📚شرح لیاح گرینفلد بر ناسیونالیسم

🔹لیاح گرینفلد (liah greenfeld) با بررسی رابطه ناسیونالیسم با توسعه اقتصادی و نقش آن در ظهور سرمایه داری و تمدن اقتصادی جدید،آن را شکل بی نظیری از آگاهی اجتماعی می داند که در قلب این آگاهی یک انگاره در برگیرنده و اجبار آمیز از جامعه ، به عنوان ملت قرار دارد که درای حاکمیت است و اعضای آن با هم برابر هستند، به نحوی که حاکمیت مردم اصل اساسی سیاسی آن و مساوات طلبی نماینگر اصل اساسی سازماندهی اجتماعی آن است(Greenfeld,2001:2).

🔹البته او سه نوع ناسیونالیسم فردگرایانه - مدنی ، جمع گرایانه - مدنی و جمع گرایانه - قومی را از هم تفکیک میکند که در اولی پذیرش آگاهانه و ارادی عضویت در ملت نوسط افراد، دمکراسی فردگرایانه یا لیبرال را می رساند که در آن حکومت ها نماینده و پاسدار حقوق بشر و افراد از طریق ایجاد نهاد ها هستند، در حالی که در نوع دوم ملت یک فرد جمعی، دارای اراده ، نیازها و منافع خاص خود است که بر اراده ها، نیاز و منافع افراد تشکیل دهنده آن برتری و اولیت دارد و با اکثریت هم اندازه گیری نمیشود و اراده ملی توسط گروهی نخبه به عنوان نماینده اراده ملت اعمال میشود و دیکتاتوری های مدرن محصول آنند و دموکراسی مورد تعهدشان سوسیالیستی یا توده ای است(Greenfeld,2001:2-3).

🔹در نوع سوم که شایع ترین نوع آن است، ملت با عنصر قومی و الزامات اقتدارگرایانه عنصر جمع گرای خود، تقویت و اعمال میشود و ارگانیسم ایده آل ملت، نافی آزادی فرد بوده و آزادی یا حاکمیت ملت ، به عنوان آزادی از سلطه خارجی باز تعریف میشود(Greenfeld,2001:3)

📚منبع: فصلنامه سیاست، شماره سوم، پاییز 1393،ناسیونالیسم، دولت و توسعه نوشته سید احمد موثقی

@NSFRONT_IRAN

卐Ns front卐

📚شرح لیاح گرینفلد بر ناسیونالیسم

🔹لیاح گرینفلد (liah greenfeld) با بررسی رابطه ناسیونالیسم با توسعه اقتصادی و نقش آن در ظهور سرمایه داری و تمدن اقتصادی جدید،آن را شکل بی نظیری از آگاهی اجتماعی می داند که در قلب این آگاهی یک انگاره در برگیرنده و اجبار آمیز از جامعه ، به عنوان ملت قرار دارد که درای حاکمیت است و اعضای آن با هم برابر هستند، به نحوی که حاکمیت مردم اصل اساسی سیاسی آن و مساوات طلبی نماینگر اصل اساسی سازماندهی اجتماعی آن است(Greenfeld,2001:2).

🔹البته او سه نوع ناسیونالیسم فردگرایانه - مدنی ، جمع گرایانه - مدنی و جمع گرایانه - قومی را از هم تفکیک میکند که در اولی پذیرش آگاهانه و ارادی عضویت در ملت نوسط افراد، دمکراسی فردگرایانه یا لیبرال را می رساند که در آن حکومت ها نماینده و پاسدار حقوق بشر و افراد از طریق ایجاد نهاد ها هستند، در حالی که در نوع دوم ملت یک فرد جمعی، دارای اراده ، نیازها و منافع خاص خود است که بر اراده ها، نیاز و منافع افراد تشکیل دهنده آن برتری و اولیت دارد و با اکثریت هم اندازه گیری نمیشود و اراده ملی توسط گروهی نخبه به عنوان نماینده اراده ملت اعمال میشود و دیکتاتوری های مدرن محصول آنند و دموکراسی مورد تعهدشان سوسیالیستی یا توده ای است(Greenfeld,2001:2-3).

🔹در نوع سوم که شایع ترین نوع آن است، ملت با عنصر قومی و الزامات اقتدارگرایانه عنصر جمع گرای خود، تقویت و اعمال میشود و ارگانیسم ایده آل ملت، نافی آزادی فرد بوده و آزادی یا حاکمیت ملت ، به عنوان آزادی از سلطه خارجی باز تعریف میشود(Greenfeld,2001:3)

📚منبع: فصلنامه سیاست، شماره سوم، پاییز 1393،ناسیونالیسم، دولت و توسعه نوشته سید احمد موثقی

@NSFRONT_IRAN

hottg.com/nsfront_iran/628

666 viewsHARDCORE, Feb 2, 2021 at 17:08