TG Telegram Group & Channel
مصطفی ملکیان | United States America (US)
Create: Update:

(ادامه)👇👇

🔹مشتی از خروارِ مطالبی که برایِ داشتنِ زندگیِ مطلوب دانستنِ‌شان لازم است عبارت‌اند از: ساختارِ موجودی که «انسان» نامیده میشود، چیست؟ کارکردِ انسان چیست؟ انسان چه نیازهاای دارد؟ سلسله مراتبِ نیازهایِ انسان، به لحاظِ اهمّیّت، کدام است؟ ربط و نسبتِ آدمی با خوداش، با گروههایِ اجتماعی و جامعه‌ای که در آنها عضویّت دارد، با گروههایِ اجتماعی و جوامعِ دیگر، با همه‌یِ همنوعان‌اش، و با کلِّ جهان چه‌گونه باید باشد؟ گستره و نیز محدودیّتِ دانایی و تواناییِ بشر تا کجا است؟ به سویِ ارضاءِ نیازها باید رفت یا به سویِ برآوردنِ خواسته‌ها؟ اصلاً، تفکیکِ خواسته از نیاز چه‌گونه امکان‌پذیر است؟ رویاروییِ درست با مرگ، تنهایی، مسؤولیّت و آزادی، و معنا و بیمعناییِ زندگی چه‌گونه است؟ آرامش، شادی، آشتی با خود، هماهنگیِ درونی، تعادل با محیط، و معناداریِ زندگی چه‌گونه به دست میآیند؟ساختار و کارکردِ خویشاوندی، همکاری، دوستی، و عشق چه تفاوتهاای با یک‌دیگر دارند؟ تا چه حدّ باید در پیِ کسبِ ثروت، شهرت، قدرت، احترام، آبِ‌رو، محبوبیّت، و علمِ مَدرَسی و دانشگاهی بود (اگر اصلاً باید در پیِ اینها بود)؟ در پیِ کشفِ چه مجهولاتی باید رفت و چه مجهولاتی را میتوان یا باید به همان حالِ مجهولیّتِ‌شان باقی گذاشت؟ صدقِ/کذبِ باورهایِ خود، بجا/نابجا بودنِ احساسات، عواطف، و هیجاناتِ خود، و معقول/نامعقول بودنِ خواسته‌هایِ خود را از کجا بفهمم؟

🔹خودام را چه‌گونه بشناسم و به نقاطِ قوّت و ضعفِ خود چه‌گونه پی ببرم؟ خوشیِ زندگی چه ربط و نسبت‌ای با خوبیِ زندگی دارد؟ آیا زندگی به زیستن‌اش میرزد یا نه؟ چرا؟ هدفِ زندگی چه چیز یا چیزهاای باید باشد؟ چه‌گونه خویشتن‌داری و کفِّ‌نفس پیدا کنم؟ چه‌گونه دیگردوست و دیگرگزین شوم؟ چه‌گونه خودانگیخته و خودفرمان‌روا شوم؟ چرا باید زندگیِ اصیل داشته باشم؟ فرقِ عشق و دل‌بستگی چیست؟ آیا عشق و عقل واقعاً با یک‌دیگر تقابل و تعارض دارند؟ چرا؟ اگر بلی، به هنگامِ تعارضِ‌شان، جانبِ کدام را بگیرم؟ اعتماد به نفس خوب است یا بد؟ به چه معنا؟ فرقِ عزّتِ نفس با عُجب و خودشیفتگی چیست؟آیا میتوان برایِ جهان هیچ بود و برایِ خود همه چیز؟ چرا لزوماً به معرفتِ اخلاقیِ خودام عمل نمیکنم؟ چرا میانِ آرمانها و اعمال‌ام این ‌همه فاصله هست؟ امیدواری خوب است یا بد؟ خوش‌بینی به واقع‌بینی نزدیکتر است یا بدبینی؟ من بیشتر نسبت به وضع و حالِ خودام وظیفه و مسؤولیتِ اخلاقی دارم یا نسبت به وضع و حالِ دیگران؟ آیا، واقعاً، خوبی و بدی گم نمیشوند و، سرانجام، نیکان پاداش میگیرند و بدان کیفر میبینند؟ بر خودام سخت بگیرم یا آسان؟ خوددوستی نیک است یا بد؟ به چه معنا؟ چرا؟

