Channel: فرهنگ سیاسی
در انقلاب ها دو دسته از مردم وجود دارند :
آنـهـایی کـه انـقـلاب مـیکـنـنـد
و آنهایی که از آن سود میبرند!!
ناپلئون هیل
@politicalculture
آنـهـایی کـه انـقـلاب مـیکـنـنـد
و آنهایی که از آن سود میبرند!!
ناپلئون هیل
@politicalculture
«هیچ چیز به اندازه نفرت از چیزی مشترک، مردم را با هم متحد نمیکند؛ نه عشق، نه دوستی و نه احترام!»
- آنتوان چخوف (یادداشتها)
@politicalculture
- آنتوان چخوف (یادداشتها)
@politicalculture
حاجی فیروز کیست؟
در ۱۵ آبان ماه سال ۲۳ خورشيدي عمر خلیفه دوم عرب و عامل کشتار هزاران ایرانی بدست یک برده ایرانی به نام پیروز نهاوندی ملقب به ابو لؤلؤ در مدینه به قتل رسید و باعث شادی فراوان ایرانیان شد ...!
با توجه به اینکه در آن دوران چندین ماه وقت لازم بوده تا خبرها بوسیله کاروانها و مسافران از مدینه به ایران برسد ، خبر قتل عمر به دست پیروز حتماً در اواخر زمستان به ایران رسیده و همه جا پخش شده و باعث شادی زیاد مردم در آستانه نوروز سال ۲۴ شمسی شده است ...
آن هم بعد از هشت سال تمام ظلم و ستم و بیداد و جنایت اعراب در ایران ...!
(شکست بزرگ قادسیه ، که آغاز ورود اعراب ، به ایران بود در سال ۱۵ شمسی یعنی هشت سال قبل رخ داده بود ...!)
اما یک مشکل بزرگ بر سر راه شادی ملی مردم ایران وجود داشت ...!
اگر مردم آشکارا از مرگ عمر شادی می کردند ، قطعاً توسط حکام عرب کشته می شدند ...
پس مجبور بودند ، که شادی خود را به نوعی پنهان کنند ...!
لذا از ترکیب شدن شادی مردم از قتل عمر به دست پیروز و نیاز به پنهان کردن این شادی شخصیت جالب حاجی فیروز بدست ایرانیان ساخته می شود ...!
از یک طرف اسم حاجی فیروز به آشکارا نشان دهنده پیروز نهاوندی در عربستان است ... (چون مردم هرکس را ، که به عربستان می رفت حاجی می گفتند)
رنگ قرمز جامه و رنگ سیاه چهره حاجی فیروز نشان دهنده جنگ و مبارزه است ...
در ایران قدیم رنگ قرمز و سیاه نشان دهنده جنگ و مبارزه بوده است ، دقت کنید به دو تن از بزرگترین سرداران ایرانی بابک خرمدین ، که رهبر سرخ جامگان بود و ابومسلم خراسانی ، که رهبر سیاه جامگان بود ...!
(در ایران قدیم رنگ مرگ و عزا داری سیاه نبوده ، بلکه مانند هندیها سفید بوده است ...!)
رقص حاجی فیروز نشاندهنده شادی و سرور مردم ، از مرگ عمر است ...!
و حتی شعر معروفی هم ، که حاجی فیروز می خواند :
" ارباب خودم بز بز قندی ...
ارباب خودم چرا نمی خندی "
در اصل مسخره کردن اربابهای عرب آن زمان و مخصوصاً بزرگترین عربها یعنی عمر است ...!
بز بز قندی اشاره آشکار به چهره عربهاست ، که طبق سنت ریش دراز می کردند و سبیل می تراشیدند و شبیه بز می شدند ، که ریش دارد و سبیل ندارد ...!!!
