خاطرهای از مصطفی ملکیان و عبدالکریم سروش
اوائل دههی هفتاد، عبدالکریم سروش، پنجشنبهها به قم میآمد، و صبح تا ظهر، در زمینهی فلسفهی دین، تدریس میکرد؛ برای جمعی خصوصی از طلبهها، که شمارشان به بیست تن نمیرسید. من هم بخت شرکت در این درسها را داشتم، و از استاد سروش بسیار آموختم. گرچه بعدها، هرچه بیشتر گذشت، از آراء دینشناختی ایشان فاصلهی بیشتری گرفتم، و بسیاری از دیدگاههای اصلی ایشان را قابل دفاع ندیدم.
خاطرههای بسیاری از آن دوران در ذهنام ماندهاند. یکی آن که مصطفی ملکیان را برای اولین بار در این جلسات دیدم. با آنکه ما هر دو در قم زندگی میکردیم، و ملکیان برای بسیاری از طلّاب چهرهی شناختهشدهای بود، من فقط دورادور اسمی از ایشان شنیده بودم، و آشنایی نزدیکی با ایشان نداشتم.
اولین باری که ملکیان را دیدم، پای همین درسهای روز پنجشنبهی سروش بود. آن روز سروش دربارهی ماهیّت دین سخن میگفت، و به نظریههای مختلف فیلسوفان دین در این باره اشاره میکرد. از جمله این دیدگاه که دین حاصل «حیرت» آدمی است. روی وایتبرد کلمهی «حیرت» را نوشت، و در برابر آن، معادل انگلیسیاش، perpelexity، را. ملکیان، بیدرنگ، گفت که املای کلمهی انگلیسی اشتباه است، و صورت درست آن perplexity است. سروش، با تأمل، ولی بدون مقاومت، املای کلمه را تصحیح کرد.
جالب بود که میدانستیم سروش سالها در انگلستان تحصیل کرده، و انگلیسی را در آن محیط آموخته وبه کاربرده است، در حالی که ملکیان، پایش را از قم بیرون نگذاشته، انگلیسی را بیشتر از راه خودآموزی و خواندن متون میدانست.درست به دلیل آموختن زبان از راه چشم بود که به املای کلمات حسّاسیّت بیشتری داشت.
یکی از درسهای پرطرفدار ملکیان در قم، درسهای متون فلسفی او بود، که در تعلیم زبان تخصصی فلسفه به طلّاب کمک بسیاری میکرد. دقّت و وسواس زبانی او زبانزد بود، و برای او - حتّی در میان کسانی که اهل حوزه هم نبودند - احترام ویژهای میخرید. ملکیان آن زمان هنوز تهراننشین نشده بود، شهرت امروزی را نداشت، و چیز چندانی منتشر نکرده بود.
دانش و دقّت زبانی ملکیان، با تسلّط او بر متون مهم فارسی همراه است. اشارات ادبی و زبانی او در این باره، راهگشای شاگرداناش بود.
ملکیان، سالهای آخری که ایران بودم، مدّت بسیار کوتاهی، در خانهاش، برای من و دوستی دیگر، نقد عقل محض کانت را تدریس کرد، ولی متأسفانه، ادامه نیافت.
در میان اهل فلسفهی ما کمتر کسی را میتوان یافت که به اندازهی ملکیان، و با توجّه و باریکبینی او، متون کلاسیک فلسفی را خوانده باشد. البتّه که سلیقهی زبانی او مقبول همگان نیست. همچنین، کارهای منتشرشدهی او نیز همه در یک سطح، و در یک درجه از اهمیّت نیستند. ولی اهل ترجمه از مقایسهی ترجمههای او با متون اصلی نکتههای فراوانی میآموزند.
برای هر دو استاد، ملکیان و سروش، آرزوی تندرستی، عمر بلند و پربار دارم.
https://hottg.com/khalajich
>>Click here to continue<<