✍️ نویسنده: Karla L. Miller
یک کارمند باتجربه که سابقه ارتقا در شرکتش دارد، پس از تغییر مدیر دچار تنش در رابطه کاری شده است. او مدتی سرپرستی تیم را برعهده داشته تا اینکه مدیر جدیدی استخدام شده—فردی خوشبرخورد اما ناسازگار در سبک کاری. با گذر زمان، اختلافها بین آنها بالا گرفته، طوری که مدیر جدید بدون شفافسازی انتظارات، کارمند را تهدید به حذف از فرصتها کرده و مسئولیت ترمیم رابطه را به طور کامل بر عهده او گذاشته است.
کارمند احساس میکند مدیرش با فرهنگ سازمانی کنار نیامده و مدام ابراز نارضایتی میکند. در نبود یک سازوکار داخلی برای حل اختلافات، او به سراغ ابزارهای ارزیابی رفتاری رفته و حتی پیشنهاد داده مدیرش هم از این روش استفاده کند، اما مطمئن نیست این پیشنهاد جدی گرفته شود. این وضعیت باعث استرس و ناامیدی او شده است.
پاسخ مشاور این است:
تو آدم دلسوزی هستی و میخواهی رابطه را درست کنی، اما گاهی لازم است واقعیت را بپذیری. وقتی مدیرت نه علاقهای به تغییر دارد، نه مسئولیت رفتار خود را میپذیرد، نمیتوان انتظار داشت که رابطه بهبود یابد. کسی که برای "اعتمادسازی" کاری نمیکند و حتی انتظاراتش را بیان نمیکند، نمیخواهد این تنش را حل کند.
🔸 دو راه پیشرو داری:
۱. فرض را بر این بگذار که این رابطه هرگز صمیمی نخواهد شد. تلاش کن نتایج کارت با انتظارات او هماهنگ باشد، در عین حفظ احترام، حرفهای و دیپلماتیک رفتار کن و روابط حمایتی خودت را با همکاران همفکر حفظ کن.
۲. تجربه مدیریتی و اعتبارت را با خودت به تیم یا سازمانی ببر که قدردان آن باشد.
نکته مهم: ابزارهای ارزیابی رفتاری میتوانند مفید باشند، اما تنها برای کسانی که به آنها باور دارند.
📌 گاهی ماندن در یک رابطه کاری ناسالم، به قیمت سلامت روان تمام میشود. قدرت تشخیص زمان رفتن، نشانه بلوغ حرفهای است.
منبع: واشنگتنپست
>>Click here to continue<<