از طرف دیگر فیروز زده و بزرگترین ارباب عربها یعنی عمر را ، کشته و به طور مسخره کردن به ارباب خود یعنی عمر می گوید ، حالا پس چرا نمی خندی ...!؟؟؟
و صد البته ، که وقتی عربهای حاکم به حاجی فیروز نگاه می کردند ، متوجه داستان پشت پرده حاجی فیروز نمی شدند و ایرانیان با خیال راحت در جلوی چشم عربها مرگ خلیفه شان عمر را ، جشن می گرفتند ومی رقصیدند به ریش عربها و عمرشان می خندیدند ...!
از محبوبیت زیاد شخصیت حاجی فیروز در تمام نقاط ایران ، که تا امروز هم بجا مانده است ، روشن می شود ، که پیروز نهاوندی به خاطر قتل عمر در زمان خودش چه محبوبیت عظیمی در بین ایرانیان داشته است و چقدر دل ایرانیان را ، شاد کرده است ...!
در نهایت باید گفت ، که پیروز نهاوندی یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ایران است و اگر در گذشته های دور اجداد ما از ترس اعراب مهاجم ناچار بودند شخصیت جدی پیروز نهاوندی را ، به صورت کمدی و دلقک در بیآورند آلان وظیفه ملی ماست تا دوباره این شخصیت ملی و قهرمان بزرگ کشورمان را ، از حالت طنز و دلقک خارج کنیم و به صورت یک قهرمان بزرگ ملی مورد سپاس و بزرگ داشت قرار دهیم.
برگرفته از کتاب دوقرن
سکوت
اثر : دکتر زرین کوب
کانال فرهنگ سیاسی:
طرح نظرات لزوما به معنای تایید کامل نیست.
@politicalculture
در ۱۵ آبان ماه سال ۲۳ خورشيدي عمر خلیفه دوم عرب و عامل کشتار هزاران ایرانی بدست یک برده ایرانی به نام پیروز نهاوندی ملقب به ابو لؤلؤ در مدینه به قتل رسید و باعث شادی فراوان ایرانیان شد ...!
با توجه به اینکه در آن دوران چندین ماه وقت لازم بوده تا خبرها بوسیله کاروانها و مسافران از مدینه به ایران برسد ، خبر قتل عمر به دست پیروز حتماً در اواخر زمستان به ایران رسیده و همه جا پخش شده و باعث شادی زیاد مردم در آستانه نوروز سال ۲۴ شمسی شده است ...
آن هم بعد از هشت سال تمام ظلم و ستم و بیداد و جنایت اعراب در ایران ...!
(شکست بزرگ قادسیه ، که آغاز ورود اعراب ، به ایران بود در سال ۱۵ شمسی یعنی هشت سال قبل رخ داده بود ...!)
اما یک مشکل بزرگ بر سر راه شادی ملی مردم ایران وجود داشت ...!
اگر مردم آشکارا از مرگ عمر شادی می کردند ، قطعاً توسط حکام عرب کشته می شدند ...
پس مجبور بودند ، که شادی خود را به نوعی پنهان کنند ...!
لذا از ترکیب شدن شادی مردم از قتل عمر به دست پیروز و نیاز به پنهان کردن این شادی شخصیت جالب حاجی فیروز بدست ایرانیان ساخته می شود ...!
از یک طرف اسم حاجی فیروز به آشکارا نشان دهنده پیروز نهاوندی در عربستان است ... (چون مردم هرکس را ، که به عربستان می رفت حاجی می گفتند)
رنگ قرمز جامه و رنگ سیاه چهره حاجی فیروز نشان دهنده جنگ و مبارزه است ...
در ایران قدیم رنگ قرمز و سیاه نشان دهنده جنگ و مبارزه بوده است ، دقت کنید به دو تن از بزرگترین سرداران ایرانی بابک خرمدین ، که رهبر سرخ جامگان بود و ابومسلم خراسانی ، که رهبر سیاه جامگان بود ...!
(در ایران قدیم رنگ مرگ و عزا داری سیاه نبوده ، بلکه مانند هندیها سفید بوده است ...!)
