TG Telegram Group & Channel
دوماهنامه میهن | Mihan.net | United States America (US)
Create: Update:

📝 کمبودها و دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی»
اا
👤 علیرضا مناف‎زاده
اا

◀️ از بحران ناامیدی کم‌تر سخن می‌گویند. اما این بحران یکی از ویرانگرترین بحران‌هاست. زیرا نتیجۀ گسیختگی رشته‌های پیوند میان مردم و حکومت است. هنگامی که اکثریت مردم احساس ‌کنند که حکومتگران جز به منافع خود نمی‌اندیشند، اعتماد به نهادهای رسمی کشور را به کل از دست می‌دهند. باید بپذیریم که بسیاری از بحران‌های دیگر بر اثر همین «بحران ناامیدی اجتماعی» تشدید شده اند.

◀️ کمبود اساسی‌ جنبش این بود که قشر معروف به «قشر خاکستری» را، چنان که انتظار می‌رفت، نتوانست با خود همراه کند. حقیقت این است که این قشر به حمایت گسترده از جنبش «زن، زندگی، آزادی» برنخاست. تنها گروه‌های اندکی از هنرمندان و سلبریتی‌ها از آن حمایت کردند. چرا؟ به سبب آنکه جنبش نتوانست مرحلۀ سلبی را پشت سر بگذارد و به مرحلۀ ایجابی برسد. یعنی نتوانست رژیم را در تنگنایی قرار دهد که ضعف و ناتوانی‌اش را در کنترل اوضاع به نمایش بگذارد. البته باید اضافه کنم که این جنبش هنوز در مرحلۀ سلبی قرار دارد. درست است که فروکش کرده، اما خاموش نشده است. شاید دارد نفس تازه می‌کند.

◀️ بسیاری از جامعه‌شناسان معتقدند که رژیم‌های استبدادی از «قشر خاکستری» یا «اکثریت خاموش» بیش از همه می‌ترسند. قشر خاکستری به علل گوناگون و معمولاً با شرمساری زورگویی آن رژیم‌ها را تحمل می‌کند. اما اگر به ضعف و زبونی رژیم پی ببرد، به صف مخالفان می‌پیوندد. زیرا به ذات و با توجه به نیازهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی‌اش مخالف رژیم است. بنابراین، رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی نمی‌توانند خاموشی این قشر را به حساب مشروعیت خود بگذارند.

◀️ بسیاری از تحلیل‌گران بی‌بهره بودن جنبش را از رهبری بزرگ‌ترین کمبود آن می‌دانند و می‌گویند اگر جنبش در همان هفته‌های اول برخوردار از رهبری می‌بود، می‌توانست به نتیجه برسد. به همین سبب، در ماه‌های آخر که نشانه‌های فروکش کردن جنبش ظاهر می‌شد، گروه‌هایی در خارج کوشیدند خلأ رهبری را به نوعی پُر کنند بی آنکه به این حقیقت توجه کنند که رهبری در بیرون از جنبش شکل نمی‌گیرد. ما دیگر در دوران رهبران کاریزماتیک (فره مند) مانند گاندی، نهرو، مائو، هوشی مین یا ناصر زندگی نمی‌کنیم که جنبش یا انقلابی را یک تنه رهبری کنند. بعید به نظر می‌رسد که در عصر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی چنین رهبرانی دوباره ظهور کنند. انقلاب‌های بهار عربی این حقیقت را به نمایش گذاشتند. بنابراین، رهبری (و نه لزوماً «رهبر») از دل همین جنبش بیرون خواهد آمد، به شرطی که جنبش به مرحلۀ ایجابی نزدیک شود. یعنی وضعی پیش آید که رژیم از کنترل اوضاع دربماند و درماندگی‌اش را به نمایش بگذارد.

◀️ این جنبش تاکنون در چارچوب خواسته‌های سیاسی و اجتماعی‌ باقی مانده است. باید بتواند به گونه‌ای با جنبش‌های دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ ارتباط برقرار کند. خواسته‌های اصلی آن جنبش‌ها، در اصل، اقتصادی بودند. برپایۀ آمارهای رسمی، جمعیت زیر خط فقر مطلق در یک سال گذشته به بیش از ۳۵ درصد رسیده است. این جنبش باید بتواند پیام روشنی برای این جمعیت عظیم داشته باشد. در چنین حالتی است که صفوف جنبش گسترده‌تر خواهد شد و مسألۀ نظام جانشین با فوریت تمام مطرح خواهد شد. وظیفۀ رهبری به ثمر رساندن جنبش در این مرحله است که جز با ترسیم آینده‌ای روشن ممکن نیست.

