▪️داستان مرغ مگس خوار
یک جنگل عظیم دچار آتش سوزی می شود. همه حیوانات جنگل بیرون میآیند و در حالی که در آتش سوختن جنگل را تماشا میکنند، بهجز یک مرغ مگسخوار کوچک احساس میکنند، بسیار ناتوان هستند. می گوید، "من می خواهم کاری برای آتش انجام دهم!" بنابراین، به نزدیکترین نهر پرواز می کند و یک قطره آب برمی دارد. آن را روی آتش می ریزد و با سرعت هر چه بیشتر بالا و پایین، بالا و پایین، بالا و پایین می رود. در این میان، همه حیوانات دیگر، بسیار بزرگتر مانند فیل با خرطومی بزرگ که می تواند آب بسیار بیشتری به ارمغان بیاورد، درمانده در آنجا ایستاده اند. و به مرغ مگس خوار می گویند 'فکر می کنی چه کاری می توانی انجام دهی؟ تو خیلی کوچک هستی؛ این آتش خیلی بزرگ است. بال های شما خیلی کوچک است و منقار شما آنقدر کوچک است که می توانید هر بار فقط یک قطره آب بیاورید.» اما همچنان که با دلسردی آنها ادامه می دهند، بدون اتلاف وقت به سمت آنها می رود و به آنها می گوید. "من دارم بهترین کاری را که می توانم انجام می دهم."
🧠🆔 @neurocognitionandlearning
>>Click here to continue<<
