TG Telegram Group & Channel
آکادمی اقتصاد ایران | United States America (US)
Create: Update:

💢چند درصد از دارایی را به هر طبقه دارایی اختصاص بدهیم؟
مصطفی نصراصفهانی

طبقه دارایی یا کلاس دارایی به گروهی از دارایی‌ها با ویژگی‌های مشابه می‌گویند. مثلا سپرده بانکی، اوراق مشارکت، صندوق‌های درآمد ثابت را می‌توان در یک طبقه به نام طبقه دارایی‌های بدون ریسک جای داد. طلا و سکه و نقره را می‌توان در یک طبقه دیگر جا داد. ملک و صندوق‌های املاک و مستغلات را می‌توان در طبقه املاک جاداد. می‌توان سهام و صندوق‌های سهامی را در یک طبقه جای داد. و بطور مشابه سایر دارایی‌ها.

اینکه هر شخصی باید چند درصد از دارایی خود را به هر کلاس دارایی اختصاص بدهد به عوامل متعددی بستگی دارد. از جمله فاکتورهایی که باید در نظر گرفته شود موارد زیر هستند:

1- افق سرمایه‌گذاری(Investment Time Horizon):
اگر کسی به زودی نیاز به نقدینگی پیدا می‌کند بهتر است سمت دارایی کم‌ریسک‌تر برود. چون ممکن است همان زمان که به پول نیاز پیدا می‌شود، قیمت دارایی پرریسک به یک چندم کاهش پیدا کرده باشد و شما علی‌رغم اینکه احتمال می‌دهید به زودی قیمت آن چندبرابر خواهد شد مجبور می‌شوید آن را بفروشید.

2- درجه ریسک‌پذیری(Risk Tolorance):
کسی که توان تحمل از دست دادن دارایی را ندارد بهتر است به دارایی‌های ریسکی ورود نکند. ریسک پذیری شامل تمایل و توانایی تحمل ریسک می‌شود. مثلا یک کارگر بازنشسته نباید درصد بالایی از سنوات بازنشستگی اش را به شت کوینها(رمزارزهایی که هر آن ممکن است ارزش آن‌ها به صفر برسد) تخصیص بدهد.

3- شخصیت و زیرساخت فیزیولوژیک:
فراتر از درجه ریسک‌پذیری، سایر جنبه‌های شخصیت و زیرساخت فیزیولوژیک هم مهم هستند. رفتار ما در مواجهه با هر طبقه دارایی مخصوص خود ماست و اینکه با هر دارایی چه رفتاری خواهیم داشت باید در تشکیل سبد دارایی لحاظ شود. مثلا کسی که شخصیت تکانشی دارد باید این مسیله را در تشکیل سبد دارایی لحاظ کند.

4- دانش و تجربه مالی:
مثلا کسی که سال‌هاست متخصص بازار سهام است در مقایسه با کسی که دانش و تجربه کافی در این بازار ندارد می‌تواند درصد بالاتری از دارایی خود را در سهام نگهداری کند.

5- شرایط نهادی و فرهنگی کشور:
مثلا اینکه می‌توان ملک را در جاهای متعددی به سهولت به عنوان وثیقه گذاشت چیزی است که باید علاوه بر بازدهی مالی در نظر گرفته شود. یا اینکه مالکیت خانه یک ارزش فرهنگی به حساب می‌آید-بنا به رویکرد نسل دوم مالی رفتاری-باید در نظر گرفته شود.

6- شرایط فعلی بازارها و بازدهی‌های انتظاری:
ریسک و بازده انتظاری بازارها در حال نوسان است. برای تخصیص «آخرین واحد دارایی» به طبقات مختلف دارایی شرایط لحظه‌ای آن‌ها هم مهم هستند. مثلا ممکن است قیمت یک دارایی ریسکی به اندازه‌ای ریزش کرده باشد که خرید آن در آن لحظه در عمل ریسک چندانی نداشته باشد.

افراد مختلف در معیارهای فوق نمره متفاوتی می‌گیرند و نتیجتا سبد متفاوتی باید به ایشان پیشنهاد داد؛ درست مثل نمره عینک.

در آینده در رابطه با قواعد سرانگشتی و روشهای تعیین عدد دقیق‌تر درصدها خواهم نوشت.