رقص حاجی فیروز نشاندهنده شادی و سرور مردم ، از مرگ عمر است ...!
و حتی شعر معروفی هم ، که حاجی فیروز می خواند :
" ارباب خودم بز بز قندی ...
ارباب خودم چرا نمی خندی "
در اصل مسخره کردن اربابهای عرب آن زمان و مخصوصاً بزرگترین عربها یعنی عمر است ...!
بز بز قندی اشاره آشکار به چهره عربهاست ، که طبق سنت ریش دراز می کردند و سبیل می تراشیدند و شبیه بز می شدند ، که ریش دارد و سبیل ندارد ...!!!
از طرف دیگر فیروز زده و بزرگترین ارباب عربها یعنی عمر را ، کشته و به طور مسخره کردن به ارباب خود یعنی عمر می گوید ، حالا پس چرا نمی خندی ...!؟؟؟
و صد البته ، که وقتی عربهای حاکم به حاجی فیروز نگاه می کردند ، متوجه داستان پشت پرده حاجی فیروز نمی شدند و ایرانیان با خیال راحت در جلوی چشم عربها مرگ خلیفه شان عمر را ، جشن می گرفتند ومی رقصیدند به ریش عربها و عمرشان می خندیدند ...!
از محبوبیت زیاد شخصیت حاجی فیروز در تمام نقاط ایران ، که تا امروز هم بجا مانده است ، روشن می شود ، که پیروز نهاوندی به خاطر قتل عمر در زمان خودش چه محبوبیت عظیمی در بین ایرانیان داشته است و چقدر دل ایرانیان را ، شاد کرده است ...!
در نهایت باید گفت ، که پیروز نهاوندی یکی از بزرگترین قهرمانان ملی ایران است و اگر در گذشته های دور اجداد ما از ترس اعراب مهاجم ناچار بودند شخصیت جدی پیروز نهاوندی را ، به صورت کمدی و دلقک در بیآورند آلان وظیفه ملی ماست تا دوباره این شخصیت ملی و قهرمان بزرگ کشورمان را ، از حالت طنز و دلقک خارج کنیم و به صورت یک قهرمان بزرگ ملی مورد سپاس و بزرگ داشت قرار دهیم.
برگرفته از کتاب دوقرن
سکوت
اثر : دکتر زرین کوب
کانال فرهنگ سیاسی:
طرح نظرات لزوما به معنای تایید کامل نیست.
@politicalculture
تابلویی اثر «وینسنت لوپز» نقاش اسپانیایی قرن 18
تابلویی که می بینید، اثر «وینسنت لوپز» نقاش اسپانیایی قرن 18 روایت کننده ی یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است.
در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند.
در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود. چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد. اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست.
کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازا از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند. هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود، خود را کشت. هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد.
از این روی اگر در تصویر دقت کنید دو جنازه ی زن می بینید و یک مرد و باقی داستان که در تابلو مشخص است.
معلوم نیست چرا ایرانیان سعی نمیکنند داستانهای غنی خود را گسترش دهند و
کاش بجای ساخت بعضی سریال ها از این داستان های غنی و اصیل ایرانی ساخته میشد.
https://hottg.com/politicalculture
تابلویی که می بینید، اثر «وینسنت لوپز» نقاش اسپانیایی قرن 18 روایت کننده ی یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است.
در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند.
در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود. چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد. اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست.
کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازا از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند. هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود، خود را کشت. هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد.
از این روی اگر در تصویر دقت کنید دو جنازه ی زن می بینید و یک مرد و باقی داستان که در تابلو مشخص است.
معلوم نیست چرا ایرانیان سعی نمیکنند داستانهای غنی خود را گسترش دهند و
کاش بجای ساخت بعضی سریال ها از این داستان های غنی و اصیل ایرانی ساخته میشد.
https://hottg.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
آزادی ستون پیشرفت یک ملت است
ملک المتکلمین(۱۲۳۹ – ۱۲۸۷) از روحانیون مبارز عصر مشروطیت بود که بعد از به توپ بستن مجلس به خاطر کینه محمدعلی شاه از کلمات آتشینش علیه شاه، در باغشاه به دار آویخته شد.
