این جامعه شناس دین در ادامه یادآور میشود: انسان موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی میکند. زمانی که افراد، چه به صورت فردی و چه در قالب جمعی، گرد هم میآیند؛ برای مثال، صدها میلیون نفر از شیعیان و حتی اهل تسنن در سراسر جهان در عزاداریها شرکت میکنند، حس شراکت در ایدهآلهایی را تجربه میکنند که عاشورا و حرکت سیدالشهدا(ع) بر پایه آنها شکل گرفته بود. اساساً فلسفه تاریخ شیعی و فلسفه وجودی اهل بیت(ع) بر مبنای جهانبینی اسلامی و قرآنی بنیان نهاده شده است. این جهانبینی بر این اصل استوار است که نه باید ظلم را پذیرفت و نه خود به ظلم مبادرت ورزید. رویکرد ما در جهان باید مبتنی بر عدم پذیرش ظلم و عدم ارتکاب ظلم باشد؛ بدین معنا که کنش وجودی و جمعی ما همواره باید به گونهای فعالانه شکل گیرد که در یک وضعیت اعتدال حرکت کنیم و از هرگونه تعدی و تجاوز پرهیز نماییم.
میری با تأکید بر اینکه مناسک و شعائر، تجلی عمل جهان بینی دینی هستند؛ ادامه میدهد: فضای عاشورا، محرم و روضه، این امکان را فراهم میآورد که مناسک و شعائر، افرادی را که در آنها مشارکت میکنند، به احساس همبستگی و با هم بودگی برسانند. به عبارت دیگر، مناسک و شعائر، ساحت عملی و کاربردی همان جهانبینی، نظام فکری، متافیزیک دینی و الهیاتی هستند که پیشتر در ساحت نظری و به صورت مفهومی، فلسفی و الهیاتی صورتبندی شده بودند. در این بین نقش هنر بر مناسک به منظور تسهیل دسترسی به جهانبینی دینی قابل توجه است. لازم نیست که همگان به سان ملاصدرا، به صورتبندی مفهومی فلسفه یا جهانبینی دینی بپردازند و حتی توان وجودی آن را داشته باشند. اما این ایدهها در قالب هنر، از جمله شعر، تجلی مییابند. چنانکه محتشم کاشانی در مرثیه مشهور خود میسراید: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/ باز این چه رستخیز عظیم است...». در حالی که ملاصدرا در ساحت نظر و متافیزیک، اثر سترگ «اسفار» را صورتبندی میکند، شاعری چون محتشم کاشانی با تمسک به حوزه خیال، آن عوالم، معارف، مبانی و متافیزیک را به سطح زندگی روزمره میآورد. به همین ترتیب، مناسکی چون سینهزنی، نوحه، روضه و تعزیه، همگی تلاش میکنند تا با استفاده از حرکات بدن، بیان زبانی، مفاهیم و صورتبندیهای گوناگون، آن ایدهآلها و مبانی را بازنمایی کنند. این فرآیند، امکان درک و تجربه مفاهیم عمیق دینی را برای عموم مردم، بدون نیاز به دانش تخصصی فلسفی یا الهیاتی، فراهم میآورد.
عصر دیجیتال؛ مواجهه با تحولات و رویکردهای نوین
با توجه به آنچه درباره کارکرد جامعهشناختی مناسک در فرآیند جامعهپذیری، ایجاد حس اینهمانی و همبستگی جمعی بیان شد و با در نظر گرفتن تغییرات ذائقه نوین و ظهور عصر دیجیتال که بخشی از مناسک عزاداری را به محتوای دیجیتال تبدیل کرده است؛ این پرسش مطرح میشود که مواجهه با این امپراتوری جدید دیجیتال، چه چالشها و فرصتهایی را برای حفظ و تقویت کارکردهای اصیل آیینهای محرم، به ویژه در ارتباط با نسل جوان، به همراه دارد؟ آیا این فضاها میتوانند به مثابه ابزاری برای بازتعریف و تعمیق تجربه زیسته عاشورایی عمل کنند یا اصالت آن را به چالش میکشند؟
این دین پژوه در پاسخ به این پرسش و با توجه به آنچه درباره کارکرد جامعهشناختی مناسک در فرآیند جامعهپذیری، ایجاد حس اینهمانی و همبستگی جمعی بیان شد؛ میگوید: واقعیت این است که هرچند عزاداریها، روضهها، تعزیهها و اساساً مناسک و شعائر در قرنها و سالهای پیش نیز وجود داشتهاند اما محتوا، نحوه بیان و شیوه بازنمایی آنها دقیقاً مشابه روشهای امروزی نبوده است. این تفاوت ناشی از ظهور تکنولوژی و عصر دیجیتال است که ابعاد جدیدی را پیش روی بشریت گشوده است.
رویکردهای مواجهه با فناوری: سلبی یا فعالانه؟
در مواجهه با این ابعاد جدید، دو رویکرد قابل تصور است: نخست، رویکرد انفعالی و سلبی که مبتنی بر عدم استفاده و عدم ورود به این فضاهاست و آن را نوعی تحمیل میداند؛ دوم، رویکرد فعالانه که مستلزم ورود و بازنمایی خود در این فضاهاست. عدم تمایل ما به حضور در این فضاها، به معنای از بین رفتن آنها نیست. به عنوان نمونه، در صد سال پیش، زمانی که بلندگو وارد شد، برخی از منبریها آن را حرام میدانستند اما امروز استفاده از آن فراگیر شده است. این امر نشان میدهد که عدم درک از عقلانیت تکنولوژیک معمولاً به اتخاذ رویکردهای سلبی منجر میشود.
>>Click here to continue<<