TG Telegram Group & Channel
افزایش مهارت های شخصی و زندگی | United States America (US)
Create: Update:

"ریدلی‌اسکات" یا "نرگس‌آبیار "؟!
سینمای اقتباسی یا سینمای فولکلور؟!
دغدغه‌جهانی یا فرهنگ‌عامه‌پسند؟!
و در نهایت:
آخرین دوئل (The Last Duel) یا ابلق؟!

"یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب
کز  هر زبان  که  می‌شنوم  نامکرر  است"

بگذریم از تصویر آلات‌ موسیقی که هنوز از هرسوژه قتل، تجاوز، خیانت و اعتیاد ناموجه‌تر است.
کافیست سه‌ثانیه از یک فیلم را ببینید تا حدس بزنید که این فیلم محصول وطن است یا نه؟
پس بلادرنگ از خیر تکنیک، تجهیزات و ابزار به‌روز این حوزه می‌گذریم.

پایان بازِ داستانی‌، تکنیک خوبی‌ست اما قرار نیست تمام فیلم را کارگردان بسازد و در نهایت پایان آن‌ را برای مخاطب باز بگذارد.
پایانی که برای افراد یک جغرافیا از بالاخطی‌ها به پایین‌خطی‌ها بسیار متفاوت است.
خارج از کلیت ماجرا، اگر زدن سیلی به گوشِ افکار پوسیده "برادران لیلا" نقطه‌ی عطفی برای سهراب‌کشی سینمای ایران باشد، پارادایم "هیس دخترها فریاد نمی‌زنند" تا امتداد تابوی فداکاریِ‌ مصلحت‌اندیش جامعه‌ی *ابلق* هنوز ادامه دارد.

داستان اسپانیایی "همه می‌دانند" اصغر فرهادی در بی‌قانونی عیان و غیرعیان جامعه و حتی فیلم‌های ایرانی تمامی ندارد و انگار افراد جامعه همیشه‌ی‌خدا از زاویه دید سوم‌شخص‌ دانا همه چیز را می‌دانند اما نمی‌توانند...

فاصله بین حقیقت و مصلحت هنوز قابل تامل است. چه‌بسا چند سال آینده به قوانین اقتصاد جهانی تن بدهیم و مشکلات اقتصادی‌مان تمام شود اما شیرین دویست‌سال فرصت لازم است تا فرهنگِ مرده‌ِ در پوست و جان‌مان به حقیقت‌ِمحض استحاله شود.
تعریف کارِدرست از نادرست و تصمیم فدا شدن یا نشدن "ریدلی‌اسکات" در فیلم "آخرین‌دوئل" با تعریف فرهنگ، غیرت و مصلحتِ فیلم "ابلق"، مبیِّن این فاصله فرهنگی‌‌ست.

سینمایی که آمریکا را ابرقدرت جهان می‌کند تا در تمام فیلم‌های خود یک فرد آمریکایی‌ مشکل‌گشا و ناجی تمام کشور و جهان باشد همان سینمایی‌ست که در ایران هنوز دغدغه کهنه رستم‌های شاهنامه را در تصوّر جامعه تازه نگه‌ می‌دارد.
تصویر شعار آزادی در غرب به صورتی که هر فرد آزاد است هرکاری بکند به شرط آنکه به دیگری آسیب نرساند در بیشتر فیلم‌های ایرانی هم همان است با این تفاوت که این کجا و آن کجا‌؟ آزادی بیانی که فرهنگ یک جامعه را نشان گرفته و طناب‌ دار که همیشه منتظر است،حقیقت ماجرا گفته شود تا کسی را نه‌البته به عدالت که‌به فرهنگ تعصب از خود بیاویزد اگر از زبان زن‌ "ابلق"جاری شود و یا زن دیگری که از همه جامعه می‌خواهد تا مثل او تحمل کنند تا زندگی هم‌چنان ادامه داشته باشد به هر قیمت و به هر شکل.

البته وقتی که کمتر کسی کتاب می‌خواند، فیلم و سریال‌ است که فرهنگ جامعه را می‌سازد و یا تصور جهان از جامعه ما را.

