هنوزم میچکه خون چیکه چیکه
هنوز لبخندهامون شورهزاره
یه جوری زندگی کردیم مرگو
که رویاهامونم کابوسواره
چهجوری شد که به اینجا رسیدیم
که حتی رقصمونم گریهداره!؟
چرا سرتاسر تقویم درده؟
بهار ما چرا دستاش زرده؟
چرا خرداد سرخه، دی سیاهه؟
چرا آبان مثِ اسفند سرده؟
منو کشتن به جرم گفتنِ "ما"
به جرمِ [قفل زنجیرو شکستن]
به جرم اینکه میخواستم "تو" باشم
به جرم [از تمام "من" گسستن]
منو کشتن توُ میدون زیر رگبار
همون شب که تو رو به تیر بستن!
یه مادر داره با اشکاش میشوره
خیابونی رو که توش خون گسیله
داره آروم آروم آماده میشه
برای انتقام "ما" قبیله
مزدک نظافت
#ابوالفضل_امیرعطایی
>>Click here to continue<<