کانال اقتصاد رفتاری

@monetary_academy

💢چند درصد از دارایی را به هر طبقه دارایی اختصاص بدهیم؟
مصطفی نصراصفهانی

طبقه دارایی یا کلاس دارایی به گروهی از دارایی‌ها با ویژگی‌های مشابه می‌گویند. مثلا سپرده بانکی، اوراق مشارکت، صندوق‌های درآمد ثابت را می‌توان در یک طبقه به نام طبقه دارایی‌های بدون ریسک جای داد. طلا و سکه و نقره را می‌توان در یک طبقه دیگر جا داد. ملک و صندوق‌های املاک و مستغلات را می‌توان در طبقه املاک جاداد. می‌توان سهام و صندوق‌های سهامی را در یک طبقه جای داد. و بطور مشابه سایر دارایی‌ها.

اینکه هر شخصی باید چند درصد از دارایی خود را به هر کلاس دارایی اختصاص بدهد به عوامل متعددی بستگی دارد. از جمله فاکتورهایی که باید در نظر گرفته شود موارد زیر هستند:

1- افق سرمایه‌گذاری(Investment Time Horizon):
اگر کسی به زودی نیاز به نقدینگی پیدا می‌کند بهتر است سمت دارایی کم‌ریسک‌تر برود. چون ممکن است همان زمان که به پول نیاز پیدا می‌شود، قیمت دارایی پرریسک به یک چندم کاهش پیدا کرده باشد و شما علی‌رغم اینکه احتمال می‌دهید به زودی قیمت آن چندبرابر خواهد شد مجبور می‌شوید آن را بفروشید.

2- درجه ریسک‌پذیری(Risk Tolorance):
کسی که توان تحمل از دست دادن دارایی را ندارد بهتر است به دارایی‌های ریسکی ورود نکند. ریسک پذیری شامل تمایل و توانایی تحمل ریسک می‌شود. مثلا یک کارگر بازنشسته نباید درصد بالایی از سنوات بازنشستگی اش را به شت کوینها(رمزارزهایی که هر آن ممکن است ارزش آن‌ها به صفر برسد) تخصیص بدهد.

3- شخصیت و زیرساخت فیزیولوژیک:
فراتر از درجه ریسک‌پذیری، سایر جنبه‌های شخصیت و زیرساخت فیزیولوژیک هم مهم هستند. رفتار ما در مواجهه با هر طبقه دارایی مخصوص خود ماست و اینکه با هر دارایی چه رفتاری خواهیم داشت باید در تشکیل سبد دارایی لحاظ شود. مثلا کسی که شخصیت تکانشی دارد باید این مسیله را در تشکیل سبد دارایی لحاظ کند.

4- دانش و تجربه مالی:
مثلا کسی که سال‌هاست متخصص بازار سهام است در مقایسه با کسی که دانش و تجربه کافی در این بازار ندارد می‌تواند درصد بالاتری از دارایی خود را در سهام نگهداری کند.

5- شرایط نهادی و فرهنگی کشور:
مثلا اینکه می‌توان ملک را در جاهای متعددی به سهولت به عنوان وثیقه گذاشت چیزی است که باید علاوه بر بازدهی مالی در نظر گرفته شود. یا اینکه مالکیت خانه یک ارزش فرهنگی به حساب می‌آید-بنا به رویکرد نسل دوم مالی رفتاری-باید در نظر گرفته شود.

6- شرایط فعلی بازارها و بازدهی‌های انتظاری:
ریسک و بازده انتظاری بازارها در حال نوسان است. برای تخصیص «آخرین واحد دارایی» به طبقات مختلف دارایی شرایط لحظه‌ای آن‌ها هم مهم هستند. مثلا ممکن است قیمت یک دارایی ریسکی به اندازه‌ای ریزش کرده باشد که خرید آن در آن لحظه در عمل ریسک چندانی نداشته باشد.

افراد مختلف در معیارهای فوق نمره متفاوتی می‌گیرند و نتیجتا سبد متفاوتی باید به ایشان پیشنهاد داد؛ درست مثل نمره عینک.

در آینده در رابطه با قواعد سرانگشتی و روشهای تعیین عدد دقیق‌تر درصدها خواهم نوشت.

کانال اقتصاد رفتاری

@monetary_academy


>>Click here to continue<<

آکادمی اقتصاد ایران




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)