TG Telegram Group & Channel
ناقد| مصطفی ملکیان | United States America (US)
Create: Update:

🔰نقد دیدگاه های استاد ملکیان در باب اصل علیت


اصل مطلب استاد ملکیان:
https://3danet.ir/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AA/


🔸️آقای ملکیان در ضمن بیان نکاتی از اصل علیت در ۴ محور؛ تقریر دقیق اصل علیت، مقوله علت و معلول، همزمانی علت و معلول، نفی حکم معلولیت برای کل عالم، تلاش می کند علیت را به امور جزئی و شخصی تقلیل دهد.
که در ادامه به صورت جداگانه ادعای ایشان مطرح و به اشکالات آن پرداخته می شود.

1️⃣ او در "تقریر دقیق اصل علیت" بیان می دارد؛
ما از تقریر اصل علیت صرف نظر می کنیم زیرا "هر معلولی نیازمند علت است" یک قضیه تحلیلی است و ارزشی ندارد.

اشکالات؛
۱- تقریر "دقیق" ایشان از اصل علیت این بود که از نقریر آن صرف نظر می کنیم.

۲- قضایای تحلیلی، قضایای است که مفهوم محمول درون مفهوم موضوع وجود دارد و همه مفاهیم با علم حضوری نزد ما حاضر است، بنابراین قضایای یقینی و ارزشمند است.

۳- قضیه "هر معلولی علت دارد" یک قضیه بدیهی و اولی است که پایه علوم بشری است و همه قوانین علمی و استدلال ها به پشتوانه آن شکل می گیرد.

۴- در قضیه "هر معلولی علت دارد" حاکی و محکی هر دو در نفس حاضر است و با علم حضوری از مقایسه رابطه بین "نفس و اراده" درک و تصدیق می گردد.

2️⃣وی در بند دوم به "مقوله علت و معلول" می پردازد. به این معنا که علت و معلول جزء کدام یک از مقولات ارسطوی، کانتی و هایدگری و .... است.
او ابتدا به اختلافات در تعداد مقولات اشاره می کند و در نهایت با اجماعی مورد قبول خود، مقولات را در ۵ قسم؛ جوهر، خاصه، نسبت ها و مجموعه ها و رویدادها معرفی می کند.
این روشنفکر دینی با استناد به فهم عرفی (عرفی گرایی) و با استناد به زندگی روزمره، جواهر را بی نیاز از علت می داند و قائل است علیت برای رویدادها و فرایندهاست.

اشکال؛
۱- وی به دلیل عدم تقریر صحیح از اصل علیت و فهم عرفی از علت و معلول در تلاش است از راه حواس پنج گانه علت و معلول را در یکی از مقولات جای دهد؛
در حالی که مفهوم علت و معلول از راه حس بدست نمی آید و از مفاهیم ماهوی نیست.
بلکه مفهومی انتزاعی است که از مقایسه دو موجود با هم که یکی را وابسته به دیگری می یابیم، حاصل می شود.

3️⃣در نکته سوم اصل علیت، ملکیان با استناد به عدم تخلف معلول از علت به عامل "همزمانی علت و معلول" می پردازد که نتیجه آن، همزمانی وجود خدا با وجود معالیل است یعنی همان زمان که خدا به وجود آمد همه معالیل هم با هم به وجود آمدند این یعنی من و پدرم و نوه ام با هم به وجود می آییم در حالی که در زندگی خود میابیم که تا من نروم، نوه ام نمی آید.
و به این صورت علت و معلول را بی اساس تعبیر می کند.

اشکالات؛
۱- "همزمانی" فقط مربوط به علت قریب است نه در علت های بعید آن معلول، که با واسطه و غیر مستقیم بر معلول اثر می گذارد.

۲- تخلف معلول از علت در جای است که علت تامه باشد به این صورت که با وجود علت تامه، معلول ضروری الوجود می گردد و وجود معلول، واجب می گردد.
یعنی توقف وجودی معلول بر علت نه توقف زمانی معلول بر علت که نتیجه آن همزمانی علت و معلول باشد.

۳- در همزمانی علت و معلول هر دو باید زمانمند باشند و این در خصوص همه علت ها جاری نیست.

۴- خلق و خالقیت صفت فعل الهی است نه صفت ذات که لازم باشد با وجود خدا، همه معالیل با هم حاضر باشند بلکه باید قابلیت قابل برای موجود شدن فراهم گردد تا خلق صورت پذیرد.

4️⃣در بند چهارم وی معتقد است؛ کل عالم هستی حکم جدایی غیر از اجزایش ندارد، یعنی اینگونه نیست که بگوئیم عالم از کجا آمد؟ زیرا هر جزئی از عالم، علت مخصوص به خود دارد و همین اجزا با علت خود، کل عالم هستی را تشکیل می دهد.

اشکال؛
آنچه معلول است، اصل عالم است.
نشئه عالم ماده از هیولای اولی یا ماده اولی است که با صور جسمیه، اجسام و با صور نوعیه انواع را پدید می آورد.
کثرات، زمان، مکان، تغییر، تبدیل، حرکت همه ذاتی ماده است آنچه معلول و جعل بسیط باری تعالی است اصل ذات ماده است که عالم از آن پدید می آید.