او آزادی را ستون پیشرفت یک ملت می دانست:
" کاخ عدالت جز در روی پایه آزادی استوار نگردد و درخت تمدن جز در سایه آزادی رشد و نمو نکند، بسط تمدن جز در زیر پرچم آزادی میسر نگردد و علم و دانش جز در مهد آزادی پرورش نیابد، و ریشه ظلم و ستمگری جز با تیشه آزادی کنده نشود، و فساد اخلاق جز از پرتو نور آزادی رخت برنبندد و تخم حکمت و فلسفه جز در زمین آزادی نروید و مردان بزرگ با شهامت و تقوی جز در هوای آزادی نشو و نما نکند و اصل قانون حقوق بشریت جز در کنف آزادی محفوظ نماند و شرافت و حقوق ملل جز در پرتو آزادی مصون نماند و اصول و احترام و حفظ شئون کانون خانوادگی جز با رعایت آزادی مستقر نشود و پایه ملیت و قومیت بدون رعایت آزادی فردی و اجتماعی مستحکم نگردد و حفظ حیثیت سیاسی اجتماعی و فردی و مصونیت از تجاوز و تعدی و زیستن با تقوی و سربلندی جز در پناه حصن حصین و اصل متین آزادی راه علاجی ندارد."
برگرفته از کتاب زندگی سیاسی، اجتماعی میرزا نصرالله خان اثر مهدی ملک زاده.
https://hottg.com/politicalculture
ملک المتکلمین(۱۲۳۹ – ۱۲۸۷) از روحانیون مبارز عصر مشروطیت بود که بعد از به توپ بستن مجلس به خاطر کینه محمدعلی شاه از کلمات آتشینش علیه شاه، در باغشاه به دار آویخته شد.
او آزادی را ستون پیشرفت یک ملت می دانست:
" کاخ عدالت جز در روی پایه آزادی استوار نگردد و درخت تمدن جز در سایه آزادی رشد و نمو نکند، بسط تمدن جز در زیر پرچم آزادی میسر نگردد و علم و دانش جز در مهد آزادی پرورش نیابد، و ریشه ظلم و ستمگری جز با تیشه آزادی کنده نشود، و فساد اخلاق جز از پرتو نور آزادی رخت برنبندد و تخم حکمت و فلسفه جز در زمین آزادی نروید و مردان بزرگ با شهامت و تقوی جز در هوای آزادی نشو و نما نکند و اصل قانون حقوق بشریت جز در کنف آزادی محفوظ نماند و شرافت و حقوق ملل جز در پرتو آزادی مصون نماند و اصول و احترام و حفظ شئون کانون خانوادگی جز با رعایت آزادی مستقر نشود و پایه ملیت و قومیت بدون رعایت آزادی فردی و اجتماعی مستحکم نگردد و حفظ حیثیت سیاسی اجتماعی و فردی و مصونیت از تجاوز و تعدی و زیستن با تقوی و سربلندی جز در پناه حصن حصین و اصل متین آزادی راه علاجی ندارد."
برگرفته از کتاب زندگی سیاسی، اجتماعی میرزا نصرالله خان اثر مهدی ملک زاده.
https://hottg.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
اشکال اعمال قدرت
ويليام گلاسر در كتاب تئوری انتخاب میگويد افراد نيازشان به قدرت را به سه شكل برآورده میكنند:
۱. شکل اول: power on
يعنی قدرتشان را بر ديگری اعمال میكنند و با كنترل ديگری يا ديگران
احساس قدرت میكنند.
تذكر دادن به ديگران، غر زدن، ايراد گرفتن و مجبور كردن ديگران به كارهايی كه به گمان اين افراد به صلاح آنهاست نمونه اين رفتارهاست.