◀️ در دورۀ سلبی، جنبش نیازمند مدیریت است. باید بپذیریم که جوانان به ویژه دختران جوان با استفاده از شبکه‌های اجتماعی جنبش را در چند ماه گذشته به خوبی مدیریت کردند. دیدیم که مدیران ناشناختۀ جنبش، جوانان انقلابی هوشمندی بودند که جامعه‌شناسان زیر عنوانِ «همسالانِ اینترنت و موبایل» از آنان یاد می‌کنند. این جوانان همزاد شبکه‌های اجتماعی‌اند، می‌دانند چگونه از طریق آن شبکه‌ها خبررسانی کنند، چگونه با رمز و نشان معترضان را در زمان و مکانی معین گرد هم بیاورند، با چه شعارهای وحدت بخش و برانگیزنده معترضان را برانگیزند، چه رویدادهایی را با تلفن موبایل ضبط کنند و چگونه آن‌ها را در اختیار تلویزیون‌های فارسی زبان خارج قرار دهند تا به اطلاع عموم مردم برسد.

◀️ این جنبش با هیچ‌یک از جنبش‌های پیشین قیاس‌پذیر نیست. (اگر در توصیف این جنبش زمان حال به کار می‌برم به این سبب است که معتقدم جنبش فروکش کرده اما فرونمرده است). نه جنبش مشروطه‌خواهی و نه دیگر جنبش‌هایی که ایران در یک قرن اخیر از سر گذرانده، تا این اندازه سراسری و فراگیر نبوده‌اند. بعضی از کارشناسان از زایش واقعی «ملت ایران» به معنای مدرن کلمه سخن می‌گویند و معتقدند که برای نخستین بار با ملتی یکپارچه و یگانه سر و کار داریم. عَلَم کردن موضوع «تجزیه‌ طلبی» و ترساندن مردم از فروپاشی کشور شوخی نابهنگامی بیش نبود. جریان‌های قوم‌گرا نیز بهتر است این حقیقت را بپذیرند و خواسته‌های قومی‌شان را با توجه به

📝 کمبودها و دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی»
اا
👤 علیرضا مناف‎زاده
اا

◀️ از بحران ناامیدی کم‌تر سخن می‌گویند. اما این بحران یکی از ویرانگرترین بحران‌هاست. زیرا نتیجۀ گسیختگی رشته‌های پیوند میان مردم و حکومت است. هنگامی که اکثریت مردم احساس ‌کنند که حکومتگران جز به منافع خود نمی‌اندیشند، اعتماد به نهادهای رسمی کشور را به کل از دست می‌دهند. باید بپذیریم که بسیاری از بحران‌های دیگر بر اثر همین «بحران ناامیدی اجتماعی» تشدید شده اند.

◀️ کمبود اساسی‌ جنبش این بود که قشر معروف به «قشر خاکستری» را، چنان که انتظار می‌رفت، نتوانست با خود همراه کند. حقیقت این است که این قشر به حمایت گسترده از جنبش «زن، زندگی، آزادی» برنخاست. تنها گروه‌های اندکی از هنرمندان و سلبریتی‌ها از آن حمایت کردند. چرا؟ به سبب آنکه جنبش نتوانست مرحلۀ سلبی را پشت سر بگذارد و به مرحلۀ ایجابی برسد. یعنی نتوانست رژیم را در تنگنایی قرار دهد که ضعف و ناتوانی‌اش را در کنترل اوضاع به نمایش بگذارد. البته باید اضافه کنم که این جنبش هنوز در مرحلۀ سلبی قرار دارد. درست است که فروکش کرده، اما خاموش نشده است. شاید دارد نفس تازه می‌کند.

◀️ بسیاری از جامعه‌شناسان معتقدند که رژیم‌های استبدادی از «قشر خاکستری» یا «اکثریت خاموش» بیش از همه می‌ترسند. قشر خاکستری به علل گوناگون و معمولاً با شرمساری زورگویی آن رژیم‌ها را تحمل می‌کند. اما اگر به ضعف و زبونی رژیم پی ببرد، به صف مخالفان می‌پیوندد. زیرا به ذات و با توجه به نیازهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی‌اش مخالف رژیم است. بنابراین، رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی نمی‌توانند خاموشی این قشر را به حساب مشروعیت خود بگذارند.

