⭕️سالگرد کشتار تبریز توسط ترکان عثمانی
✍️ دکتر جواد طباطبایی
🔹پیش از حملهٔ ترکان، سردارانِ پیر قصد داشتند مانندِ زمانِ شاهطهماسب اهالیِ تبریز را به بخشهای امن انتقال داده و دشمن را به داخلِ شهرِ خالی از سکنه و آذوقه بکشانند و آنگاه راهِ تدارکات را بر آنان ببندند تا سپاهیانِ عثمانی تلف شوند، اما سردارانِ جوان و نورسیدگان - به نوشتهٔ اسکندر بیگ، «بعضی از جُهَلا و بَدمستانِ بادهٔ غرور» - که ولیعهدِ جوان و بیتجربه نیز با آنان همدل بود، «راهِ خوشآمدگویی داشتند، لافهای گزاف زده»، بر آن شدند تا شهر را سنگربندی کنند.
🔹پنجاه جوانِ تبریزی وظیفهٔ دفاع از شهر را بر عهده داشتند، اما به سببِ کثرتِ سوارانِ تُرک، ولیعهد جرئت نکرد واردِ جنگ شود و جوانانِ تبریز نیز به رغمِ پایداری و دلاوری نتوانستند در برابرِ توپخانهٔ عثمانی کاری از پیش ببرند. سردارانِ قزلباشِ تبریز به اردوی ولیعهد پناه بردند و ناچار، شهر تسلیم شد.
🔹اگرچه مردمِ تبریز به اجبار تسليمِ ترکان شدند اما نیروهای پایداریِ شهر همچنان برقرار بود تا جایی که یکی از سردارانِ عثمانی را در حمام کشتند و جسدِ او را به چاه انداختند. فلسفی مینویسد: «عثمانپاشا از این خبر به سختی برآشفت و فرمانِ قتلِ عام داد. یک روز از بام تا شام سربازانِ ترک، مردمِ تبریز را از زن و مرد و کودک طعمهٔ شمشیر ساختند و اموالشان را به یغما بردند. در پایانِ روز، که عثمانپاشا به وساطتِ خیراندیشان امر به تَرکِ مردمکُشی داد شهرِ تبریز که از آبادی و زیبایی در سراسرِ ایران مانند نداشت به قبرستانی مرگبار مبدل شده بود.»
🔹اسکندربیگ ترکمان نیز که تبریز را پس از بیرون رفتنِ سپاهیانِ عثمانی دیده است، مینویسد: «راقمِ این سطور در اردوگاهِ مُعَلّا بود. روزی به شهر آمد، طُرفهشهری به نظر آمد. جميعِ خانهها که به طلا و لاجورد تزیین یافته بود، خراب شده، درها و پنجرههای نقاشی، کَنده شده و به جای هیمه سوخته شده بود. درختانِ باغها و باغچهها قطع شده، هیمهٔ سالیانه به قلعهای کشیده و از چندین هزار خانهٔ دلنشین، یک خانه که استعدادِ نشیمنِ یکی از اَواسِطالناس را داشته باشد، سالم نمانده بود و جميعِ دَکاکین، خاناتِ کاشیکارِ دو طبقه و حمامات ویران شده، اجسادِ قتيلانِ تبریزی همچنان در کوچهها و بیوت و بازارها افتاده بود. مُجمَلاً شهرِ نشاطانگیزِ تبریز، با آن همه نزاهت و خرمی که داشت، ویرانه به نظر در آمده که از مشاهدهٔ آن خاطرها مشوش و دماغِ سنگیندلان پریشان میشد.
مولانا فروغی تبریزی این بیت را مناسبِ حال گفته:
«وقوعِ کربلا تسکینِ دردم میدهد، ور نه
دلم در حسرتِ تبریزِ ویرانتر ز تبریز است»
✖️وقایع مذکور، مربوط به سال ۹۶۳ هـ.ش | 1584 م در زمان سلطنت شاهمحمد خدابنده چهارمین پادشاه صفویست.
✖️امروز سالگرد ویرانی تبریز به دست سپاهیان عثمانی پس از جنگ چالدران به سال ۸۹۳ هـ.ش | 1514 میلادیست.
▪️منابع:
-نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۴، ۵ جلد، ج نخست، صص ۷۷-۷۹
-اسکندربیک منشی، تاریخ عالمآرای عباسی، ص۳۰۷
🔗جواد طباطبایی، تأملی دربارهٔ ایران، جلد نخست: دیباچهای بر نظریهٔ انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی در مفهوم ایران، انتشارات مینوی خرد، چ سوم، بهار ۱۳۹۷، صص ۱۱۲ و ۱۱۳.
🔹منبع: آیه های آبی
@NSFRONT_IRAN
>>Click here to continue<<