🔹من تا چه حدّ در قبالِ وضعِ جامعه‌ام مسؤول‌ام؟ بهترین کار/کارهاای که برایِ همنوعان‌ام میتوانم انجام دهم کدام است/اند؟ آیا همه‌یِ احساسات و هیجانات بد اند یا پاره‌ای بد و پاره‌ای خوب‌ اند یا همه خوب اند و فقط باید به متعلَّقِ درخور تعلّق بگیرند؟ اتّکاء به عقل تا چه حدّ مطلوب است؟ آیا، واقعاً، سؤالاتی از قبیلِ «ز کجا آمده‌ام؟»، «آمدن‌ام بهرِ چه بود؟»، و «به کجا میروم؟» سؤالاتِ مهمّ‌ای اند؟ یا صَرفِ وقت و نیرو و استعدادها و فرصتها برای جواب‌گویی به آنها بیفایده و عبث است؟ چه‌گونه هنرِ گوش‌ دادن، هنرِ سخن ‌گفتن، هنرِ نوشتن، و هنرِ خواندن بیاموزم؟ آیا کنشِ بی‌خواهش ممکن است یا نه؟ اگر بلی، آیا مطلوب است یا نه؟ چه خودفراموشی‌ای نیک است و چه خودفراموشی‌ای بد؟ آیا هرگونه عادت و خوگیری‌ای بد است یا نه؟ نظمِ ثابت داشتن، در زندگی، خوب است یا نه؟ آیا برایِ کار به فراغت نیاز داریم یا برایِ فراغت به کار نیازمند ایم؟ کدام‌ یک از این دو اصل است و کدام یک فرع؟

🔹در کلِّ دورانِ تحصیلات‌مان، برایِ تصدّیِ یک شغل و حرفه، تقریباً به هیچ ‌یک از این پرسشها و امثال و نظائرِ آنها پاسخی داده نمیشود. آموزش و پرورشِ معطوف به هنرِ زندگی، برعکس، تا به این پرسشها پاسخی ندهد به تعلیم و تربیت در حوزه‌یِ شغل و حرفه نمیپردازد.

⭕️ گفت و گوی روزنامه اعتماد با استاد مصطفی ملکیان با عنوان «اصلاح فرهنگ و دگرگونی های پایدار»
@mostafamalekian

(ادامه)👇👇

🔹مشتی از خروارِ مطالبی که برایِ داشتنِ زندگیِ مطلوب دانستنِ‌شان لازم است عبارت‌اند از: ساختارِ موجودی که «انسان» نامیده میشود، چیست؟ کارکردِ انسان چیست؟ انسان چه نیازهاای دارد؟ سلسله مراتبِ نیازهایِ انسان، به لحاظِ اهمّیّت، کدام است؟ ربط و نسبتِ آدمی با خوداش، با گروههایِ اجتماعی و جامعه‌ای که در آنها عضویّت دارد، با گروههایِ اجتماعی و جوامعِ دیگر، با همه‌یِ همنوعان‌اش، و با کلِّ جهان چه‌گونه باید باشد؟ گستره و نیز محدودیّتِ دانایی و تواناییِ بشر تا کجا است؟ به سویِ ارضاءِ نیازها باید رفت یا به سویِ برآوردنِ خواسته‌ها؟ اصلاً، تفکیکِ خواسته از نیاز چه‌گونه امکان‌پذیر است؟ رویاروییِ درست با مرگ، تنهایی، مسؤولیّت و آزادی، و معنا و بیمعناییِ زندگی چه‌گونه است؟ آرامش، شادی، آشتی با خود، هماهنگیِ درونی، تعادل با محیط، و معناداریِ زندگی چه‌گونه به دست میآیند؟ساختار و کارکردِ خویشاوندی، همکاری، دوستی، و عشق چه تفاوتهاای با یک‌دیگر دارند؟ تا چه حدّ باید در پیِ کسبِ ثروت، شهرت، قدرت، احترام، آبِ‌رو، محبوبیّت، و علمِ مَدرَسی و دانشگاهی بود (اگر اصلاً باید در پیِ اینها بود)؟ در پیِ کشفِ چه مجهولاتی باید رفت و چه مجهولاتی را میتوان یا باید به همان حالِ مجهولیّتِ‌شان باقی گذاشت؟ صدقِ/کذبِ باورهایِ خود، بجا/نابجا بودنِ احساسات، عواطف، و هیجاناتِ خود، و معقول/نامعقول بودنِ خواسته‌هایِ خود را از کجا بفهمم؟

