🌴🕋🕌
پند مولانا
سیر نمی شوم زتو نیست جز این گناه من
سیر مشو زرحمتم ای دو جهان پناه من
شوریدگی و شیدایی مولانا در این غزل به حدی زیباست که هیچ شرح و تفسیری را یارای باز گویی آن نیست.
گفت و گو در اوج جذبه ی روحانی است مولانا گویی برابر خدا نشسته و با او گرم گفت و گو است.
مصرع اول سخن دل عاشقی است که معشوق را خطاب قرار داده که از تو سیر نمی شوم و جرمم همین بس که تشنه ام و سیر نمی شوم و هرچه بیشتر با تو باشم باز هم کم است و این اوج تواضع و شیفتگی است. ای معشوق دلنشین من از تو دلزده نمیشوم و از این بابت که بسیار بسیار دوستت دارم احساس می کنم کار بدی است و گناه من دوست داشتن افراطی توست.
اما جواب معشوق بسیار زیباتر از بیان عاشق است:مبادا از رحمت من سیر شوی برو تا جاییکه می توانی بیشتر و بیشتر بهره ببر ظرف وجودت را گسترش بده.هر دو عالم را مسخر تو کرده ام تو می توانی بیشتر و بیشتر بخواهی.
مبادا که سیر شوی چرا که سیری با خود بیزاری می آورد
@siratalrasool
>>Click here to continue<<