۲. شكل دوم: power with
يعنی قدرت را با ديگران تجربه میكنند. مثل وقتی كه شما قرار است تصميمی بگيريد كه نتيجه آن بر روی همسر يا فرزندتان هم اثر میگذارد، آنگاه نظر و خواست آنها را هم در نظر میگيريد و حتی به نظر آنها عمل میكنيد.
در واقع به ديگری هم فرصت مخالفت و اظهار نظر و تصميمگيری میدهيد.
۳. شكل سوم: power within
در اين شكل از ارضاء نياز به قدرت، فرد نه قدرتش را بر ديگران اعمال میكند و نه با آنها، بلكه قدرت درونی خويش را افزايش میدهد.
مثل وقتی كه فردی با بالا بردن دانش يا مهارتی در خود احساس توانمندی و قدرت میكند، حتی اگر از ديگران هم تحسينی دريافت نكند اهميتی نمیدهد.
افرادی كه در ارتقاء دانش و فرهنگ بشر نقش مهمی بازی كردهاند، نياز به قدرتشان را اينگونه برآورده كردهاند.
افرادی مثل اديسون، اینشتين، سقراط، نويسندهها، شاعران و هنرمندان بسياری در طول تاريخ و یا كسانی كه حتی مشهور هم نشدهاند اما قدرتمندند.
https://hottg.com/politicalculture
ويليام گلاسر در كتاب تئوری انتخاب میگويد افراد نيازشان به قدرت را به سه شكل برآورده میكنند:
۱. شکل اول: power on
يعنی قدرتشان را بر ديگری اعمال میكنند و با كنترل ديگری يا ديگران
احساس قدرت میكنند.
تذكر دادن به ديگران، غر زدن، ايراد گرفتن و مجبور كردن ديگران به كارهايی كه به گمان اين افراد به صلاح آنهاست نمونه اين رفتارهاست.
۲. شكل دوم: power with
يعنی قدرت را با ديگران تجربه میكنند. مثل وقتی كه شما قرار است تصميمی بگيريد كه نتيجه آن بر روی همسر يا فرزندتان هم اثر میگذارد، آنگاه نظر و خواست آنها را هم در نظر میگيريد و حتی به نظر آنها عمل میكنيد.
در واقع به ديگری هم فرصت مخالفت و اظهار نظر و تصميمگيری میدهيد.
۳. شكل سوم: power within
در اين شكل از ارضاء نياز به قدرت، فرد نه قدرتش را بر ديگران اعمال میكند و نه با آنها، بلكه قدرت درونی خويش را افزايش میدهد.
مثل وقتی كه فردی با بالا بردن دانش يا مهارتی در خود احساس توانمندی و قدرت میكند، حتی اگر از ديگران هم تحسينی دريافت نكند اهميتی نمیدهد.
افرادی كه در ارتقاء دانش و فرهنگ بشر نقش مهمی بازی كردهاند، نياز به قدرتشان را اينگونه برآورده كردهاند.
افرادی مثل اديسون، اینشتين، سقراط، نويسندهها، شاعران و هنرمندان بسياری در طول تاريخ و یا كسانی كه حتی مشهور هم نشدهاند اما قدرتمندند.
https://hottg.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
ما نمیتوانیم مشکلاتمان را با همان تفکری حل کنیم که با استفاده از آن، آنها را به وجود آوردیم.
آلبرت اینشتن
@politicalculture
آلبرت اینشتن
@politicalculture
اگر سرمایهداری نبود، الان برق هم نداشتیم که بخوایم باهاش علیه سرمایهداری توییت کنیم! جورج وستینگهاوس از جمله آدمایی بود که صد سال پیش روی ایدهی «جریان متناوب» نیکلا تسلا سرمایهگذاری کرد و در حقیقت وارد رقابت با توماس ادیسون و «جریان مستقیم» شد.
