دستور بده شاعر چشمان تو باشم
مجبور كه نه ... گوش به فرمان تو باشم
بوسیدن تو جرم شد و فکر قصاصم
محكوم شدم "نجمه"ی زندان تو باشم
جانم شدی و عشق شود مسئلهء ما
عیدست اگر مست به قربان تو باشم
خورشيد منى بر همه عمرم تو بتابى
ای کاش که من شمع شبستان تو باشم
بيمار شدم زود بیا تا که نمیرم
یا مرگ و یا در پى درمان تو باشم
دردت بكشم تا كه غمى در تو نبينم
با برگ وفا چتر به باران تو باشم
ايام به كام دل تو شاد نوازد
من رقص كنان شعر و غزلخوان تو باشم
روزى برسد وعدهء فال تو بگيرم
آن روز دَهَم سر که به دامان تو باشم
#نسيم_عطايى
🍁@takbeytenab 🍁
>>Click here to continue<<