج هم از طریقۀ قُدَمای صوفیه و هم از شیوه کارِ فَتَیان و #ملامتیان فاصله میگرفت.
➖درویشانِ جلالی که از هند میآمدند، گَهگاه نزد عوام "قلندر" هم خوانده میشدند، با آنکه در واقع با قلندران قدیم ارتباطی نداشتند. کار عمده آنها درین دوره "مدّاحی" بود که آن را "فرض" میدانستند و در طیّ مسافرتهای دایم خویش غالبا از نذور و مخصوصاً از فتوح که حاصل پرسه (گداییکردنشان) بود معیشت میکردند. کشکول که از چوبی سبک و گاه از پوست کدو ساخته میشد با چماقی بنام "مَنتشا" و گهگاه با تبرزینی که بر دوش داشتند معرّف آنها بود. بعضی از آنها تکّهای پوست دبّاغی نشده بر دوش میافکندند و بعضی غیر از "منتشا" بوقی هم در دست داشتند. لباس آنها گاه جامهٔ بلند سفیدی بود که آیات قرآنی و یا ابیات صوفیانه طراز آن بود و در بعضی موارد نیمهبرهنه یا با لُنگ و فوطه بودند. حيدریها (مریدان قطبالدین حیدر) و شطاریها (فرقهای از تصوّف) مخصوصاً با هیئت غریب، گاه سر و پای برهنه و گاه با تکّهای پوست که بر دوش میانداختند در کوی و برزن ظاهر میشدند. جَلالیها در بازارها پَرسه میزدند، پَرسههای هفت قدمی یا یازده قدمی که رفت و بازگشت بین دو نقطه از مقابل دکّانها یا خانهها بود و در طیّ آن اشعار میخواندند، و صدقات و فتوح جمع میآوردند. آنها آنچه را از این بابت دریافت میکردند در حکم صدقات و وجوه شرعیه میشمردند، امّا مخالفان این کار را تکدّی میخواندند، و از این درویشان را به عنوان دورهگرد و گدا نام میبردند. اعتیاد به بَنگ و چَرَس که در هند هم در بین جلالیان رایج بود، آنها را غالباً در نوعی بیخودی و خلسه مستغرق میداشت، و آنها را به اين سبب گهگاه "مَلَنگ" میخواندند. دستهای دیگر از همین درویشانِ دورهگرد به نام "مداریان" مشهور بودند که طریقه آنها به شیخی نیمه افسانهای منسوب به "بدیع الدین شاه مدار حسینی" منسوب بود و گفته میشد که او چهارصد سال عمر کرده بود. در آتش رفتن و اظهار حالات غریبه از آنها نقل میشد و آنها نیز مثل جلالیان و شطاریان غالباً از هند به ایران و حتی به بلاد عثمانی در تردّد بودند. یک دسته دیگر از این صوفیان بنام درویشان عجمی معروف بودند که مخصوصا از جهت سردمداری و سخنوری در ایران شهرت پیدا کردهاند...».
📗 دنباله جستجو در تصوّف ایران، ص۲۴۲_۲۴۳
@tazvir3
>>Click here to continue<<