◀️ بسیاری از تحلیل‌گران بی‌بهره بودن جنبش را از رهبری بزرگ‌ترین کمبود آن می‌دانند و می‌گویند اگر جنبش در همان هفته‌های اول برخوردار از رهبری می‌بود، می‌توانست به نتیجه برسد. به همین سبب، در ماه‌های آخر که نشانه‌های فروکش کردن جنبش ظاهر می‌شد، گروه‌هایی در خارج کوشیدند خلأ رهبری را به نوعی پُر کنند بی آنکه به این حقیقت توجه کنند که رهبری در بیرون از جنبش شکل نمی‌گیرد. ما دیگر در دوران رهبران کاریزماتیک (فره مند) مانند گاندی، نهرو، مائو، هوشی مین یا ناصر زندگی نمی‌کنیم که جنبش یا انقلابی را یک تنه رهبری کنند. بعید به نظر می‌رسد که در عصر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی چنین رهبرانی دوباره ظهور کنند. انقلاب‌های بهار عربی این حقیقت را به نمایش گذاشتند. بنابراین، رهبری (و نه لزوماً «رهبر») از دل همین جنبش بیرون خواهد آمد، به شرطی که جنبش به مرحلۀ ایجابی نزدیک شود. یعنی وضعی پیش آید که رژیم از کنترل اوضاع دربماند و درماندگی‌اش را به نمایش بگذارد.

◀️ این جنبش تاکنون در چارچوب خواسته‌های سیاسی و اجتماعی‌ باقی مانده است. باید بتواند به گونه‌ای با جنبش‌های دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ ارتباط برقرار کند. خواسته‌های اصلی آن جنبش‌ها، در اصل، اقتصادی بودند. برپایۀ آمارهای رسمی، جمعیت زیر خط فقر مطلق در یک سال گذشته به بیش از ۳۵ درصد رسیده است. این جنبش باید بتواند پیام روشنی برای این جمعیت عظیم داشته باشد. در چنین حالتی است که صفوف جنبش گسترده‌تر خواهد شد و مسألۀ نظام جانشین با فوریت تمام مطرح خواهد شد. وظیفۀ رهبری به ثمر رساندن جنبش در این مرحله است که جز با ترسیم آینده‌ای روشن ممکن نیست.

◀️ در دورۀ سلبی، جنبش نیازمند مدیریت است. باید بپذیریم که جوانان به ویژه دختران جوان با استفاده از شبکه‌های اجتماعی جنبش را در چند ماه گذشته به خوبی مدیریت کردند. دیدیم که مدیران ناشناختۀ جنبش، جوانان انقلابی هوشمندی بودند که جامعه‌شناسان زیر عنوانِ «همسالانِ اینترنت و موبایل» از آنان یاد می‌کنند. این جوانان همزاد شبکه‌های اجتماعی‌اند، می‌دانند چگونه از طریق آن شبکه‌ها خبررسانی کنند، چگونه با رمز و نشان معترضان را در زمان و مکانی معین گرد هم بیاورند، با چه شعارهای وحدت بخش و برانگیزنده معترضان را برانگیزند، چه رویدادهایی را با تلفن موبایل ضبط کنند و چگونه آن‌ها را در اختیار تلویزیون‌های فارسی زبان خارج قرار دهند تا به اطلاع عموم مردم برسد.

◀️ این جنبش با هیچ‌یک از جنبش‌های پیشین قیاس‌پذیر نیست. (اگر در توصیف این جنبش زمان حال به کار می‌برم به این سبب است که معتقدم جنبش فروکش کرده اما فرونمرده است). نه جنبش مشروطه‌خواهی و نه دیگر جنبش‌هایی که ایران در یک قرن اخیر از سر گذرانده، تا این اندازه سراسری و فراگیر نبوده‌اند. بعضی از کارشناسان از زایش واقعی «ملت ایران» به معنای مدرن کلمه سخن می‌گویند و معتقدند که برای نخستین بار با ملتی یکپارچه و یگانه سر و کار داریم. عَلَم کردن موضوع «تجزیه‌ طلبی» و ترساندن مردم از فروپاشی کشور شوخی نابهنگامی بیش نبود. جریان‌های قوم‌گرا نیز بهتر است این حقیقت را بپذیرند و خواسته‌های قومی‌شان را با توجه به


>>Click here to continue<<

دوماهنامه میهن | Mihan.net




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)