بنابراین نیاز به فصل جدیدی داریم تا شاید:
وقت‌ش رسیده قافیه‌هایمان عوض شود
با سار پشت پنجره جامان عوض شود.
#مهراب_حیدری

"ریدلی‌اسکات" یا "نرگس‌آبیار "؟!
سینمای اقتباسی یا سینمای فولکلور؟!
دغدغه‌جهانی یا فرهنگ‌عامه‌پسند؟!
و در نهایت:
آخرین دوئل (The Last Duel) یا ابلق؟!

"یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب
کز  هر زبان  که  می‌شنوم  نامکرر  است"

بگذریم از تصویر آلات‌ موسیقی که هنوز از هرسوژه قتل، تجاوز، خیانت و اعتیاد ناموجه‌تر است.
کافیست سه‌ثانیه از یک فیلم را ببینید تا حدس بزنید که این فیلم محصول وطن است یا نه؟
پس بلادرنگ از خیر تکنیک، تجهیزات و ابزار به‌روز این حوزه می‌گذریم.

پایان بازِ داستانی‌، تکنیک خوبی‌ست اما قرار نیست تمام فیلم را کارگردان بسازد و در نهایت پایان آن‌ را برای مخاطب باز بگذارد.
پایانی که برای افراد یک جغرافیا از بالاخطی‌ها به پایین‌خطی‌ها بسیار متفاوت است.
خارج از کلیت ماجرا، اگر زدن سیلی به گوشِ افکار پوسیده "برادران لیلا" نقطه‌ی عطفی برای سهراب‌کشی سینمای ایران باشد، پارادایم "هیس دخترها فریاد نمی‌زنند" تا امتداد تابوی فداکاریِ‌ مصلحت‌اندیش جامعه‌ی *ابلق* هنوز ادامه دارد.

داستان اسپانیایی "همه می‌دانند" اصغر فرهادی در بی‌قانونی عیان و غیرعیان جامعه و حتی فیلم‌های ایرانی تمامی ندارد و انگار افراد جامعه همیشه‌ی‌خدا از زاویه دید سوم‌شخص‌ دانا همه چیز را می‌دانند اما نمی‌توانند...

فاصله بین حقیقت و مصلحت هنوز قابل تامل است. چه‌بسا چند سال آینده به قوانین اقتصاد جهانی تن بدهیم و مشکلات اقتصادی‌مان تمام شود اما شیرین دویست‌سال فرصت لازم است تا فرهنگِ مرده‌ِ در پوست و جان‌مان به حقیقت‌ِمحض استحاله شود.
تعریف کارِدرست از نادرست و تصمیم فدا شدن یا نشدن "ریدلی‌اسکات" در فیلم "آخرین‌دوئل" با تعریف فرهنگ، غیرت و مصلحتِ فیلم "ابلق"، مبیِّن این فاصله فرهنگی‌‌ست.

سینمایی که آمریکا را ابرقدرت جهان می‌کند تا در تمام فیلم‌های خود یک فرد آمریکایی‌ مشکل‌گشا و ناجی تمام کشور و جهان باشد همان سینمایی‌ست که در ایران هنوز دغدغه کهنه رستم‌های شاهنامه را در تصوّر جامعه تازه نگه‌ می‌دارد.
تصویر شعار آزادی در غرب به صورتی که هر فرد آزاد است هرکاری بکند به شرط آنکه به دیگری آسیب نرساند در بیشتر فیلم‌های ایرانی هم همان است با این تفاوت که این کجا و آن کجا‌؟ آزادی بیانی که فرهنگ یک جامعه را نشان گرفته و طناب‌ دار که همیشه منتظر است،حقیقت ماجرا گفته شود تا کسی را نه‌البته به عدالت که‌به فرهنگ تعصب از خود بیاویزد اگر از زبان زن‌ "ابلق"جاری شود و یا زن دیگری که از همه جامعه می‌خواهد تا مثل او تحمل کنند تا زندگی هم‌چنان ادامه داشته باشد به هر قیمت و به هر شکل.

البته وقتی که کمتر کسی کتاب می‌خواند، فیلم و سریال‌ است که فرهنگ جامعه را می‌سازد و یا تصور جهان از جامعه ما را.

بنابراین نیاز به فصل جدیدی داریم تا شاید:
وقت‌ش رسیده قافیه‌هایمان عوض شود
با سار پشت پنجره جامان عوض شود.
#مهراب_حیدری


>>Click here to continue<<

افزایش مهارت های شخصی و زندگی




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)