TG Telegram Group & Channel
رساله دلگشا عبید زاکانی حکایت داستان کوتاه | United States America (US)
Create: Update:

آزادچهر گفت: شنیدم که روزی خسرو به تماشای صحرا بیرون شد. باغبانی را دید.
مردی پیرِ سال‌خورده... [که] در اُخرَیاتِ مراتب پیری درخت انجیر می‌نشاند.
خسرو گفت: ای پیر!.... درختی که تو امروز نشانی، میوهٔ آن کجا توانی خورد؟!

پیر گفت: «دیگران نشاندند و ما خوردیم، ما بنشانیم تا دیگران خورند». چنانکه روشن‌دلان گفته‌اند:
بكاشتند و بخوردیم و کاشتیم و خورند

#مرزبان‌نامه

@resaleh_delgosha_Obaid_Zakani

آزادچهر گفت: شنیدم که روزی خسرو به تماشای صحرا بیرون شد. باغبانی را دید.
مردی پیرِ سال‌خورده... [که] در اُخرَیاتِ مراتب پیری درخت انجیر می‌نشاند.
خسرو گفت: ای پیر!.... درختی که تو امروز نشانی، میوهٔ آن کجا توانی خورد؟!

پیر گفت: «دیگران نشاندند و ما خوردیم، ما بنشانیم تا دیگران خورند». چنانکه روشن‌دلان گفته‌اند:
بكاشتند و بخوردیم و کاشتیم و خورند

#مرزبان‌نامه

@resaleh_delgosha_Obaid_Zakani


>>Click here to continue<<

رساله دلگشا عبید زاکانی حکایت داستان کوتاه




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)