TG Telegram Group & Channel
حسین سناپور | United States America (US)
Create: Update:

چه‌گونه مغلوب سرعت وقایع نشویم؟
 
حسین سناپور

فکر نمی‌کنم کسی انکار کند که چند دهه است وقایع در کشورمان با سرعت مدام بیش‌تری دارد اتفاق می‌افتد (به نظرم از دهه‌ی پنجاه به این‌طرف)، آن‌قدر که ذهن جمعی فرصت تأمل بر این وقایع را کم‌تر داشته است. وقایع یک دهه‌‎ی اخیر که شتاب بیش‌تری هم گرفته‌اند، وقایعی که به سختی می‌شود گفت اتفاقات سیاسی باعث‌شان بوده، یا نتیجه‌شان. نداشتن فرصت تأمل را می‌شود در نوشته‌نشدن تعداد کافی از کتاب‌های تحلیلی (در حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی) و همین‌طور کتاب‌های ادبی، به‌خصوص رمان، دید. مثلاً چند کتاب تحلیلی درباره‌ی خودِ انقلاب نوشته شده؟ ده یا بیست یا سی؟ گمانم هر چه‌قدر هم که نوشته می‌شد کم بود. یا چند رمان درباره‌ی انقلاب یا جنگ؟ به نظرم به سختی کتاب‌های قابل‌توجه عددشان از بیست فراتر برود، آن هم با گذشت حدود و بیش‌تر از چهار دهه از هر کدام. از این جهت، وقایع سال‌های اخیر که جای خود دارند؛ اعم از تحولات اجتماعی که به بروز رفتارهای اجتماعی تازه‌یی منجر شده‌اند و به تبع آن، وقایع سیاسی مهمی چون سال ٨٨ یا ۴٠١.
با فرض پذیرش این نکته‌ها، باید پرسید چه می‌شود کرد تا مغلوب سرعت این وقایع نشد و بتوان فهم _ یا به عبارت دیگر _ کندشان کرد؟ چه‌گونه می‌شود بر آن وقایع و تحولات پیش رو تأمل کرد؟ حتماً گفت‌وگو و تحقیق و مانند این‌ها نقش مهمی در این تأمل دارند، اما حتماً نتیجه‌شان باید در کتاب‌هایی مفصل خود را نشان دهند (و احیاناً فیلم‌ها و رسانه‌های دیگر هم). چرا تاکنون نداده‌اند؟ به نظرم از طرفی به دلیل سرمایه‌گذاری نکردن نهادهایی که می‌توانستند چنین کارهایی بکنند، اعم از نهادهای سیاسی یا فرهنگی و به‌خصوص دانش‌گاهی. از طرف دیگر، به دلیل نظریه‌زده‌گی و ارزانی استفاده از کتاب‌های ترجمه. وقتی می‌شود سهل و آسان به کتاب‌های نظری دست‌رسی داشت، و فکر کرد که مشکل ما نداشتن نظریه است و نه فهم جامعه‌ی خودمان و کاربست آن نظریه‌ها در شرایط عینی جامعه، چرا باید آن نهادهای فرهنگی و سیاسی بر روی کارهای زمان‌بر و سختِ تحقیق و تألیف سرمایه‌گذاری می‌کردند؟ یا اصلاً چرا خواننده باید کتاب‌های ایرانی را بخواند وقتی گزیده‌یی از به‌ترین کتاب‌های علوم انسانی و ادبی در دست‌رسش هستند؟ مگر نه این است که شاید کم‌تر از همیشه به خودمان اعتماد و باور داریم و به آن‌چه هستیم، سخت مشکوک و شاید بدبینیم (به نظر من که چنین است)؟ پس چرا باید به کتاب‌های ایرانی اعتماد کنیم و فقط سراغ منابع خارجی نرویم؟ البته که سرمایه‌گذاری نکردن و تولید نکردن تعداد کافی کتاب‌های مربوط نقش مهم‌تری دارد و همیشه می‌شود به خواننده‌ی کتاب‌ها حق داد که به‌ترین‌ها را بخواهد. آیا شک داریم آن کتاب‌های نوشته‌شده هم با انگیزه‌ها و پشت‌کارهای شخصی بوده؟ و شک داریم که اگر نگوییم هیچ حمایتی براشان نبوده، کم‌ترین بوده، به‌خصوص برای کتاب‌های علوم انسانی که برای نوشته شدن زمان بیش‌تری نیاز دارند و هم‌فکری بیش‌تری؟
این‌که ما مدام منتظر تغییریم و تغییرات هم اتفاق می‌افتند اما نه آن‌چنان که انتظارشان را داریم و بیش‌تر از جنس تحولات اجتماعی هستند که چندان در نتیجه‌ی تلاش‌های ما نیست و عوامل بزرگ‌تر و جهانی‌تری در آن دخالت دارند، دلیلی ندارد جز این‌که گذشته‌ی دور و نزدیک را چنان که باید مال خود نکرده‌ایم، آن را به‌قدر کافی جزئی از خودآگاهی جمعی‌مان نکرده‌ایم و همین است که درباره‌ی اتفاقات چه یک سال پیش و چه ده و چه چهل سال پیش هنوز بحث‌های ابتدایی انجام می‌دهیم و شک داریم درباره‌ی نقش هر کدام از نیروها در آن‌ها، یا اصلاً چه‌گونه‌گی و علت شروع‌شان و انجام‌شان.
به گمان من، تأمل در آن‌چه در این گذشته‌های دور و نزدیک اتفاق افتاده، در درجه‌ی اول با نوشتن کتاب‌های متعدد و درخور ممکن است. از این طریق است که می‌شود بر هر کدام ایستاد و تأمل کرد و نگذاشت سرعت اتفاقات مرعوب و گیج‌مان کند و هنوز یک اتفاق را هضم نکرده، اتفاقی از جنسی دیگر برامان بیفتد. البته که جلوِ اتفاقات را نمی‌شود گرفت، اما با درک‌شان و فهم جمعی‌شان می‌شود شاید از وقایع بعدی هم شگفت‌زده نشد و چه بسا با آن‌ها هم‌راه شد یا حتا به پیش‌بازشان رفت.
٩ آذر ١۴٠٢
@sanapourhossein

چه‌گونه مغلوب سرعت وقایع نشویم؟
 
حسین سناپور

فکر نمی‌کنم کسی انکار کند که چند دهه است وقایع در کشورمان با سرعت مدام بیش‌تری دارد اتفاق می‌افتد (به نظرم از دهه‌ی پنجاه به این‌طرف)، آن‌قدر که ذهن جمعی فرصت تأمل بر این وقایع را کم‌تر داشته است. وقایع یک دهه‌‎ی اخیر که شتاب بیش‌تری هم گرفته‌اند، وقایعی که به سختی می‌شود گفت اتفاقات سیاسی باعث‌شان بوده، یا نتیجه‌شان. نداشتن فرصت تأمل را می‌شود در نوشته‌نشدن تعداد کافی از کتاب‌های تحلیلی (در حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی) و همین‌طور کتاب‌های ادبی، به‌خصوص رمان، دید. مثلاً چند کتاب تحلیلی درباره‌ی خودِ انقلاب نوشته شده؟ ده یا بیست یا سی؟ گمانم هر چه‌قدر هم که نوشته می‌شد کم بود. یا چند رمان درباره‌ی انقلاب یا جنگ؟ به نظرم به سختی کتاب‌های قابل‌توجه عددشان از بیست فراتر برود، آن هم با گذشت حدود و بیش‌تر از چهار دهه از هر کدام. از این جهت، وقایع سال‌های اخیر که جای خود دارند؛ اعم از تحولات اجتماعی که به بروز رفتارهای اجتماعی تازه‌یی منجر شده‌اند و به تبع آن، وقایع سیاسی مهمی چون سال ٨٨ یا ۴٠١.
با فرض پذیرش این نکته‌ها، باید پرسید چه می‌شود کرد تا مغلوب سرعت این وقایع نشد و بتوان فهم _ یا به عبارت دیگر _ کندشان کرد؟ چه‌گونه می‌شود بر آن وقایع و تحولات پیش رو تأمل کرد؟ حتماً گفت‌وگو و تحقیق و مانند این‌ها نقش مهمی در این تأمل دارند، اما حتماً نتیجه‌شان باید در کتاب‌هایی مفصل خود را نشان دهند (و احیاناً فیلم‌ها و رسانه‌های دیگر هم). چرا تاکنون نداده‌اند؟ به نظرم از طرفی به دلیل سرمایه‌گذاری نکردن نهادهایی که می‌توانستند چنین کارهایی بکنند، اعم از نهادهای سیاسی یا فرهنگی و به‌خصوص دانش‌گاهی. از طرف دیگر، به دلیل نظریه‌زده‌گی و ارزانی استفاده از کتاب‌های ترجمه. وقتی می‌شود سهل و آسان به کتاب‌های نظری دست‌رسی داشت، و فکر کرد که مشکل ما نداشتن نظریه است و نه فهم جامعه‌ی خودمان و کاربست آن نظریه‌ها در شرایط عینی جامعه، چرا باید آن نهادهای فرهنگی و سیاسی بر روی کارهای زمان‌بر و سختِ تحقیق و تألیف سرمایه‌گذاری می‌کردند؟ یا اصلاً چرا خواننده باید کتاب‌های ایرانی را بخواند وقتی گزیده‌یی از به‌ترین کتاب‌های علوم انسانی و ادبی در دست‌رسش هستند؟ مگر نه این است که شاید کم‌تر از همیشه به خودمان اعتماد و باور داریم و به آن‌چه هستیم، سخت مشکوک و شاید بدبینیم (به نظر من که چنین است)؟ پس چرا باید به کتاب‌های ایرانی اعتماد کنیم و فقط سراغ منابع خارجی نرویم؟ البته که سرمایه‌گذاری نکردن و تولید نکردن تعداد کافی کتاب‌های مربوط نقش مهم‌تری دارد و همیشه می‌شود به خواننده‌ی کتاب‌ها حق داد که به‌ترین‌ها را بخواهد. آیا شک داریم آن کتاب‌های نوشته‌شده هم با انگیزه‌ها و پشت‌کارهای شخصی بوده؟ و شک داریم که اگر نگوییم هیچ حمایتی براشان نبوده، کم‌ترین بوده، به‌خصوص برای کتاب‌های علوم انسانی که برای نوشته شدن زمان بیش‌تری نیاز دارند و هم‌فکری بیش‌تری؟
این‌که ما مدام منتظر تغییریم و تغییرات هم اتفاق می‌افتند اما نه آن‌چنان که انتظارشان را داریم و بیش‌تر از جنس تحولات اجتماعی هستند که چندان در نتیجه‌ی تلاش‌های ما نیست و عوامل بزرگ‌تر و جهانی‌تری در آن دخالت دارند، دلیلی ندارد جز این‌که گذشته‌ی دور و نزدیک را چنان که باید مال خود نکرده‌ایم، آن را به‌قدر کافی جزئی از خودآگاهی جمعی‌مان نکرده‌ایم و همین است که درباره‌ی اتفاقات چه یک سال پیش و چه ده و چه چهل سال پیش هنوز بحث‌های ابتدایی انجام می‌دهیم و شک داریم درباره‌ی نقش هر کدام از نیروها در آن‌ها، یا اصلاً چه‌گونه‌گی و علت شروع‌شان و انجام‌شان.
به گمان من، تأمل در آن‌چه در این گذشته‌های دور و نزدیک اتفاق افتاده، در درجه‌ی اول با نوشتن کتاب‌های متعدد و درخور ممکن است. از این طریق است که می‌شود بر هر کدام ایستاد و تأمل کرد و نگذاشت سرعت اتفاقات مرعوب و گیج‌مان کند و هنوز یک اتفاق را هضم نکرده، اتفاقی از جنسی دیگر برامان بیفتد. البته که جلوِ اتفاقات را نمی‌شود گرفت، اما با درک‌شان و فهم جمعی‌شان می‌شود شاید از وقایع بعدی هم شگفت‌زده نشد و چه بسا با آن‌ها هم‌راه شد یا حتا به پیش‌بازشان رفت.
٩ آذر ١۴٠٢
@sanapourhossein


>>Click here to continue<<

حسین سناپور




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)