وستینگهاوس یکی از رقبای اصلی ادیسون بود که با خرید حقوق ایدهی نیکلا تسلا، تونست جریان متناوب رو به کل آمریکا توزیع کنه. به نظر شما چرا چنین کاری کرد؟ جدا از خدمتی که این آدمهای بزرگ به بشریت کردن، بدون شک فاکتور سود و کسب درآمد هم گوشهی ذهنشون بوده.
و از قضا همین تمایل برای بالا رفتن، برای بیشتر داشتن، برای رقابت با بقیه و برای کشف و اختراع، از بنیادیترین تمایلات بشره. و همین باعث شده انسان روز به روز پیشرفت کنه. چیزی که کمونیسم به بدترین شکل ممکن نادیدهش میگیره و با ایدهی ساختن جامعهی یکدست، نسل پس از نسل،
باعث مرگ انگیزهها و ایدهها شده. این چیزا بدیهیه البته. چند اختراع و وسیلهی مهمی که هر روز تو زندگیتون ازش استفاده میکنید و کارتون رو راه میندازه و ساختهی کشورهای کمونیستیه نام ببرید.
https://hottg.com/politicalculture
وستینگهاوس یکی از رقبای اصلی ادیسون بود که با خرید حقوق ایدهی نیکلا تسلا، تونست جریان متناوب رو به کل آمریکا توزیع کنه. به نظر شما چرا چنین کاری کرد؟ جدا از خدمتی که این آدمهای بزرگ به بشریت کردن، بدون شک فاکتور سود و کسب درآمد هم گوشهی ذهنشون بوده.
و از قضا همین تمایل برای بالا رفتن، برای بیشتر داشتن، برای رقابت با بقیه و برای کشف و اختراع، از بنیادیترین تمایلات بشره. و همین باعث شده انسان روز به روز پیشرفت کنه. چیزی که کمونیسم به بدترین شکل ممکن نادیدهش میگیره و با ایدهی ساختن جامعهی یکدست، نسل پس از نسل،
باعث مرگ انگیزهها و ایدهها شده. این چیزا بدیهیه البته. چند اختراع و وسیلهی مهمی که هر روز تو زندگیتون ازش استفاده میکنید و کارتون رو راه میندازه و ساختهی کشورهای کمونیستیه نام ببرید.
https://hottg.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
کیفیت زندگی شما
(میزان رضایت واحساس خوشبختی)
= بستگی دارد به
نوع سوالات شما
(چه چیزهایی اززندگی می خواهید)
@politicalculture
(میزان رضایت واحساس خوشبختی)
= بستگی دارد به
نوع سوالات شما
(چه چیزهایی اززندگی می خواهید)
@politicalculture
هیچ کس از فاسد حمایت نمیکند، جز فاسد؛
هیچ کس از ظالم دفاع نمیکند، جز ظالمین
هیچ کس از آزادی دفاع نمیکند، جز آزاد اندیشان
و در این میان هرکسی میداند کجای این داستان قراردارد.
گاندی
https://hottg.com/politicalculture
هیچ کس از ظالم دفاع نمیکند، جز ظالمین
هیچ کس از آزادی دفاع نمیکند، جز آزاد اندیشان
و در این میان هرکسی میداند کجای این داستان قراردارد.
گاندی
https://hottg.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
نماد سینهای هفت سین :
سنجد: عشق، فرزانگی، زایش
سیب: زیبایی، سلامت
سبزه: تولد دوباره، حیات نو
سمنو: ثروت، وفور
سیر: تندرستی
سرکه: صبر، عقل
سماق: صبر و بردباری
🌸 بهاری شدنتون
پیشاپیش مبارک 🌸
@politicalculture
سنجد: عشق، فرزانگی، زایش
سیب: زیبایی، سلامت
سبزه: تولد دوباره، حیات نو
سمنو: ثروت، وفور
سیر: تندرستی
سرکه: صبر، عقل
سماق: صبر و بردباری
🌸 بهاری شدنتون
پیشاپیش مبارک 🌸
@politicalculture
HTML Embed Code: