TG Telegram Group & Channel
اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی) | United States America (US)
Create: Update:

مُردن!

خبر، هربار چون گردباد می‌چرخد و در هر چرخش آدم‌ها را می‌بلعد و باز تکرار می‌شود. خود را در میان گردباد مرگ می‌تکانیم تا شاید عادت نکنیم اما در میان گردباد‌ تکرار مرگ‌بار، حواس‌مان کرخت شده و آدم‌ها برای‌مان، برای اخبار، برای همه، یک عدد می‌شوند. سه. چهار. هفت. ده. بیست. عدد بعدی کیست؟ کسی عدد بعدی را می‌شناسد؟ عدد قبلی که بود؟ چند خاطره از عدد قبلی گفته می‌شود، که چقدر خوب بود و چه عجیب که چقدر آن‌ زمان که او را می‌شناختیم، شور زندگی داشت و تمام می‌شود تا خبر بعد و عدد بعد. کسی نمی‌‌پرسد که آن شور زندگی از کدام دهلیز مرگ‌بار گذشت که خود را در آن نقطه که رویای دیگران بود، کُشت!
صبح شده.،آفتاب می‌درخشد. دو پرستو پشت در خانه‌ات در بیمارستانی کوچک در شهرستانی دور، لانه می‌سازند و آواز می‌خوانند.
صدای پیج را میشنوی که کد ۹۹ را برای سی پی آر اعلام می‌کند.
می‌خواهی بلند شوی و چون همیشه، با تمام توانت بدوی، اما می‌بینی که دراز کشیده‌ای و همکارانت با چشمان اشک آلود جسمی را که انگار روزی خودت بودی، نا امیدانه احیا می‌کنند.
تو در بی‌وزنی غوطه‌وری و‌ روپوش سفیدت بر روی رخت آویز خانه‌ی محقرت، سخت می‌گرید.

دکتر امید رضائی
انکولوژیست و نویسنده

https://hottg.com/omidrezaie55

مُردن!

خبر، هربار چون گردباد می‌چرخد و در هر چرخش آدم‌ها را می‌بلعد و باز تکرار می‌شود. خود را در میان گردباد مرگ می‌تکانیم تا شاید عادت نکنیم اما در میان گردباد‌ تکرار مرگ‌بار، حواس‌مان کرخت شده و آدم‌ها برای‌مان، برای اخبار، برای همه، یک عدد می‌شوند. سه. چهار. هفت. ده. بیست. عدد بعدی کیست؟ کسی عدد بعدی را می‌شناسد؟ عدد قبلی که بود؟ چند خاطره از عدد قبلی گفته می‌شود، که چقدر خوب بود و چه عجیب که چقدر آن‌ زمان که او را می‌شناختیم، شور زندگی داشت و تمام می‌شود تا خبر بعد و عدد بعد. کسی نمی‌‌پرسد که آن شور زندگی از کدام دهلیز مرگ‌بار گذشت که خود را در آن نقطه که رویای دیگران بود، کُشت!
صبح شده.،آفتاب می‌درخشد. دو پرستو پشت در خانه‌ات در بیمارستانی کوچک در شهرستانی دور، لانه می‌سازند و آواز می‌خوانند.
صدای پیج را میشنوی که کد ۹۹ را برای سی پی آر اعلام می‌کند.
می‌خواهی بلند شوی و چون همیشه، با تمام توانت بدوی، اما می‌بینی که دراز کشیده‌ای و همکارانت با چشمان اشک آلود جسمی را که انگار روزی خودت بودی، نا امیدانه احیا می‌کنند.
تو در بی‌وزنی غوطه‌وری و‌ روپوش سفیدت بر روی رخت آویز خانه‌ی محقرت، سخت می‌گرید.

دکتر امید رضائی
انکولوژیست و نویسنده

https://hottg.com/omidrezaie55


>>Click here to continue<<

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)