TG Telegram Group & Channel
رادیو فرهنگ گوتنبرگ | United States America (US)
Create: Update:

آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»

آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس می‌داد، مدتی در داروخانه کار می‌کرد، مدتی هم کافه‌ای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند. خیلی به کافه‌داری علاقه داشت و دوست داشت کافه‌داری محبوب و معروف شود.

چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.

آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بی‌بی‌سی گفت: «آن شب آرمان در اعتراض‌ها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمه‌اش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان می‌رسید زنده می‌ماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمه‌اش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با این‌حال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»

به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربه‌ها غذا می‌خرید. اگرگربه‌ای می‌دید که مریض است تا او را درمان نمی‌کرد خیالش راحت نمی‌شد.

آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک می‌کرد. منبع نزدیک به خانواده می‌گوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانواده‌اش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
@raadiofarhang

رادیو فرهنگ گوتنبرگ
‌ زادروز آرمان عمادی است. جان‌باخته خیزش سراسری، دوست آرمان، برایش آرزوی تشکیل خانواده می‌کند. ادامه خبر👇👇👇 @raadiofarhang
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»

آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس می‌داد، مدتی در داروخانه کار می‌کرد، مدتی هم کافه‌ای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند. خیلی به کافه‌داری علاقه داشت و دوست داشت کافه‌داری محبوب و معروف شود.

چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.

آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بی‌بی‌سی گفت: «آن شب آرمان در اعتراض‌ها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمه‌اش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان می‌رسید زنده می‌ماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمه‌اش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با این‌حال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»

به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربه‌ها غذا می‌خرید. اگرگربه‌ای می‌دید که مریض است تا او را درمان نمی‌کرد خیالش راحت نمی‌شد.

آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک می‌کرد. منبع نزدیک به خانواده می‌گوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانواده‌اش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
@raadiofarhang


>>Click here to continue<<

رادیو فرهنگ گوتنبرگ




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)