@shafiei_kadkani
ـــ
معجزهٔ سعدی در کجاست؟
▪️دشوارترین نوع آشناییزدایی، در قلمرو نحو زبان syntax اتفاق میافتد. زیرا امکانات نحوی هر زبان، و حوزهٔ اختیار و انتخاب نحوی هر زبان به یک حساب، محدودترین امکانات است. آن تنوعی که در حوزهٔ باستانگرایی واژگانی یا خلق مجازها و کنایات وجود دارد، در قلمرو نحو زبان قابل تصور نیست. بیشترین حوزهٔ تنوعجویی در زبان، همین حوزهٔ نحو است. معجزهٔ سعدی در همینجاست.
وقتی سعدی میگوید:
چون مرا عشق تو از هرچه جهان بازاستد
چه غم از سرزنش هرکه جهانم باشد
اگر گفته بود:
چون مرا عشق تو از جمله جهان بازاستد
چه غم از سرزنش جمله جهانم باشد
ظاهراً معنی تفاوتی نمیکرد ولی همهکس میداند که شعر از آسمان به زمین میآمد.
تمام زیبایی و هنر شاعر در همین "هر چه جهان و هر که جهان" است که در آن نوعی حذف وجود دارد، یعنی بهرهوری از یک ساختارِ نحویِ خاص که دیگران–تا آنجا که به یاد دارم–از آن غافل بودهاند. شاید نیما بدون اینکه توجهی به شعر سعدی داشته باشد تصادفاً به چنین حذفی در زبان دست یافته:
جاده خالیست، فسرده است امرود
هرچه، میپژمرد از رنج دراز
محمدرضا شفیعی کدکنی
موسیقی شعر، ۳۱–۲۹
#سعدی
>>Click here to continue<<