✍🏻پازکی

@naghedChannel

🔰نقد دیدگاه های استاد ملکیان در باب اصل علیت


اصل مطلب استاد ملکیان:
https://3danet.ir/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%AA/


🔸️آقای ملکیان در ضمن بیان نکاتی از اصل علیت در ۴ محور؛ تقریر دقیق اصل علیت، مقوله علت و معلول، همزمانی علت و معلول، نفی حکم معلولیت برای کل عالم، تلاش می کند علیت را به امور جزئی و شخصی تقلیل دهد.
که در ادامه به صورت جداگانه ادعای ایشان مطرح و به اشکالات آن پرداخته می شود.

1️⃣ او در "تقریر دقیق اصل علیت" بیان می دارد؛
ما از تقریر اصل علیت صرف نظر می کنیم زیرا "هر معلولی نیازمند علت است" یک قضیه تحلیلی است و ارزشی ندارد.

اشکالات؛
۱- تقریر "دقیق" ایشان از اصل علیت این بود که از نقریر آن صرف نظر می کنیم.

۲- قضایای تحلیلی، قضایای است که مفهوم محمول درون مفهوم موضوع وجود دارد و همه مفاهیم با علم حضوری نزد ما حاضر است، بنابراین قضایای یقینی و ارزشمند است.

۳- قضیه "هر معلولی علت دارد" یک قضیه بدیهی و اولی است که پایه علوم بشری است و همه قوانین علمی و استدلال ها به پشتوانه آن شکل می گیرد.

۴- در قضیه "هر معلولی علت دارد" حاکی و محکی هر دو در نفس حاضر است و با علم حضوری از مقایسه رابطه بین "نفس و اراده" درک و تصدیق می گردد.

2️⃣وی در بند دوم به "مقوله علت و معلول" می پردازد. به این معنا که علت و معلول جزء کدام یک از مقولات ارسطوی، کانتی و هایدگری و .... است.
او ابتدا به اختلافات در تعداد مقولات اشاره می کند و در نهایت با اجماعی مورد قبول خود، مقولات را در ۵ قسم؛ جوهر، خاصه، نسبت ها و مجموعه ها و رویدادها معرفی می کند.
این روشنفکر دینی با استناد به فهم عرفی (عرفی گرایی) و با استناد به زندگی روزمره، جواهر را بی نیاز از علت می داند و قائل است علیت برای رویدادها و فرایندهاست.

اشکال؛
۱- وی به دلیل عدم تقریر صحیح از اصل علیت و فهم عرفی از علت و معلول در تلاش است از راه حواس پنج گانه علت و معلول را در یکی از مقولات جای دهد؛
در حالی که مفهوم علت و معلول از راه حس بدست نمی آید و از مفاهیم ماهوی نیست.
بلکه مفهومی انتزاعی است که از مقایسه دو موجود با هم که یکی را وابسته به دیگری می یابیم، حاصل می شود.

3️⃣در نکته سوم اصل علیت، ملکیان با استناد به عدم تخلف معلول از علت به عامل "همزمانی علت و معلول" می پردازد که نتیجه آن، همزمانی وجود خدا با وجود معالیل است یعنی همان زمان که خدا به وجود آمد همه معالیل هم با هم به وجود آمدند این یعنی من و پدرم و نوه ام با هم به وجود می آییم در حالی که در زندگی خود میابیم که تا من نروم، نوه ام نمی آید.
و به این صورت علت و معلول را بی اساس تعبیر می کند.

اشکالات؛
۱- "همزمانی" فقط مربوط به علت قریب است نه در علت های بعید آن معلول، که با واسطه و غیر مستقیم بر معلول اثر می گذارد.

۲- تخلف معلول از علت در جای است که علت تامه باشد به این صورت که با وجود علت تامه، معلول ضروری الوجود می گردد و وجود معلول، واجب می گردد.
یعنی توقف وجودی معلول بر علت نه توقف زمانی معلول بر علت که نتیجه آن همزمانی علت و معلول باشد.

۳- در همزمانی علت و معلول هر دو باید زمانمند باشند و این در خصوص همه علت ها جاری نیست.

۴- خلق و خالقیت صفت فعل الهی است نه صفت ذات که لازم باشد با وجود خدا، همه معالیل با هم حاضر باشند بلکه باید قابلیت قابل برای موجود شدن فراهم گردد تا خلق صورت پذیرد.

4️⃣در بند چهارم وی معتقد است؛ کل عالم هستی حکم جدایی غیر از اجزایش ندارد، یعنی اینگونه نیست که بگوئیم عالم از کجا آمد؟ زیرا هر جزئی از عالم، علت مخصوص به خود دارد و همین اجزا با علت خود، کل عالم هستی را تشکیل می دهد.

اشکال؛
آنچه معلول است، اصل عالم است.
نشئه عالم ماده از هیولای اولی یا ماده اولی است که با صور جسمیه، اجسام و با صور نوعیه انواع را پدید می آورد.
کثرات، زمان، مکان، تغییر، تبدیل، حرکت همه ذاتی ماده است آنچه معلول و جعل بسیط باری تعالی است اصل ذات ماده است که عالم از آن پدید می آید.

✍🏻پازکی

@naghedChannel


>>Click here to continue<<

ناقد| مصطفی ملکیان






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)