🔹خودام را چه‌گونه بشناسم و به نقاطِ قوّت و ضعفِ خود چه‌گونه پی ببرم؟ خوشیِ زندگی چه ربط و نسبت‌ای با خوبیِ زندگی دارد؟ آیا زندگی به زیستن‌اش میرزد یا نه؟ چرا؟ هدفِ زندگی چه چیز یا چیزهاای باید باشد؟ چه‌گونه خویشتن‌داری و کفِّ‌نفس پیدا کنم؟ چه‌گونه دیگردوست و دیگرگزین شوم؟ چه‌گونه خودانگیخته و خودفرمان‌روا شوم؟ چرا باید زندگیِ اصیل داشته باشم؟ فرقِ عشق و دل‌بستگی چیست؟ آیا عشق و عقل واقعاً با یک‌دیگر تقابل و تعارض دارند؟ چرا؟ اگر بلی، به هنگامِ تعارضِ‌شان، جانبِ کدام را بگیرم؟ اعتماد به نفس خوب است یا بد؟ به چه معنا؟ فرقِ عزّتِ نفس با عُجب و خودشیفتگی چیست؟آیا میتوان برایِ جهان هیچ بود و برایِ خود همه چیز؟ چرا لزوماً به معرفتِ اخلاقیِ خودام عمل نمیکنم؟ چرا میانِ آرمانها و اعمال‌ام این ‌همه فاصله هست؟ امیدواری خوب است یا بد؟ خوش‌بینی به واقع‌بینی نزدیکتر است یا بدبینی؟ من بیشتر نسبت به وضع و حالِ خودام وظیفه و مسؤولیتِ اخلاقی دارم یا نسبت به وضع و حالِ دیگران؟ آیا، واقعاً، خوبی و بدی گم نمیشوند و، سرانجام، نیکان پاداش میگیرند و بدان کیفر میبینند؟ بر خودام سخت بگیرم یا آسان؟ خوددوستی نیک است یا بد؟ به چه معنا؟ چرا؟

🔹من تا چه حدّ در قبالِ وضعِ جامعه‌ام مسؤول‌ام؟ بهترین کار/کارهاای که برایِ همنوعان‌ام میتوانم انجام دهم کدام است/اند؟ آیا همه‌یِ احساسات و هیجانات بد اند یا پاره‌ای بد و پاره‌ای خوب‌ اند یا همه خوب اند و فقط باید به متعلَّقِ درخور تعلّق بگیرند؟ اتّکاء به عقل تا چه حدّ مطلوب است؟ آیا، واقعاً، سؤالاتی از قبیلِ «ز کجا آمده‌ام؟»، «آمدن‌ام بهرِ چه بود؟»، و «به کجا میروم؟» سؤالاتِ مهمّ‌ای اند؟ یا صَرفِ وقت و نیرو و استعدادها و فرصتها برای جواب‌گویی به آنها بیفایده و عبث است؟ چه‌گونه هنرِ گوش‌ دادن، هنرِ سخن ‌گفتن، هنرِ نوشتن، و هنرِ خواندن بیاموزم؟ آیا کنشِ بی‌خواهش ممکن است یا نه؟ اگر بلی، آیا مطلوب است یا نه؟ چه خودفراموشی‌ای نیک است و چه خودفراموشی‌ای بد؟ آیا هرگونه عادت و خوگیری‌ای بد است یا نه؟ نظمِ ثابت داشتن، در زندگی، خوب است یا نه؟ آیا برایِ کار به فراغت نیاز داریم یا برایِ فراغت به کار نیازمند ایم؟ کدام‌ یک از این دو اصل است و کدام یک فرع؟

🔹در کلِّ دورانِ تحصیلات‌مان، برایِ تصدّیِ یک شغل و حرفه، تقریباً به هیچ ‌یک از این پرسشها و امثال و نظائرِ آنها پاسخی داده نمیشود. آموزش و پرورشِ معطوف به هنرِ زندگی، برعکس، تا به این پرسشها پاسخی ندهد به تعلیم و تربیت در حوزه‌یِ شغل و حرفه نمیپردازد.

⭕️ گفت و گوی روزنامه اعتماد با استاد مصطفی ملکیان با عنوان «اصلاح فرهنگ و دگرگونی های پایدار»
@mostafamalekian


>>Click here to continue<<

مصطفی ملکیان




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)