براساس يَسنا (مهمترین بخش اَوِستای کنونی که شامل 72 هات است) و همچنین بنا بر شاهنامۀ فردوسی، ایرانیان گیاهخوار بودند و گوشتخواری، در پايان دوران جمشيدشاه و آغاز فرمانروايی ضحاک در ايران رواج يافت. در اساطير ايران نيز گوشتخواری عملی زشت بوده و به ضحاک نسبت داده شده است. جمشيدشاه چون به يزدان ناسپاس گشت، فَرِ ايزدی از او سِتانده شد و روزگار خوش او تيره و تار گشت. ضحاک که پدر خويش را به نيرنگ کشته و به جای او فرمانروای بابِل باستان شده بود جمشيدشاه را شکست داد و شاه ايران شد. از آن زمان، گوشتخواری که ميراث بابِليان پيشين بود در ميان مردم رواج پيدا کرد. در عهد عتيق، کتاب دانيال نبی نيز، از گوشتخواری بابليان به زشتی ياد شده و دانيال نبی، از پادشاه بابلی میخواهد که به آنها اجازه دهد از همان آب و گياهان خودشان بخورند و غذای بابليان به آنها تحميل نشود. در شاهنامهٔ فردوسی، خوردن گوشت جانوران و خواليگری (آشپزی) با آن، يک کار اهريمنی به شمار رفته که حاصل تعاليم انديشه زشت بابليان است و در داستان ضحاک و فريب اهريمن اينگونه آمده که در آن دوران خوراک مردمان گوشت نبوده است:
فراوان نبود آن زمان پرورش
که کمتر بُد از کُشتنیهاخورش
جُز از رُستنیها نخوردند چیز
زهرچ از زمین سر برآورد نیز
پس آخر شَهِ بَد کُنِش رای کرد
به دل کشتن جانور جای کرد
زهر گونه از مرغ و از چارپای
خورش کرد و آورد یک یک به جای
(کتاب «زمین، زمان، انسان» گفتار نهم، صفحۀ 128)
برای دسترسی به مقالات، کتاب ها، ویدئوها و برنامه رویدادها به سایت www.mazdafar.com مراجعه کنید.
.
کانال یوتیوب مزدافر مؤمنی:
https://youtube.com/MazdafarMomeni
صفحه اینستاگرام مزدافر مؤمنی: Instagram.com/mazdafar.momeni
>>Click here to continue<<